لوکا ارناندس: اصلاً نمیدانم پدرم زنده است یا مرده
لوکا ارناندس مدافع گرانقیمت بایرنیها در جدیدترین مصاحبهاش درباره زندگی و پدرش صحیت کرده است.
خبرورزشی: لوکا ارناندس مدافع گرانقیمت بایرنیها سال پیش به همراه فرانسه فاتح جام جهانی شد؛ این بازیکن ۲۳ ساله بعد از قهرمانی اش در دنیا با رقم قابل توجه ۸۰ میلیون یورو راهی بایرنمونیخ شد تا بسیاری از رکوردهای این تیم آلمانی را جابهجا کند.
او البته در برتری خیرهکننده ۷ بر ۲ بایرن برابر تاتنهام نقش زیادی نداشت و به صلاحدید سرمربی اش روی نیمکت نشست ولی در این فصل از همان ابتدا به عنوان یکی از مهرههای کلیدی کواچ، در ترکیب حاضر شده است.
لوکا که به همراه برادرش تئو، ۲۱ ساله، هر دو فوتبالیست حرفهای شدهاند دوران کودکی سختی را پشتسر گذاشته.
این دو فرزند ژان فرانسوا ارناندز، مدافع سابق اتلتیکو مادرید و المپیک مارسی هستند؛ نکته تلخ داستان، اما این است که وقتی لوکا خیلی کوچک بود، پدر آنها را ترک میکند و میرود؛ او بعد از ۱۶ سال هنوز خبری از پدرش ندارد و میگوید علاقهای هم به پیگیری این داستان ندارد.
لوکا در گفتوگو با شبکه تلویزیونی DAZN درباره زندگی و پدرش صحبت کرده که در زیر بخشی از آن را از نظر میگذرانید.
ارتباط با پدر
خب راستش را بخواهید هیچ وقت سعی نکردم با او تماسی بگیرم. البته وقتی جوانتر بودم به این فکر میکردم که کجا میتواند باشد. آن موقعها بیشتر دوست داشتم درباره این سوژه که پدرم کجا حضور دارد بدانم. با این حال هرچه که زمان گذشت کمتر به پدرم فکر کردم. وقتی که داشتم بزرگ میشدم بیشتر به خودم و زندگیام فکر میکردم.
ترک خانواده توسط پد ر
مورد بسیار واضح برایم این است که او ما را ترک کرد، چون دوستمان نداشته است؛ خب، اگر او ما را دوست نداشته، همان بهتر که ما را ترک کرده و رفته است.
خبر داشتن از پدر
من الان ۲۳ ساله هستم؛ زمانی که پدرم ما را ترک کرد فکر میکنم ۵ یا ۶ ساله بودم. الان ۱۶ یا ۱۷ سال است که هیچ خبری از او نداریم. نمیدانم کجاست و چه کاری میکند. اصلاً نمیدانم زنده است یا مرده. در حالی که منتظر او بودم، خودم زندگی کوچکی برای خودم ساختم.
از آنجایی که او هنوز تماسی با ما نگرفته احتمالاً علاقهای هم به انجام این کار ندارد و خیلی ساده، دلش نمیخواهد کنار ما باشد.
ارتباط با براد ر
بعد از اینکه پدر ما را ترک کرد به همراه برادر و مادرم خیلی سریع سه نفری شدیم که جداییناپذیر بودند. تئو و من همیشه توپ فوتبال همراهمان بود، صبح، ظهر، شب. همیشه با هم بازی میکردیم. برادرم بهترین دوست من است و ارتباط بسیار صمیمی با هم داریم.
زندگی سخت مادر
هیچ وقت نفهمیدیم چرا پدر ما را ترک کرد و رفت؛ به همین خاطر با مادرم بزرگ شدیم. او سخت کار کرد و تمام وجودش را برای ما گذاشت. هیچ چیزی در زندگی کم نداشتیم. حالا من و تئو تبدیل به فوتبالیستهای حرفهای شدهایم، پس مادرم الان میتواند با خیال راحت بنشیند و کمی از زندگی اش لذت ببرد.
صحبتهای مادر درباره پدر
خب با ما درباره اتفاقی که افتاده بود صحبت کرد. آنها از هم جدا شده بودند. یک روز پدرم خیلی ناگهانی ما را ترک کرد و بعد از آن هرگز خبری از او نشنیدیم.
سختیهای نبودن پدر
مطمئناً وقتی پدر کنار ما نبود زندگی سخت بود ولی مادرم خیلی خوب توانست جایش را پر کند و برایمان هم مادر باشد هم پدر. واقعیت این است که من و برادرم دوران کودکی سخت ولی زیبایی داشتیم. پدربزرگ و مادربزرگم ما را از لحاظ مالی حمایت میکردند تا بتوانیم در یک خانه زندگی کنیم و به مدرسه برویم.
به همین خاطر است که میگویم پدربزرگم مثل پدرم است و مادربزرگم هم مادر دوم است. آنها برای ما از هیچ تلاشی دریغ نکردند.
پیوستن با رقم بالا به بایرنمونیخ
بعد از آن همه سختی که با مادر و برادرم در دوران بچگیام کشیدم، اینکه بایرنمونیخ این همه پول برای خریدن من هزینه کرد مایه افتخارم است. البته نه تنها افتخار بلکه مسئولیتهایم را هم زیاد میکند.
خب از آنجا که باشگاه اعتماد زیادی به من کردهاند و چنین هزینهای برایم پرداخت کردهاند تا من را در زمین کنار خودشان داشته باشند باید نگاه ویژهای داشته باشم و هرچه در توان دارم باید برای باشگاه بگذارم. باید کاری کنم باشگاه هم یک روز از اینکه این همه برای من هزینه کرده احساس غرور کند.
نظر کاربران
حتما مادرت غرغرو بوده
پاسخ ها
...نگو
...نگو