هفته نامبارک پابندی داوریها
چرا از نظر کمیته داوران، هر سال فقط ۵ بازی آخر همه تیمها، واجد اهمیت بیشتر و قابل نظارت صد درصدی میشود؟ به کدام دلیل عقلی؟ با استناد به کدام سند مستند؟ فعلاً و در شروع توجه بیشتر به داورها – نه داورانی که اعتمادمان به آنها، تام است- همین بس!
خبرورزشی: اردشیر لارودی؛ کمکمک باید وارد فاز داوریهای لیگ برتر شد! خرده، خرده باید پیش و پس از بازیهای هر هفته، سری هم زد به فضای عملکردی داورها و با استفاده از قرائن - و یا بستن هر نوع احتمال پیشدستانهای از نشانهها و قرینههای گهگاهی- مجال بدفکری و راه دادن به افکار ناخوشایند و دغدغهزا را بست! باید مددکار جریان داوریها شد! چه در فراخنای لیگ برتر، یا در دایره پروسعت به حال خود رهاشده سایر لیگها!
از اینجا شروع کنیم که چرا همیشه در آخر فصل، بازیها حساس تلقی میشوند و نبرد بر سر هر امتیاز، مهمی از بزرگترین مهمات عینی! چرا مثلاً در ۵ هفته آخر، نظارت و دقت و سنجیده عمل کردن از اوجب واجبات میشود و در سایر ایام خیالی نیست! مگر ۵ هفته آخر، با ۵ هفته اول و چهار، پنج هفته دیگر، فرقی دارد؟ مگر در ۵ هفته آخر، هر بازی بیش از «سه امتیاز» دارد؟ پس چرا همیشه مواظب و مراقب همه اتفاقات ۵ بازی آخر، باید بود، ولی ۲۵ بازی دیگر را، به امان خودش رها کرد و زمام امورش را، به انشاءا... و ماشاءا... سپرد، چرا؟
مثلاً برای تراکتور، چه فرقی هست بین بازیهایش با نفت مسجدسلیمان، پرسپولیس، ذوبآهن، گلگهر و سایپا در ۵ هفته نخست لیگ برتر با ۵ مسابقهای که در هفتههای بیستوششم تا سیام برگزار میکند مقابل شهر خودرو، پیکان، شاهین بوشهر، ماشینسازی و فولاد اهواز؟ این ۵ مسابقه با آن ۵ مسابقه چه تفاوتی دارد؟
چارهای نیست!
۲- چارهای نیست! باید روال همیشگی و روتین شده روند کاملاً معمولی و عادی ورزش قهرمانی را، رعایت کنیم! باید با شکستهای در اصل باورنکردنی تیم ملی والیبال، کنار بیاییم!
چارهای نیست! باید به کلیشهها پناه برد و باید در پشت عبارتهای همیشگی، نه سنگر گرفت که پنهان شد و قایم شد و به بازی «قایمباشک» و یا «کیبود کیبود، من نبودم» یک بار دیگر هم روی آورد!
والیبال را رها کنیم به اظهار نظرهای موافق و مخالف اهل فن و آنها که در این دایره، خوندلها خوردهاند تا والیبال، بدین جایگاه رسید که در حال از دست دادن آن است!
حرف زیاد است و گوش شنوا، کمیاب! همه زبانآورند و همه حرافهای بزرگند، ولی این بار، آش آنچنان شور و هم بینمک شده است که بیا و ببین! سوراخ موش یک چند صد میلیون تومان!
والیبال، روند نکوهش را به رایگان استارت نزده است، والیبال، «نقد جوابی» داده است و بگذریم! گفتنیها را والیبالنویسان دانا و چیرهدست و صاحب قلمهای برا و تیز، دوباره خواهند گفت! ما فقط ابراز غصه کردیم والا این قصه را همه میدانیم که سر دراز دارد!
شاهبیت بازیها
۳- در بازیهای هفته ششم، شاهبیت دیدارها، مربوط میشود به شهرآورد اصفهان؛ سپاهان- ذوبآهن! هر دو از جمله تیمهای خوب جام حذفی که «برد» ذوبی، بیشتر از جنس نبردهای آهنین بود!
و حالا، امیر قلعهنویی برابر علی منصوریان! همه استقلالیها به این مسابقه که بزرگ است و بزرگتر هم میتواند باشد، چشم دارند! همه استقلالیها، خود را وابستهای عاطفی به این بازی میدانند!
سپاهان از ۵ بازی و ۱۵ امتیاز، به ۱۱ امتیاز رسیده است! ذوبآهن همین روند ناگزیر را با ۴ امتیاز پشت سر گذارده است! تیم استراماچونی که خوب هم بازی میکند، صاحب سه امتیاز! سپاهان فرارش را آغاز کرده، ولی هنوز هزار و یک گردنه، سر راه هر سه تیم وجود دارد و مربیانش، نه دست از چیزی شستهاند و نه چشم خود را، بر آمال دیرینهشان بستهاند!
شهرآورد شهر اصفهان، با یک تیم بالغ و صاحب پختگی فکری روبهرو است: سپاهان که چند جوره بازی کردن را بلد شده است! هم روی بازی بلند و مهارتهای فیزیکی کیروش استنلی و هم سپردن نقش مهمتر و درجه اولتر، به مهدی کیانی، ولادیمیر کومان، محمدرضا حسینی، محمد محبی، علی کریمی و امید نورافکن! سپاهان تیمی در حال پوست انداختن نشان میدهد! تیمی که هافبکهای مقتدر همهکاره و دفاعهای کنار رونده و بسیار سریع دارد!
در تیم امیر، تکلیف همه، هم با خودشان و هم با همبازیانشان، روشن است! تیم در خدمت فرد، افراد همه در خدمت تیم!
سپاهان در کار است تا یک مرد دیگر را هم وادار کند به تجدید نظر کردن در افکار و برنامهریزیاش:
... مارک ویلموتس، باید ببیند و مسلماً هم خواهد دید! تیم ملی، به خوبهای استقلال که پرشمارند، نمیتواند بی اعتنایی کند! عروسی به خانه سپاهان هم خواهد رسید! شک نکنید و منتظر باشید!
کالدرون- یحیی، نبرد رودررو
۴- شهر خودرو، بازی دارد با پرسپولیس! یحیی گلمحمدی، اگر سر پیروزی برابر قهرمان سهساله لیگ را دارد، بفرماید:
مهاذا منبر، هاذا مسجد! یعنی این گوی؟ که به میان انداختهاند! مرد این میدان باید بود و اراده تاکتیکی، برای برنده شدن باید داشت! تیم کالدرون، به هزارتوی تغییرات نابایسته و بایسته دچار آمده است! تیم یحیی هم، به یک تغییر اساسی تن داده است، تغییر ناکارساز! تا سال پیش، نفرات در خدمت «سرعت تیمی» تیم خود بودند، امسال تیم خود را با سرعت؟ بازیکن، تطبیق میدهد! و این، نه ارادهگرایی است و نه تاکتیکمحوری! یک جور بازیکنسالاری که از بالا به تیم بار از دست داده، تحمیل شده است و چه نامبارک؟
نظر کاربران
لذت بردم از این متن بی طرفانه و درست
خودت فهمیدی چی نوشتی ؟؟؟؟؟
چرت و پرت
لطفا نویسنده متن را بیارید،متن رو بخونه