دایی، فرهاد، یحیی و... در صف مبارزه با کرونا
مبارزهاى داریم بىامان با دشمنى که نمىبینیمش! با دشمنى که «رو» ندارد! بىصورت است! و بىچهره مىتازد! یک روز از راست، روز دیگر را خودش هم نمىداند که چه خبر است!
خبرورزشی: من آن گلبرگ مغرورم! ناصر خودش را چه خوب و چه در تمام معنا، معرفى کرده است!... من آن گلبرگ مغرورم که مىمیرم ز بىآبى ولى، ...... امروز هم جاى ناصرخان حجازى، در این روزگار سخت خالى به نظر مىرسد! گلبرگ مغرور! جاى ناصر حجازى خالى است در این روزگار «کرونا» یى! مردى از خیل مردمانى که بارى از دوش مردم برمىدارند! چه با قدمى یا قلمى یا هر جور دیگر که لازم باشد! مردم در این روزگاران است که به اسوههاى خود و به الگوهاى خود نیازى دارند به شدت عاطفى! که باشند! که حرف بزنند! که به حرفهاى ساده خود عمل کنند و شخصیتهاى عملگرا را مجسم کنند! این روزها، استقلال هم شدیدتر از هر وقت دیگرى به یکى مثل حجازى محتاج است! و من ماندهام که آیا فرهاد، متوجه این نکات هست؟
متاع پُرمشترى
گروهى این، گروهى آن پسندند! همه بر یک روال و یک سلیقه نیستند! طبع آدمها و طبیعت هرکس، او را متمایز مىکند! زمانى که متاع کفر و دین، مشترى دارد و بىخریدار نیست، این اختلاف پسند و این دوگانگى و دهگانگى حق انتخاب، باید وجود داشته باشد و نیز وجود هم دارد! یکى مىشود امیر قلعهنویى با فوتبال «رو» و مستقیمى که دارد، یکى هم فرهاد مجیدى که تازه دارد دستش را باز مىکند! یکى مىشود یحیى گلمحمدى با تفکر چندوجهى، یکى هم جواد نکونام که بازى را در خدمت نتیجه مىخواهد! کفگیر داشتههاى متمایز، دارد به ته دیگ مىخورد!
مردان بزرگ، مردانى که از میان آنها شخصیتهاى برجسته مشخص مىشوند -تراکتور و ساکت الهامى- کمشمارند و شمارششان سخت نیست! چرا؟
عبدالله ویسى کو؟ در ازاى پدیدارى «یحیى» چند نفر دیگر در پیله خودکوچکبینىشان، فرورفتهاند؟ مهدى تارتار و فوتبالش که ملالآور مىشود، او هم به راه مجید جلالى مىرود!
دشمن بىچهره! دشمن صدرو!
مبارزهاى داریم بىامان با دشمنى که نمىبینیمش! با دشمنى که «رو» ندارد! بىصورت است! و بىچهره مىتازد! یک روز از راست، روز دیگر را خودش هم نمىداند که چه خبر است! باید پیروز شویم! به نفع خودمان! به نفع فرزندانمان! به نفع همسر و خانوادهمان! در دفاع از پدر و مادرمان! در پیکارى که هستى بشریت را هدف قرار داده است! باید پیروز شد! «باید» فاتحانه جنگید! تاریخ بشر، به جنگ نجیبانه ما چشم دوخته با صد امید!
سلاح ما، نظم ماست! اسلحه ما، گوش به فرمان بودن و خودسرى نکردن و تاکتیکپذیر بودن ماست! تکنیک و خلاقیت و مهارتهاى هنرى این بازى، همه را باید به خدمت نظم و ترتیب و انضباطپذیرى درآورد! یک راه داریم که ببریم، صدها راه که ضربهپذیرمان مىکند! باید این یک راه را برویم!
تک راه موفقیت، در خدمت هم بودن است! تک راه غلبه بر «ویروس کرونا» پیروى تمام و کمال از دستورهاى اکید مرکز مدیریت این جنگ طاقتسوز است! ما، باید ببریم این پیکار را، چاره دیگرى نداریم، براى بردن باید از دایره تیم خارج نشد! حتى براى یک آن، حتى براى یک لحظه!
جنگ مشترک
غلبه بر عادات بد و رعایت خواستههاى «اتاق جنگ» از واجبترین واجبات است! داریم به نظم و ترتیب عادت مىکنیم؟ ترافیک تهران، سخت سنگین است، ولى نرم است و در حال حرکت است! صفهاى صبحگاهى خودروها، دراز است و مطول، ولى هیچکس لایى نمىکشد! کسى با زرنگى، سبقت نمىگیرد! فاصله ماشین عقب با ماشین جلو، کاملاً مراعات مىشود! نظم و انضباط، حکومتى تمامعیار دارد!
نظم و انضباط! پرهیز از خودسرى! گوش به فرامین ساده حرکتى و زیستى دادن! «ویروس کرونا» در حال جان کندن است! هرچه ما بیشتر، بایدها و نبایدها را مراعات کنیم، ریشه «کرونا» زودتر و از بیخ و بن، سوخته خواهد شد!
ارسال نظر