چطور لوپتگی، تیم ملی و رئال را با هم از دست داد!
داستان یک انتخاب، یک تصمیم بد موقع و شاید خراب شدن یک کارنامه حرفه ای. آقای لوپتگی این چه وقت عقد قرارداد بود؟
وبسایت نود: داستان یک انتخاب، یک تصمیم بد موقع و شاید خراب شدن یک کارنامه حرفه ای. آقای لوپتگی این چه وقت عقد قرارداد بود؟
جولن لوپتگی ۵۲ ساله شاید اکنون در سطح اول فوتبال دنیا دیگر کسی نباشد، او در طی ۴ ماه دو شغل از مهمترین پست های مربیگری در فوتبال اسپانیا را از دست داد و حالا برای بازگرداندن اعتبار از دست رفته کارنامه حرفه ایش، کاری بس سخت را پیش رو دارد.
در مورد لوپتگی اکنون این سوال مطرح نیست که آینده اش چه خواهد شد، بلکه در حال حاضر سوال این است که در ذهن او چه می گذرد؟ آیا او پیش از تصمیم گیری در انتخاب هایش، کاملاً به نتیجه اتفاقات فکر کرد؟
لوپتگی که اکنون ۵۲ سال دارد، در حالی طی تنها و تنها ۴ ماه دو شغل از بزرگترین شغل هایی را که یک مربی می تواند در فوتبال اسپانیا در دست داشته باشد، از دست داده است که با توجه به شکل جدایی و عملکرد به جای مانده از وی، فرصت دیگری برای حضور دوباره در این جایگاه ها برای وی نمی توان متصور شد. اکنون خیلی ها به این فکر می کنند که لوپتگی در ذهن خود به چه فکر می کند و چقدر از کرده اش پشیمان است؟
البته که بخشی از تقصیر هم به گردن رئال مادرید است و شخص پرز. او که در مورد اهدافش همیشه حد کمال تعهد را می خواهد، این بار حد مطالبات وی در مورد جانشین زیدان، موجب از دست رفتن یک شغل مهم برای لوپتگی شد. شاید اگر لوپتگی می دانست در حال انجام دادن چه قماری است، شاید اگر می دانست این ریسک به کجا می انجامد، داستان متفاوت می شد.
اما تمام این ها شاید هستند و مربوط به گذشته. اما یک شاید هم به آینده مربوط است و آن این است که؛ شاید این یکی از تصمیماتی باشد که به گزاف ترین قیمت برای کارنامه حرفه ای یک مربی تمام شود.
استفاده از واژه "گزاف ترین" نمی تواند اغراق تلقی شود چرا که تصمیم برای عقد قرارداد و علنی کردن حضور در رئال مادرید، یک روز مانده به شروع جام جهانی، به خودی خود گویای همه چیز است.
شاید تیم ملی اسپانیا ۲۰۱۸ به اندازه فرانسه قهرمان مستعد و شامل بازیکنان توانمند نبود. اما این طور به نظر می رسید که اسپانیا تحت هدایت لوپتگی، سبکی از بازی را به اجرا می گذارد که به بهترین شکل استعداد و توانمندی بازیکنان تیم را بروز می دهد و در عین حال آن ها در طی دوران حضور این سرمربی، بهترین فوتبال شان را از سال ۲۰۱۲ به اجرا می گذاشتند.
سوای هر بحث تاکتیکی و توانایی های مربیگری لوپتگی، تقریباً واضح بود که تدابیر اتخاذ شده توسط لوپتگی، به خوبی متناسب و مطابق با ترکیب تیم و بازیکنان لاروخا بود.
آن ها با شرایط خیلی خوبی پای به جام جهانی گذاشتند، همه چیز خوب پیش می رفت و سبک فوتبال شان طوری بود که می توانستیم آن ها را در کنار فرانسه قرار دهیم. آن ها واقعاً شانس زیادی برای قهرمانی در جام جهانی داشتند، یک مدعی جدی در جام ۲۱.
لوپتگی هم فاصله زیادی با مهمترین جام دنیای فوتبال نداشت. دستاوری که می توانست نام او را در فوتبال اسپانیا جاودانه سازد و این میراث، بیمه ای باشد برای باقی دوران حرفه ایش. حتی حضور در فینال و یا نیمه نهایی هم می توانست دستاورد خوبی برای لوپتگی باشد، به خصوص که اسپانیا در یورو ۲۰۱۶ و جام جهانی ۲۰۱۴، عملکرد ضعیفی داشت.
پس اگر او کمی صبر می کرد و روی نیمکت تیم ملی اسپانیا باقی می ماند، و به همان حداقل پتانسیلی که از تیم ملی اسپانیا انتظار می رفت، دست می یافت. شانس رسیدن به نیمکت رئال مادرید دوباره به سراغ او می امد. شاید حتی این شانس در زمان بهتر و مناسب تری به سراغ لوپتگی می آمد.
زمانی که تیم نیاز کمتری به تحول در آن حس می شد. همین که زیدان بعد از سه قهرمانی رئال مادرید را ترک کرد، شاید خود گواه روشنی باشد که او می دانست این تیم در پایان یک چرخه قرار دارد. در این میان، شاید این تنها چیزی باشد که تقصیر لوپتگی نبود.
با توجه به آژانسی که لوپتگی با آن همکاری می کند، شاید او برای به دست آوردن شغل بعدی اش خیلی صبر نکند. اما کارنامه حرفه ای او ممکن است سمت و سوی دیگری را طی کند. قابل کتمان نیست که او می توانست به مهمترین و بزرگترین دستاورد در دنیای فوتبال برسد.
عدم شکیبایی - شاید هم بتوان "طمع" گفت - کار لوپتگی را به اینجا رساند که حالا او بعد از چهارماه دست خالی است، و در سطح اول دنیای فوتبال کاره ای نیست! شاید و شاید این یکی از بدترین تصمیمات در دنیای فوتبال برای یک مربی حرفه ای باشد.
نظر کاربران
خدایا شکر که اخراج شد
بیشرف کثیف