کاسبی یا تجارت؟! درد فوتبال ما این است!
به بهانه کشمکش مازادهای پرسپولیس با عرب
حتما این روزها عصبانیت سروش رفیعی را به اشکال مختلف از تصمیم باشگاه برای قراردادن نام او در لیست بازیکنان مازاد پرسپولیس میبینید.
فرهیختگان: حتما این روزها عصبانیت سروش رفیعی را به اشکال مختلف از تصمیم باشگاه برای قراردادن نام او در لیست بازیکنان مازاد پرسپولیس میبینید. برخوردهای تند او با خبرنگاران و مصاحبههای تندش علیه مدیرعامل باشگاه پرسپولیس و البته اصرارش بر دریافت تمام حق و حقوقش از این باشگاه برای قراردادی که هنوز پابرجاست، نشان میدهد او از اتفاقاتی که برایش در پرسپولیس افتاده اصلا راضی نیست.
شایان مصلح هم شرایطی مثل سروش دارد، اما شایان سعی میکند کنترل بیشتری بر رفتار و گفتارش داشته باشد. اما او هم الان مدعی است که از تیمهای خارجی پیشنهاد داشته، اما قراردادش را با پرسپولیس تمدید کرده و چرا باشگاه همان موقع که میخواست قرارداد او را تمدید کند موضوع مازاد بودن او را مطرح نکرد.
این دعوا نشان میدهد پرسپولیس این روزها درد و رنج و عذاب شدیدی از ناحیه مدیریت خود تحمل میکند. از ناحیه مدیری که تازه دارد درس مدیریت را در تیم بزرگی همچون پرسپولیس پس میدهد. البته از کنار رفتار غیرحرفهای سروش رفیعی هرگز نمیگذریم و به آن هم اشاره خواهیم کرد!
دکان کاسبی یا تجارتخانه پرسپولیس؟!
فرق زیادی بین کلمه عامیانه کاسبی با کلمه پر معنی تجارت است. خیلیها فکر میکنند هر دو یکی است، اما چنین نیست! کاسبان پرسپولیس فقط به سود خود فکر میکنند نه سود پرسپولیس. اگر برخی مدیران پرسپولیس راه و رسم تجارتکردن در فوتبال را بلد باشند، پای هیچ کاسبی به این باشگاه باز نخواهد شد. اما میبینید که سالهاست این باشگاه از مدیر آشنا به تجارت فوتبال خالی بوده و مدیران این باشگاه برای راه انداختن کار تجارت دست به دامن کاسبان فوتبال شدهاند.
کاسب فوتبال میآید و پیشنهاد جذب بازیکن را قبل از معرفی سرمربی جدید میدهد و مدیر هم خیال میکند این تجارت استعداد است که دارد انجامش میدهد. بعد که بازیکن میآید و سرمربی جدید هم میرسد، تازه میفهمد بیاجازه لیست را پر کرده و مربی مجبور است استعدادش را با حذف استعدادی دیگر پیدا کند!مشکل از اینجا شروع میشود.
مدیری که کار تجارت را نمیداند بازیکن مازاد را با توصیههای مشاوران کارنابلد یا توصیههای کاسبان فوتبال به چالش میکشاند و میخواهد با حذف دستمزدش او را از تیم دور کند. کافی است یک بازیکن تحمل کند و تا پایان فصلی که قرارداد دارد، بماند و پولش را طلب کند و اگر نگیرد راهی فیفا شود! آنوقت است که واحد حقوقی کارنابلد نشان میدهد چطور فیفا حکم به محرومیت تیمی را میدهد که مدیرش روش تجارت فوتبال را نمیداند!
پرسپولیس متفاوت با همه تیمهای دنیا!
مهدی طارمی میرود به یک تیم دیگر و باشگاه پرسپولیس در نیمفصل تصمیم میگیرد دوباره او را جذب کند. بعد میبیند بندی در قرارداد بازیکن وجود دارد که باید برای جدایی رقم بالایی بپردازد. برای همین قید این بازیکن را میزند. بعد آخر فصل میخواهد وحید امیری را جذب کند که در لیست مازاد تیمش قرار گرفته است.
البته او را جذب میکند اما قطعا تیم ترکیهای از این جدایی سود برده است! نه آن سودی که باشگاه پرسپولیس فکرش را میکند. در پرسپولیس حذفکردن مبلغ قرارداد فصل بعد یک بازیکن یعنی سود! گرفتن پول از تیم خواهان بازیکن سود محسوب نمیشود. در این باشگاه یک آشنا به قوانین تجارت فوتبال وجود ندارد که بهدنبال پیداکردن بهترین گزینه برای بازیکنش باشد که هم بازیکن از حضور در آن تیم رضایت داشته باشد هم باشگاه خواهان حق فروش مناسبی را به پرسپولیس بپردازد. سالهاست کاسبان فوتبال نفس پرسپولیس را گرفتهاند!
رفتار غیرحرفهای!
درد فوتبال فقط کارآموزیکردن یک مدیر نیست. بازیکن هم با رفتار غیرحرفهای خود درد فوتبال را بیشتر میکند. درست است که مدیر باشگاه پرسپولیس با اشتباهش حالا برای سروش رفیعی دردسر درست کرده. شاید با عدم جذب فرشاد احمدزاده، تغییرات کالدرون شکل دیگری به خود میگرفت، اما چهکسی به سروش اجازه داده به خبرنگار و مدیر اعتراض کند. چهکسی به او اجازه داده به خبرنگاران توهین کند و آنها را عامل برون رفتش از پرسپولیس بداند؟!
چهکسی به او اجازه داده علیه مدیرعامل پرسپولیس مصاحبه کند! هر باشگاه این حق را دارد بازیکنی که به کار فنی تیم نمیآید یا بیانضباطی در کارش هست، کنار بگذارد. کالدرون تشخیص داده سروش نباشد و باید به نظرش احترام گذاشت. مگر برانکو نگفت محسن مسلمان برود. آیا مسلمان شهر را شلوغ کرد. درد فوتبال ما یکی، دو تا نیست. متاسفانه درمانگر این درد وجود ندارد.
نظر کاربران
تنها فوتبال نیست دادش همه ارگانها و سازمانها همین جوری هستند
لنگی است و بس
لعنت به عرب
وای بحال عرب اگر تیم نتیجه نگیره .اون موقع جواب این کارات میگیری .وقتی مدیریت نداری نمون باعث و بانی سروش و مصلح شمایید