بنگر: ایمون زاید، سپاهان را قهرمان لیگ کرد
مدافع سابق سپاهان خاطراتی بکر و شنیدنی از فصل منتهی به قهرمانی خود با این تیم بر زبان آورد.
ورزش سه: امروز سالروز هت تریک قهرمانی سپاهان در لیگ برتر است. روزی که طلاییپوشان اصفهانی برای سومین فصل پیاپی و در شرایط عجیب و خاص در نهایت در پایان لیگ یازدهم عنوان قهرمانی را به خود اختصاص دادند. در این رابطه محسن بنگر به عنوان کاپیتان وقت سپاهان از خاطرات عجیبی در گفتگو با ورزش سه رونمایی کرد. از ماجرای مربوط به کنار گذاشتن لوکا بوناچیچ و حضور کرانچار تا تمرین زیر نظر مدیرعامل وقت، از گلهای ایمون زاید برای پرسپولیس برابر استقلال که سهم زیادی در قهرمانی آنها داشت و درخواست عجیب از کاپیتان استقلالی وقت مس رفسنجان در بازی پایانی. در ادامه میتوانید این خاطره نگاری با بنگر را بخوانید.
میدانی امروز چه روزی است؟
دقیق نمیدانم. فکر کنم امروز ۷۲ روز است که دیگر فوتبال در ایران انجام نشده و همه دلتنگ آن هستند. بیشتر آن چیزی است؟
امروز سالروز قهرمانی شما با سپاهان است. روزی که سومین قهرمانی پیاپی را با این تیم جشن گرفتی!
واااای. چه روز فوق العاده ای بود. اصلا یادم نبود. خیلی روز عجیب و فوق العادهای بود. فصل باورنکردنی و پرماجرایی را پشت سر گذاشتیم تا در نهایت موفق شدیم جشن قهرمانی را برگزار کنیم. شاید در میانه فصل اصلا باورمان نمیشد بتوانیم قهرمان شویم اما ورق به سود ما برگشت و مدیران سپاهان با یک تصمیم فوق العاده همه چیز را تغییر دادند تا مشخص شود نقش یک مدیر فوتبالی برای موفقیت تیم چقدر زیاد است.
میخواهیم از خاطرات آن روزها برای ما بگویی.
فصل بدی برای ما بود. کادرفنی عوض شده بود و ۱۲-۱۰ بازیکن از جمع ما که بیشترشان ملی پوش بودند از جمع ما جدا شده بودند و با این وضعیت فصل را شروع کردیم. لوکا بوناچیچ به تیم برگشته بود و فکر کنم تا هفته هفتم یا هشتم ما در رده پایین جدول قرار داشتیم. اما بعد با تغییر سرمربی و چند بازیکنی که در نیم فصل گرفتیم تیم جان گرفت. برونو سزار و چند بازیکن خوب دیگر به تیم ما اضافه شدند. بعد نمی دانم چه شد که لیگ یک مقطعی تعطیل شد و ما توانستیم یک بدنسازی خوب هم داشته باشیم و در ادامه چند بازی را پشت هم بردیم و همه چیز به سود ما تغییر کرد. چند بازی را یک هیچ بردیم و کلین شیت داشتیم و توانستیم با تیم یکدستی که شکل گرفته بود در نهایت به قهرمانی رسیدیم.
ماجراهای بوناچیچ هم در تیم شما عجیب بود و اخراجش هم عجیبتر. درباره این موضوع توضیح میدهی؟
خب بوناچیچ وقتی در تیم حضور داشت ما چند هفته بد را داشتیم و فکر کنم یک مقطعی تا رده هشتم جدول هم سقوط کردیم و بازی با مس در کرمان بود که با نتیجه سنگینی شکست خوردیم و بازی بعدی در اهواز مربی را عوض کردند. وقتی این تعویض شد نتایج ما هم تغییر کرد.
اینطور که میگویند تو در این برکناری نقش داشتی و به باشگاه گفتی بوناچیچ را اخراج کنند!
