این فوتبال و هیولای آزمندش!
گرچه امروزه هیولای کرونا به هر دلیل تفاوت بسیاری با هیولای فوتبال دارد، اما از آنجایی که کرونا به طرفهالعین جسم آدمها را در خود میبلعد این هیولای فوتبال ماست که سال هاست روح و روان اهل دردش را مثل خوره خورده و میخورد!
خبرورزشی: چه زود گذشت آن روزگاران فرخندهای که اکرامیهای شاهین و خسروانیهای تاج و آقامحبهای دارایی و... به عشق و دلبستگیهای مستدام یکتنه بار باشگاهها و تیمهای خود را به دوش میکشیدند و خم به ابرو نمیآوردند... روز و روزگاری که در دلپاکی زمانه دستها به پاکی در جیب خود میرفت... نه اسپانسری بود و نه حامی مالی و نه تبلیغات میدانی و نه تلویزیونی و قراردادی با بازیکن و نه صد البته دلال و مدیری دلالنما!
روزگاری که فوتبال مدیرانی صادق و بامعرفت مثل مبشرها داشت که مخلصانه رخت بازیکنان را در اردوها میشستند... روزگاری که میزهای فوتبال زیر و رو نداشت. میز و میزنشینش روراست یک رو بودند... دیگر کدام زیر میزی و کدام زیر و رو کشی مالی در فوتبال؟!
روزگاری که داشتن یک دوچرخه و نهایت یک موتور دست دوم نهایت آرزوی هر بازیکنی بود... روزگاری که هر بازیکن نوجوان باید دست در جیبش میکرد تا با دادن حق عضویت شاید افتخار حضور در تیمش را داشته باشد!
آن روزگاران پاکسرشت و پاکدست گذشت تا از دل سودازدگیهای زمانه نطفه هیولای فوتبال در جای جایش بسته شود و به امروزه روزی برسد که این هیولای آزمند از سر تا پای این فوتبال را در خود ببلعد... هیولایی پرورش یافته در راستای نادانی و زیادهخواهی مدیرانی چسبیده و نچسبیده به بدنه دولت فخیمه مدیرنماهایی بیشتر چشم و گوش بسته به مقوله فوتبال و صدالبته چشم داشته به منافع و دلبسته به خزانه دولت کریمه!
امروزه بزرگی و کوچکی هیولای فوتبال بستگی به اندازه میز و میزان توانایی و قدرقدرتی میزنشینانش دارد تا زورش به کدام میدان و کدام چرخش توپش بچربد یا نچربد!
از آنجایی که مدیرنماهای فوتبال میزشان تاریخ مصرف دارد و صد البته به دست مبارک بالاسریهایشان زمانبندی شده باید هم به اعتباری ماکیاولیستوار فوتبال را اداره کنند... باید هم به بهانه خدمت به فوتبال بههر وسیله متوسل شوند و منافع خود را بر مصالح فوتبال که هدف است ترجیح بدهند. تو بخوان دیگر چه توجیهی برای این ماکیاولیستهای فوتبال بهتر از این؟!
پس تا روزی که این میز کذا مثل گاو هفت من شیر در دسترس است باید هم هی دوشید و بار خود را از هر نظر بست... فردا که روز دیگری است و رزق و روزی برای دیگری است پس تا روزی که در این میزها بر پاشنه منافع اینان میچرخند باید هم هی دور این فوتبال بچرخند و زندگی خود را بچرخانند!
حالا تو بخوان اگر ناغافل دیدی مدیری همیشه مردود دو بار آمده یهو شبانه بالاسریهایش را دور میزند و به جامجم نقب میزند که آهاهاهای مردم من رفتم دیگر روی من حساب نکنید... روی جنابش میشود حساب نکرد اما...، اما تو بخوان روی حساب و کتابهای بر جای مانده اش هم کسی هست که حساب کند؟!
ارسال نظر