آقاى زنگنه، آبادانىها حق دارند
آقاى زنگنه، بیکارى مجلسیان را در پى پایان دوره کاریشان، برنمىتابد و استخدام آنها را ضرورتى که انجام ندادنش ضرر دارد، برمىشمارد ولى، چون به مردم و شهرهاى محل سکونت همین مردم مىرسد، آن کار دیگر مىکند!
خبر ورزشی: آقاى زنگنه، بیکارى مجلسیان را در پى پایان دوره کاریشان، برنمىتابد و استخدام آنها را ضرورتى که انجام ندادنش ضرر دارد، برمىشمارد ولى، چون به مردم و شهرهاى محل سکونت همین مردم مىرسد، آن کار دیگر مىکند!
حرفهاى بیژن زنگنه در مجلس شوراى اسلامى، اوج ارادهگرایى یک وزیر کاربلد و صاحب اقتدار را نشان داد! بیژن زنگنه از ضرورت رسیدگى به چند و، چون زندگى کارى نمایندگان ادوار مجلس حرف مىزد و از توجه به دوره پس از وکالت مردم، نکتهها در ضرورت این مهم یادآورد مىشد!
این آقاى زنگنه، همان است که یکتنه، جلوى سه تیم لیگ برترى و مورد اقبال مردم جنوبى ایران، ایستاده است و عین خیالش هم نبوده که نفت آبادان، نفت مسجدسلیمان و نفت و گاز شهر جم در منطقه نفتى عسلویه، در حال خراب شدن و از میان رفتن هستند! که اصلاً با توجه به یکسرى مصوبات دولت و مجلس، تعطیل و از بین رفتن این سه سرمایه اجتماعى سه شهر مهم ایران را در دستور کارهاى فوق برنامه خود قرار داد و ٧٠،٦٠ درصد هم موفق شد!
نکته اینجاست:... آقاى زنگنه، بیکارى مجلسیان را در پى پایان دوره کاریشان، برنمىتابد و استخدام آنها را ضرورتى که انجام ندادنش ضرر دارد، برمىشمارد ولى، چون به مردم و شهرهاى محل سکونت همین مردم مىرسد، آن کار دیگر مىکند!
گفتهاند، چراغى که به خانه رواست، به مسجد حرام است! پولى که خرج ورزش یک شهر و یک استان مىشود، چرا باید خرج استخدام نمایندگان ادوار شود؟ پول ورزش و پولى که تیم ملى را مىسازد و از ریشه مقتدرش مىکند، هر جاى دیگرى که هزینه شود، حرام است! حرام اجتماعى!
کووید ١٩، بیخ گوش ماست
از شیرینکارىهاى وزارت نفت و آقاى زنگنه که بگذریم -و البته که نمىتوان از این بدسلیقگى و نگاه وارونه به فوتبال حرفهاى چشمپوشى کرد- مىرسیم به موج دوبارهاى که شیوع مجدد «کووید ١٩» راه انداخته است!
مدل در حال دگرگونى زندگى کردن! نگرانى در اینباره، انگار که ذات ورزش و همزاد تماشاى این نمایش، اگر هم نشده باشد هنوز، در حال شدن است! مثلاً همه حواسشان به تراکتور است و به گلگهر سیرجان! بلا از سر استقلال و پرسپولیس دور است و دور باد، ولى با بقیه چه باید کرد؟ چه مىتوان انجام داد؟ دست روى دست؟
مقابله با ویروس کرونا یک ضرورت است و یک امر واجب! راهاندازى تیمهاى قوى و قدرتمند هم از راهکارهاى استراتژیک! پول فوتبال را، خرج خود فوتبال کردن و از سایر نهادها و بنگاههاى اقتصادى، قبول صدقه نکردن هم یک واجب اجتماعى! در مورد «کرونا» باید همه با هم یک مبارزه جهتدار را تحت نظر ستاد مبارزه با این بلاى ناگهانى، پى گرفت! «هرکى-هرکى» وارد میدان شویم، به سود «کووید ١٩» است و بس! پارهپاره عمل نباید کرد! هرکس و هر تیم به دلخواه و با سلیقه خود، اگر عمل کند، خود را و همه را ضربهپذیر نموده و دست دراز ویروس را، درازتر خواهد کرد!
کمال عقلانیت را بهکار باید بست! نباید سر سوزنى ارادهگرایى نشان داد! علم چه مىگوید؟ عالمان و متخصصهاى صاحب مسئولیت چگونه فرماندهى مىکنند؟ پراکندهگویى و یک سر و صد زبان داشتن، دشمن جان همه مىشود! در یک خط، در یک راستا! اینجا، دعواى ساختگى قرمز و آبى، خریدار ندارد!
تراکتور، مثل سپاهان و نظیر نفت آبادان و فولاد اهواز، سرمایهاى است ملى! حفظ این سرمایه -که انسانى است بهاى بیشترى دارد- وظیفه همگانى است! اجازه ترسیدن به هیچ تیمى ندهیم! مراقبت آرى، ترسیدن نه!
تورج؛ شاعر ورزش آقاها
یک سال گذشت و چه سریع و چه برقآسا! پارسال در همین روزها بود که تورج لارودى رفت و چه رفتنى!
زود و بىهنگام! با هزاران حرف ناگفته، با صدها نکته و علم حاصل از تجربه! ورزش کشتى، یکى از دانایان محدود و معدودشمار خود را از دست داد! تورج لارودى که کشتى را آیینى مىدید و آیینى به ستایش و ستودنش مىپرداخت، رفت! در روزهایى که او، همیشه و بیشتر باید مىبود! پهلوانى، به باورها، ریشهدار و دیرپاى تورج لارودى و به نگاه ویژه اش، نیازى داشت وافر!
تورج را، شاعر «کشتىنویسى» مىخواندند و او را عاشق صادق این رزم رو در رو مىدانستند! و او را تئوریسین کشتى با مفهوم نفراندیشانه به حساب مىآوردند! نگاه تورج، متفاوت بود!
تورج را باید دوباره و ده باره به تعریف نشست و باید تجدید شناخت و از نو نگارشش کرد! تا حق مطلب تورج و کشتى، هر دو، ادا شود که ورزش پاپتىها، ورزش آقاصفتها شد!
نظر کاربران
زنگنه دیکتاتوریس که همه اورامیشناسننن
حق باچی
معمولا حقو با ماست میخورند
چه مقاله بی سروتهی زنگنه چه ربطی به کوید۱۹ وتورج لارودی دارد
درضمن تورج رفت امااردشیربرادرتورج رئیس مافیای ورزش بخصوص فوتبال هست وتاورزش وفوتبال ایران رابه لجن نکشدنمیرودواحتمالاًنویسنده خودش آدم اردشیرلارودی است که این مزخرفات روبه رشته تحریردرآورده