نقش را که باید اینطور توضیح دهم؛ سپاهان همه چیزش کار گروهی بود. آقای ساکت هم وقتی میخواستند کاری کنند با بزرگترهای تیم صحبت میکردند. من هم کاپیتان تیم بودم، البته محرم هم بود اما او چند وقت مصدوم بود و کم و بیش بازی می کرد. در بازی آخر و قبل از اخراج بوناچیچ ایشان من، رحمان احمدی، محرم و چند نفر دیگر از بچهها را در لیست ۱۸ نفره قرار نداد. ما قبل از این بازی در کرمان برابر السد بازی کردیم و بازی را هم بردیم که در آن ماجرای رحمان احمدی اتفاق افتاده بود. ما آنجا انتقاد کردیم و بحث داشتیم بابت اینکه وقتی تیم با دو گل جلو است چرا فشار را کم کردند و تیم را به عقب کشیدند تا حذف شویم. این موضوع با ناراحتی او شد و مقابل سایپا و کرمان هم ما را با تیم نبرد. آنجا مدیریت وقت تیم آقای رحیمی تصمیم به برکناری ایشان گرفت. آقای رحیمی گفتند اگر میخواهی با سرمایه باشگاه به این شکل رفتار کنی بهتر است تیم را ترک کنی.
خاطرت هست دقیقا در روز برکناری بوناچیچ چه اتفاقی افتاد؟
آقای بوناچیچ در زمین تمرین حاضر بودند و همان جا به ما (من و محرم) گفتند شماها نباید در تمرین حاضر شوید. ما رفتیم روی سکو که در همین حین آقای رحیمی آمدند و موضوع را جویا شدند. وقتی متوجه آن شدند وارد زمین شدند و از آقای بوناچیچ خواستند محل تمرین را ترک کنند. به او گفت شما بفرمایید باشگاه تا صحبت کنیم و خودم تیم را تمرین میدهم! اتفاقا همان روز تمرین را برعهده گرفت و زیر نظر ایشان تمرین کردیم. بعد از آن بوناچیچ رفت و بعد از آن کرانچار آمد.
شرایط مدیریتی عجیب و خاصی به نظر میرسید با چیزی که تعریف میکنی.
اتفاقا خیلی خوب بود. اینکه مدیر فوتبالی باشد و بازیکنان را به عنوان سرمایه بشناسد خوب است. البته خوب مشخص هم بود که مشکل ما بازیکنان نبودیم چرا که بعد از آن قطعا اگر مشکلی داشتیم قهرمان یا موفق نمیشدیم. سپاهان در آن مقطع تیم خوب و باشخصیتی بود. الان هرکس ما را میبیند میگوید هشت سال در سپاهان بودید و پول خوب گرفتید. نه، اصلا هم اینطور نبود. همه چیز روی قانون بود ولی متاسفانه بعدها پول آمد و بازیکنانی که شایستگی گرفتن پول در فوتبال را نداشتند، فوتبال را خراب کرد. یک دفعه قراردادها در بیشتر باشگاهها سه برابر شد و روند فوتبال بهم خورد. اما خوشبختانه الان دو سه سالی است که سپاهان بار دیگر از نظر مدیریتی شرایط خوبی دارد و امیدوارم بتوانند موفق شوند. این خیلی بد است که حتی دو سال قبلتر گزینه سقوط بودند. اما امیدوارم ثبات مدیریتی و مربیگری داشته باشند و در نهایت به موفقیت برسند.
برگردیم به همان بحث قهرمانی. شما رقیب استقلال بودید و البته آنها اختلاف امتیاز زیادی داشتند. چطور به آنها رسیدید.
