۸۶۵۰۷۱
۲ نظر
۵۰۰۵
۲ نظر
۵۰۰۵
پ

خاطره تلخ و عجیب نکونام از دوران نوجوانی

جواد نکونام میگوید او دچار سوختگی سختی شد و حتی در معرض مرگ نیز قرار داشت اما با پشتکار، خود را وارد مسیر پر پیچ و خم حرفه ای کرد.

ورزش سه: جواد نکونام امشب در برنامه عصر جدید حضور یافت و در مقابل داوران و شرکت کنندگان صحبت هایش را اینطور آغاز کرد: کسانی که در استعدادهایی که دارند پافشاری می‌کنند و کار بیشتری را انجام میدهند قطعا دوام و موفقیت آن ها بیشتر است.

جواد نکونام با بیان یک خاطره عنوان کرد: یک اتفاقی برای من افتاد و هیچ‌کس نمی‌داند و دوست دارم اینجا بگویم تا همه مردم و کسانی که میخواهند برای آینده و زندگی خود نگاه مثبتی داشته باشند این را بدانند کلاس دوم ابتدایی بودم در خانه بازی میکردیم که یک اتفاقی افتاد یک سوختگی پیدا کردم، آن زمان، زمان جنگ بود، من را بردند بیمارستان و کارهای درمانی ام طی میشد که یک روز پدرم آمد ملاقاتم وقتی می‌خواست برود من به او گفتم بابا نرو. گفتم یا بمان یا من را هم با خودت ببر.

خاطره تلخ و عجیب نکونام از دوران نوجوانی

آنجا دکترها به او گفتند که یک تعهد باید بدهی چون شما اگر ایشان را چه ببرید و چه نبرید، می‌میرد. پدرم هم گفت مشکلی نیست اگر قرار است چیزی شود در خانه خودمان بشود بهتر است. که ما آمدیم خانه. در خانه می‌خواستیم فوتبال بازی کنم اما راه رفتن هم سخت بود برایم، مثلا فوتبال بازی میکردم یک هو می‌خوردم زمین. میگفتند راه نمی‌توانی بروی چطور میخواهی فوتبال بازی کنی؟ که میگفتم دوست دارم باید بازی کنم.

نکونام درباره یکی از خاطرات خود از دنیای فوتبال هم گفت: یادم است دو سال فوتبال بازی کردیم، نوجوانان نفت و سایپا، رفتیم سر تمرین و تمرین کردیم که گفتند نه آقا شما برو خانه تان، ما فکر می‌کردیم چون بازیکن این تیم هستیم حداقل برای ذخیره ما را برمیدارند اما مربی گفت که ما برای قهرمانی می‌جنگیم و شما در آن حد نیستید.

وی افزود: من فکر میکنم آن اخراج خیلی به من کمک کرد، چون اگر می‌ماندم و بازی نمی‌کردم نمیشد، اما رفتم یک جا و توانستم بازی کنم و من را به یک مسیری برد که توانستم به این مسیر پر پیچ و خم بروم.

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • حمید

    روزی که از تیم ملی خدافظی کردی جشن گرفتیم،،یه جور میگه انگار خاطرات مارادونارو داره میگه

  • بمی

    جواد جون این خاطراتی که تعریف کردی که چی؟همینقدرکه درکنار کی رش بودی بسه نکنه میخوای چپق چاق کن ویلموس بشی؟

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج