روزهای پایانی بیرو در پرسپولیس و کنایه حقیقی
سالها بود که سرخها در درون دروازه دچار مشکل شده بودند و درواقع خط دروازه پرسپولیسیها به پاشنه آشیل این تیم تبدیل شده بود و بهقول فوتبالیها در آن سالها توپی نبود که بهسمت دروازه این تیم نواخته شود و توسط دروازهبان این تیم جواب منفی بشنود
فرهیختگان: سالها بود که سرخها در درون دروازه دچار مشکل شده بودند و درواقع خط دروازه پرسپولیسیها به پاشنه آشیل این تیم تبدیل شده بود و بهقول فوتبالیها در آن سالها توپی نبود که بهسمت دروازه این تیم نواخته شود و توسط دروازهبان این تیم جواب منفی بشنود و همه این توپها درون دروازه تیمی که روزی چارچوب دروازهاش را قلعهعقابها مینامیدند، جای میگرفت.
البته این موضوع مختص به یک دروازهبان خاص نبود و پرسپولیسیها از دروازهبان ملیپوش تا پدیده، همه را یکییکی امتحان میکردند و در استفاده از هیچکدامشان توفیق چندانی نداشتند. شهاب گردان، میثاق معمارزاده، حسین هوشیار و سوشا مکانی نامهایی هستند که هرکدام مدتی را درون دروازه پرسپولیس گذراندند و هیچکدام هم نتوانستند آنطورکه هواداران سرخ از این پست انتظار داشتند، از خودشان عملکرد مثبت برجای بگذارند، اما روزهای طلایی دروازه پرسپولیس از روزی دوباره آغاز شد که یک دروازهبان از خطه لرستان عزم خود را برای پوشیدن پیراهنی که روزی بر تن احمدرضا عابدزاده بود جزم کرد.
قولی که داد و به آن عمل کرد
روزی که به پرسپولیس پیوست خیلیها او را یک استقلالی دوآتیشه میدانستند و این حرفها تهدل هواداران پرسپولیس را خالی میکرد. شاید بزرگترین نقطه قوتش پرتاب دستهایش بود که در زمان حضورش در نفتتهران، بارها توانسته بود با این حربه مهاجمان تیمش را با دروازه حریف تکبهتک کند و بهنوعی پاس گل داده باشد.
البته که او دو سال قبل از اینکه پرسپولیسی شود، دعوت به اردوی تیم ملی را تجربه کرده و موفق شده بود پیراهن تیمملی را بر تن کند. حتی او برای تیم المپیک ایران هم بازی کرده بود و در کل بازیکن پخته و شناخته شدهای بود.
روزی که لباس سرخ را بر تن کرد به هواداران سرخ یک قول داد که خیلیها از کنار آن ساده گذشتند. او گفت آمدهام که برای پرسپولیس یکی مثل احمدرضا عابدزاده باشم. قولی که خیلیها داده بودند، اما عمل کردن به آن کار هرکسی نبود. برای پرسپولیس و هوادارانش خیلی سخت کسی عابدزاده میشد ولی ظاهرا علیرضا بیرانوند آمده بود که این غیرممکن را ممکن کند و البته این کار را هم کرد.
پرسپولیس از سال ۹۵ که بیرانوند پرسپولیسی شد در درون دروازه رنگوبوی آرامش را تجربه کرد و با او حتی تا فینال آسیا هم پیش رفت؛ با اینکه چندبار با هواداران بهمشکل خورده بود، تبدیل به یکی از دوستداشتنیترینها شد.
پسر پرسپولیس علیه قاتل رونالدو!
شاید آخرین دروازهبانی که پرسپولیسیها تا پیش از بیرانوند دوستش داشتند، علیرضا حقیقی بود که محصول آکادمی پرسپولیس و یک بازیکن خاکی و دوستداشتنی بود. او هم یک روز رویای اروپا را با پیوستن به روبینکازان بهحقیقت تبدیل کرد.
هرچند حقیقی در جامجهانی ۲۰۱۴ پیراهن شماره یک تیمملی را بر تن کرد، اما روند خوب او ادامهدار نبود و خیلی زود به حاشیه کشیده شد و تقریبا بعد از این جامجهانی بیشتر از اینکه بهفکر ادامه فوتبالش باشد، بهدنبال هیجانات کنار فوتبال بود و همین موضوع عاملی شد که رفته رفته از رقابت با دروازهبانان جوان که در اردوی تیمملی حاضر بودند کنار برود و حتی چند وقتی را بدون تیم باشگاهی سپری کند.
در جامجهانی ۲۰۱۸ دیگر کسی علیرضا حقیقی را درون دروازه تیمملی نمیدید. با اینکه سرمربی همان سرمربی بود. اینبار علیرضا بیرانوند درون دروازه حضور داشت تا پرتابهای بلند دستش زبانزد خاص و عام شود. او حتی پنالتی بهترین بازیکن جهان را هم گرفت تا زمزمه حضورش در تیمهای بزرگ شنیده شود، اما او در پرسپولیس ماند تا روزی اقدام به ترک سرزمین سرخها بکند که دینش را به هواداران باشگاه ادا کرده و پختگی لازم جهت حضور در فوتبال اروپا را پیدا کرده باشد.
بعد از این اتفاقها ، علیرضا حقیقی که تصمیم به بازگشت گرفته بود بهخاطر حضور بیرانوند، چراغ سبزی از پرسپولیسیها دریافت نکرد تا بهناچار پسر پرسپولیس راهی قائمشهر شود. حالا که رفتن بیرانوند به اروپا قطعی شده، شاهد این هستیم که حملاتی از سوی دروازهبان اسبق پرسپولیس به او صورت میگیرد. یک روز خودش را بهتر از شماره یک تیمملی میداند و روزی دیگر بهطور غیرمستقیم انگ استقلالی بودن به بیرانوند میزند. موضوعی که البته چندان هم عجیب نیست. چراکه بیرانوند هرآنچه یک روز برای حقیقی افتخار بود را یکجا بهدست آورد و بزرگترین قلهها را با پرسپولیس فتح کرد.
حضور موفق در جامجهانی، حضور در فینال لیگ قهرمانان آسیا و کسب ۷ جام قهرمانی با پیراهن پرسپولیس و البته در آستانه پوکر قهرمانی قرار داشتن شاید بهمذاق کسی که یک روز پسر پرسپولیس نام داشت، خوش نیاید.
انتخاب بعدی هواداران چهکسی است؟
این روزها که رفتن بیرانوند قطعی شده، صحبت درخصوص جانشین شماره یک پرسپولیس زیاد شنیده میشود. عدهای میگویند که پیام نیازمند میآید، یکعده حقیقی را کاندید میکنند و بعضیها هم شاگرد گلمحمدی در پدیده را جانشین بیرانوند مینامند.
اما موضوعی که شنیده میشود این است که رادوشویچ با توجه به عملکرد خوبی که در زمان بهمیدان رفتن از خود بهنمایش گذاشته قطعا دروازهبان اول پرسپولیس میشود و اگر از بین دروازهبانان جوان، یکی از آنها بتواند خودش را به مربیان تیم ثابت کند، احتمالا پرسپولیسیها دروازهبان جدیدی جذب نمیکنند و با همین نفرات به کار خود ادامه میدهند و اعتماد به جوانان موضوعی است که فنایی بسیار از آن استقبال میکند. به این ترتیب اگر قرار به بازگشت حقیقی باشد باید خود را آماده نیمکتنشینی کند و بعید است او با این مساله کنار بیاید.
بیرانوند: پرسپولیسی نبودم وسط فصل پرسپولیس را رها میکردم
در این همه هجمههایی که علیه این دروازهبان در جریان است او سکوت کرده است. هربار از حرفهایی که درخصوصش میزنند با او صحبت کردیم، به این جمله بسنده کرد: «خدا بزرگ است.»
به او گفتیم خیلیها تلاش دارند که تو را استقلالی معرفی کنند و تو هم مقابلشان سکوت کردهای. اینها باعث شده که با جرات بیشتری به تو انگ بزنند. او در این خصوص خیلی کوتاه به «فرهیختگان» گفت: «من را باید هواداران بشناسند که فکر میکنم میشناسند. اگر من پرسپولیسی نبودم با پای خودم به باشگاه نمیرفتم و قراردادم را ۵ سال تمدید نمیکردم و بند قرارداد ۷۰۰ هزار دلاری در قراردادم نمیگذاشتم تا پرسپولیس هم از انتقال من بهره ببرد.»
او خاطرنشان کرد: «من میدانم که هواداران تفاوت بین کسانی که واقعا پرسپولیسی هستند و آنهایی که ادایش را درمیآورند را خوب میدانند. من اگر پرسپولیسی نبودم وسط فصل تیمم را رها میکردم و به فوتبال اروپا میرفتم یا زمانی که پنجرههای نقلوانتقالاتی تیمم بسته بود و من از جامجهانی آمده بودم و کلی تیم خواهانم بود به یکی از آنها جواب مثبت میدادم، اما تیم به من نیاز داشت و ماندم.»
نظر کاربران
علی رغم تمام زحمت هاش و افتخاراتش برا پرسپولیس تا آخر عمرم ۳ تا گلی که از استقلال تو یه بازی خورد رو نمیتونم هضمش کنم والسلااااام
پاسخ ها
همه دروازبانان گل میخورن استقلال اگه گل زده ولی ۴تا هم خورده تو هم یه کیسه کشی
بقیه چکاره بودن
اون چهار گلی که به کیسه تنان زدن دو تا شو طارمی جون زد فراموش کردی اگه پنالتیش گل میشد که فاجعه دیگه ای برای کیسه تنان رخ می داد حالا بگو و سلام افتاد