سهمخواهی به شیوه «خطیر»
اظهارات علی خطیر در نشست مطبوعاتی اواسط هفتهاش بیش از آنکه نشانگر حقیقتطلبی وی باشد، رنگ و بوی زیادهخواهی را داشته و محصول نابسامانی حاکم بر استقلال و فقدان یک روش مدیریتی قاطع در این باشگاه است.
ایران ورزشی: اظهارات علی خطیر در نشست مطبوعاتی اواسط هفتهاش بیش از آنکه نشانگر حقیقتطلبی وی باشد، رنگ و بوی زیادهخواهی را داشته و محصول نابسامانی حاکم بر استقلال و فقدان یک روش مدیریتی قاطع در این باشگاه است.
مدیران زیادی طی سالهای اخیر و دهههای گذشته به استقلال آمده و پس از مدتی رفتهاند و برخی از آنها مقامی بالاتر از علی خطیر که قدری بیشتر از یک سال «معاون ورزشی» استقلال بود، داشتند ولی هرگز پس از رفتن مصاحبه مطبوعاتی نمیگذاشتند و نکوشیدند رفتن خود را یک ضایعه جلوه بدهند و این و آن را متهم به فلان خطا و بهمان سوءاستفاده کنند.
خطیر در حالی برخی مدیران سابق استقلال را به سهمخواهی متهم کرده که اظهارات اخیرش و آنچه در همین مصاحبه روز سهشنبه ۸ مرداد گفت، بهگونهای سهمخواهی وی و تلاش او برای گرفتن چیزی پساز رفتناش تلقی شده است.
شاید واعظ آشتیانی بعد از رفتناش از استقلال در تضاد با ادعاهایش مصاحبههای متعددی انجام داده باشد اما سیدکاظم اولیایی و بهرام افشارزاده که مدیرعامل بودند، بدون کوچکترین سروصدایی رفتند و هیچکس را هم متهم نکردند و صدای افشارزاده و رضا افتخاری فقط زمانی شنیده شد که مسألهای را که مربوط به دوران مدیریتشان میشد، به آنها نسبت دادند و آنها نیاز به پاسخگویی دیدند.
مصاحبههای پرشمار علی فتحاللهزاده هم بیش از آنکه سایرین را به انجام کارهای نادرست متهم کرده باشد، نوعی اظهار عقیده او راجع به شرایط و نیازهای کنونی این باشگاه بوده و همچنین نقل زمانهای مدیریت وی و چون او یک نشریه ورزشی را در تملک خود دارد، اگر هم بخواهد سهمخواهی کند، از طریق همان نشریه بیشتر قابل اکتساب است تا از طریق مصاحبههای مطبوعاتی و زدن حرفهایی که شائبهبرانگیز و اثباتشان در محاکم سخت است.
پیروزی یا سرشکستگی؟
اگر خطیر در کارش کاملاً موفق بوده چرا امیرحسین فتحی و سایر مدیران استقلال به سرعت استعفای او را پذیرفتند و اگر ملاک تشخیص توفیق خطیر کارآیی این باشگاه در امر نقل و انتقالها (که از حوزه اصلی وظایف وی بر شمرده میشد) بوده باشد، باید پرسید آیا آمار و نتایج و پیامدهای این انتقالها در طول لیگ هجدهم اینک در «پیش فصل» لیگ نوزدهم بهگونهای بوده که هیچ خدشه و لغزشی را در کار وی نشان نمیدهد.
خطیر در حوزه جذب و دفع بازیکنان جانشین پندار توفیقی شد که به کار وی نیز ایرادات زیادی وارد شده بود و در اوایل لیگ هجدهم برکنار شد. خطیر باید پاسخ بدهد که چرا آمار جدا شدههای استقلال در یک سالواندی اخیر فاصله اندکی با عدد 30 دارد و به چه سبب شماری از نفرات تازه استخدام شده توسط این باشگاه فقط یک نیم فصل در جمع آبیها ابقا شدند و اگر الحاجی گرو و مارکوس نویمایر خوب بودند چرا فقط یک نیمفصل ماندگار شدند و اگر آبی از مرتضی تبریزی گرم نشد به چه سبب او را برای فصل جدید هم ابقا کردهاند و در ضمن میتوان این سؤال را هم مطرح کرد.
که اگر پرداخت دیون پروپژیچ حیاتی و برای جلوگیری از جریمه آبیها توسط فیفا الزامی بود چرا کار به دقیقه 90 (و حتی وقت اضافی و ضربات پنالتی!) کشیده شد و آیا رفتن خطیر با آن شکل و روال و در واپسین ساعات یک مهلت تمدید شده به اروپا برای جمع کردن مسألهای که از سوءمدیریت وی و فتحی نشأت میگرفت، پیروزی بوده است یا سرشکستگی تازهای که سیستمهای مدیریتی مخدوش در استقلال بهوجود آورده و آن را به یک عادت در این باشگاه تبدیل کرده است.
چرا این همه تأخیر؟
خطیر همپا با فتحی بارها مدعی شد که جلوگیری از محرومیت استقلال از طریق پرداخت دیون مهاجر کروات و بلند قد سابق این باشگاه (پروپژیچ) ارجح بر هر چیز دیگری بوده و به همین سبب بود که پولهای باشگاه و به واقع کمکهای سران ورزش صرف این امر شد و نه مصروف حفظ آیاندا پاتوسی اما متذکر نشد چرا او و سایر مدیران استقلال در یکی دو سال اخیر آنقدر دست روی دست گذاشتند تا مبلغ پرداختی به پروپژیچ دائماً بیشتر و در یک روند تصاعدی بالای ۴۵۰ میلیون دلار شود و هر چند بخشی از این ماجرا به زمان مدیریتهای قبلی استقلال برمیگردد اما مدت زمانی هم که در دوره مدیریتهای فتحی و خطیر صرف بیتوجهی به این موضوع شد اندک نبوده است.
خطیر در اظهاراتش منزوی را هم کوبیده حال آنکه همکار خود وی در هیأت مدیره بوده و اگر سیاستگذاریهای باشگاه میلنگد، محصول کارها و انتخابهای خود او و منزوی و سایرین بوده است. و اگر کل دوران حضور خطیر در هرم مدیریتی آبیها فقط یک سال باشد، منزوی در چهار مقطع زمانی حداقل شش سال در باشگاه آبیها پرچمداری کرده و هرچند نقدهایی بر وی نیز وارد است اما پس از هر بار رفتنش مصاحبههایی از این دست که خطیر انجام داده است، صورت نداد و به سادگی رفت و پشت سرش را هم نگاه نکرد.
از کوزه همان برون تراود
استقلال آشفته فعلی که میکوشد با مدیریت لرزان و غیر قابل اعتماد فتحی و بر پایه دانش آندره آ استراماچونی که معلوم نیست تا چه حد قابل انطباق با فوتبال همچنان سنتی ایران است، به حرکت درآید و جبران مافات کند، محصول اقدامهای همین «خطیر» است و از کوزه همان برون تراود که در اوست.
مردی که در دوره حضورش در هیأت مدیره و نقش بارزش در امر نقل و انتقالها حداقل 15 بازیکن قابل ذکر از باشگاه جدا شدند و به جایشان کسانی آمدند که لفظ «متوسط» هم برای توصیف برخی از آنها مناسب است. و سر آخر اینکه اگر خطیر طی یک سالواندی اخیر واقعاً کاری بزرگ برای استقلال انجام میداد، چه چیزهایی میخواست بگوید و آیا در آن حالت میشد جلوی وی را گرفت و آیا خود او، فتحالفتوحاتش را درخشانترین دستاوردهای تاریخ تقریباً 75 ساله حیات باشگاه تلقی نمیکرد.
نظر کاربران
آقای نویسنده واقعا برات متاسفم
آقای نویسنده واقعا برات متاسفم
اخیش ، چه خبرنگار بی طرفی ،
تو دیگه چی میگی خطیر حرف حق زد
جیره خور جاج فتل همین نویسنده هست که خطیر و میکونبه
اخرش یه مرد پیدا شد وپته کیسه وآل کیسه رو ریخت رو آب،، دستمریزاد به جناب مفسر وخبرنگار که انصافا کیسه کشارو نابود کردی،،، خخخخخخخ
پاسخ ها
لنگیه پاره پاره
اگ اگ لنگ حقیر بود وزیرنمیزاشت حاشیه براش درست بشه و اگ هم حاشیه ای داشت نمیزاشت ب بیرون درز کنه. مث الان ک پراز حاشیه اس اما رسانه ها نمیگنشون
مردک بی شرم همین اقا باعث تمام تنشها با استقلال و شفر و کلا همه با گذاشتن جاسوس و دروغ گویی و از این کارهای کثیف بود .دروغ توی خونشه
اصلا هم خبرنگاره طرف کسی نبود.چقدر تو خوبی نویسنده محترم. خدا حفظت کنه واسه اربابت
اساس تیم های درباری و حکومتی اینه
همه با هم درگیرند