خب ما آن زمان در مقطعی از استقلال فکر کنم ۱۲-۱۰ امتیاز هم عقب افتادیم. آقای کرانچار که آمدند بردهای پشت سر هم به دست آوردیم تا رسیدیم به بازی قبل از دربی برای استقلال. آنجا ما یک امتیاز از استقلال عقب بودیم. خاطرم هست که ما با اتوبوس به سمت شمال میرفتیم و از طریق رادیو بازی را گوش میدادیم که دقیقه ۹۰ و خردهای ایمون زاید گل سوم را زد. استقلال باخت و ما بازی خودمان را بردیم و آنجا از استقلال جلو افتادیم تا در نهایت در هفته آخر قهرمان شدیم. ما با اتوبوس به سمت رشت میرفتیم و در اتوبوس تمام تیم ما طرفدار پرسپولیس بودند و خب این طبیعی بود که بخواهند استقلال ببازد. ما هم بازی خودمان را در رشت با گل دقیقه آخر عماد رضا بردیم و شرایط به سود ما شد.
روز آخر و مقابل مس سرچشمه هم البته خیلی روز پر استرسی برای شما به نظر میرسید.
هفته پایانی ما یک مساوی میخواستیم تا قهرمان شویم و مس سرچشمه هم سقوط کرده بود. آقای علی سامره هم کاپیتان مس سرچشمه بود. ما از اول بازی کلا با سامره حرف میزدیم که علی آقا مراقب ما باش و کلی خندیدیم. خب باور کنید استرس بازی آخر خیلی زیاد است و شاید اگر شرایط عادی بود ما با اختلاف زیاد میتوانستیم مس سرچشمه را شکست دهیم. تیم ما خوب بود و میتوانستیم راحت ببریم اما استرس باعث شد تا نتوانیم نمایش همیشگی را به اجرا بگذاریم. باور کنید ۹۰ دقیقه نه ما جلو میرفتیم و نه آنها میتوانستند و کلا در حال پاسکاری بودیم. البته علی آقا استقلالی بود و دوست داشت ما ببازیم و بتواند برای استقلال کاری کند اما خب باید قبول کرد که زور تیم ما بیشتر بود و فقط استرس مانع از این میشد به گل برسیم. ما فقط یک مساوی میخواستیم و اگر فیلم بازی را ببینید ما در ۵ دقیقه آخر از استرس بالا اصلا وارد زمین حریف نشدیم و این ۵ دقیقه پایانی را در زمین خودمان پاسکاری کردیم تا سوت پایان توسط داور زده شود!
خب اکنون هشت سال گذشت و محسن بنگر به عنوان یکی از کاپیتانهای آن تیم بعنوان مربی کارش را شروع کرده و البته بدشانس بودی که فوتبال به این شکل به صورت جهانی تعطیل شد.
این هم شانس ماست. خیلی دوست دارم یاد بگیرم و تلاش زیادی دارم تا از نظر تجربه مربیگری هم کارم را بالا ببرم. این روزها فرصت زیادی هم هست که از طریق مطالعه و دیدن فیلم آموزشی کار مربیگری را دنبال کنم. اما به قول بچهها خودم یک پا آرون رمزی شدهام و فوتبال به این شکل تعطیل شده است. قسمت بوده و امیدوارم این ویروس برود و بتوانم بیشتر یاد بگیرم و کار را دنبال کنم.
نظر کاربران
وزیر هم لنگ را بعد ده سال به نون و نوا رساند.همان بازی داربی معروف ایمون زاید هم با دستور مقامات استقلال باخت. تا دقیقه هشتاد تو قوطی بودید
پاسخ ها
خوشم میاد تا اسم ایمون میاد تشنج میکنید و شروع میکنید به هذیان گفتن
پماد بزن
نه تشنج نمیکنیم مثل بازی که پرسپولیس نه نفره شده بود بین دونیمه مربیان تیم داخل رختکن نمی گذارند بع حراست میره بازیکنان تهدید کردند چون بین دونیمه علی پروین می خواست تیم بیرون بکشه واقعا مثل لنگ همیشه آویزونیت.
ای میسوزی ازفرار به ترکیه هم بگو
ای میسوزی ازفرار به ترکیه هم بگو
چی شد منو صدا زدید
خخخخ بد جوری سوختی
سوزش شما آویزونا می گیرید چون حقایق فاش میشه می بینیدشما آویزونا هیچی نیستید فقط باید لنگ آویزون کنید.