مورینیو؛ بگذار با خاطرات خوبت یادت بیاوریم
شاید آن روز که به عنوان یک مترجم پرتغالی در بارسلونا مشغول به فعالیت بود هیچ کس در مخیله اش هم نمیگنجید که روزی باید همگان او را به جای مترجم سرمربی صدا بزنند آن هم نه یک سرمربی معمولی، یک سرمربی خاص و بهترین در جهان.
ورزش سه: شاید آن روز که به عنوان یک مترجم پرتغالی در بارسلونا مشغول به فعالیت بود هیچ کس در مخیله اش هم نمیگنجید که روزی باید همگان او را به جای مترجم سرمربی صدا بزنند آن هم نه یک سرمربی معمولی، یک سرمربی خاص و بهترین در جهان.
موقعی که کارش را با پورتو آغاز کرد همگان جایگاه همیشگی پورتو در لیگ پرتغال را هم در خطر می دیدند چه برسد به کسب موفقیت در سطح قاره؛ حتی بسیاری از روزنامه نگاران معروف پرتغالی بیش از چند هفته نشستن روی نیمکت تیم را برای او متصور نبودند، اما او کار کرد و کار کرد و کار کرد و هیچ وقت به توانایی های خود شک نکرد تا این که نه تنها لیگ داخلی بلکه بزرگترین و معتبر ترین جام اروپایی را نیز با جوانانی همچون کاروالیو، دکو و... برای پورتو به ارمغان آورد.
مورینیو بعد از پورتو چلسی را برای ادامه ی ماجرا جویی خود انتخاب کرد؛ هرچند او نتوانست با چلسی افتخاری در لیگ قهرمانان کسب کند اما آن تیم معمولی آن سال ها که حتی با وجود آبراموویچ مالک متمولش هم نتوانسته بود به توفیقی برسد را به چندین سال قهرمانی در سخت ترین لیگ دنیا رساند تا نشان دهد بهترین است.
اما مورینیو انگار از موفقیت خسته نمیشد، هر چه بیشتر به دستش می آورد بیشتر تشنه اش میشد؛ او پس از چلسی اینتر را به عنوان مقصد جدیدش برگزید؛ اینتری که همچون چلسی از سال های خوب خود به دور بود و زیر سایه ی یوونتوس بودن برایش به یک عادت تبدیل شده بود
او توانست نراتزوری را به بهترین تیم ایتالیا و جهان تبدیل کند و آن قهرمانی با شکوه لیگ قهرمانان اروپا را در سانتیاگو برنابئو برای اینتر در مقابل بایرن به ارمغان بیاورد.
جذابیت و طعم آن قهرمانی وقتی دلچسب تر میشد که بدانیم این قهرمانی با گذشتن از سد بارسلونای شکست ناپذیر آن زمان در نیمه نهایی، رقم خورد. در ادامه اما او اینبار تیمی از مادرید و اسپانیا را برای تاریخ سازی انتخاب کرد و آن تیم هم تیمی نبود جز پر افتخار ترین باشگاه جهان یعنی رئال مادرید.
هر چند فوتبال دوستان کارنامه او را در مادرید را بی نظیر تلقی نمیکنند اما باید این را هم در نظر داشت که او رئال ویران شده ی آن سال ها را به تیمی تبدیل کرد که برای قهرمانی بجنگد و بتواند جلوی یکی از بهترین تیم های تاریخ یعنی بارسلونای گواردیولا قد علم کند و قهرمانی لالیگا و کوپا دلری را تجربه کند.
اما آن روی سکه ی ژوزه را باید مورینیوی بعد از رئال مادرید نامگذاری کرد؛ او بعد ها به چلسی بازگشت اما نتوانست افتخارات گذشته را تکرار کند و بعد از سه فصل اخراج شد چیزی که تا قبل از آن هیچوقت تجربه اش نکرده بود. بعد از چلسی منچستر را برای ادامه کار انتخاب کرد، منچستری که بعد از فرگوسن بزرگ نتوانسته بود حتی یک روز خوش هم تجربه کند.
مورینیو بسیار امیدوار بود منچستر شروعی دوباره برای موفقیت هایش باشد اما نشد که نشد تا سندروم فصل سوم اینجا هم برای او تکرار شود و بعد از حدود سه فصل جایگاه خود را از دست دهد. بخواهیم یا نخواهیم قبول کنیم یا نکنیم باید اذعان داشت او یکی از بهترین مربیان تاریخ فوتبال است که تحولی شگرف در عرصه مربیگری به وجود آورد.
او این روز ها مشغول به تحلیل و کارشناسی در شبکه بین اسپورت قطر است و اینگونه با فوتبال ارتباط برقرار میکند. ما هم نه به عنوان عاشق مورینیو بلکه به عنوان عاشق فوتبال آرزو میکنیم او در آینده طوری تصمیم بگیرد که لطمه ای به جذابیت و بزرگیاش خورده نشود و همان آقای خاص بزرگ و پر شور برایمان بماند.
نظر کاربران
دارم دیوونه میشم از دوریت همش خدا خدا میکنم تا تو برگردی
افرین برترینها
دمت گرم بابت این تیتر خبر ژوزه دوستداریم