مردی که دیگر آقای خاص نیست
شکست منچستریونایتد مقابل دربی کانتی و اوضاع آشفته تیم منچستریونایتد، تردیدها در مورد ژوزه مورینیو را افزایش داده است.
ورزش سه: منچستریونایتد ۲ - دربی کانتی ۲. کشیده شدن سرنوشت به نواختن ضربه های پنالتی. حذف یونایتد در خانه برابر دربی. دربی کوچولو... نیش دارترین بخش حکایت این بود که بسیاری از طرفداران یونایتد از آن شکست حیرت نکردند. خروج مسخره رومرو از دروازه و اخراج شدنش پس از گلی که طی آن ضربه آزاد دریافت کرد تناسبی با رویارویی یک تیم بزرگ و یک تیم کوچک نداشت.
وقتی فیل جونز پشت توپ ایستاد و ضربه پنالتی را از دست داد خیلی ها انتظار چنان قصه ای را می کشیدند. چنان که مورینیو هم پس از شکست اعتراف کرد وقتی جونز پشت توپ ایستاد احساس کرده بود ضربه اش را از کف خواهد داد. پنالتی زن بعدی اریک بایی بود و او هم نامزد از دست دادن ضربه اش بود.
ترکیب تیم در مقایسه با دیدار برابر وولوز با ۹ تغییر همراه بود، با این وصف یونایتد همان یونایتد بود. یک گل بزن. عقب نشینی کن. تحت فشار قرار بگیر. تسلیم شو. بازیکنان یونایتد، سوای دالوت، طعنه آمیزانه ستاره های بین المللی بودند. ولی ستاره میدان هری ویلسون بی نام و نشان - بازیکن قرضی آمده از لیورپول با سیمایی یادآور فرناندو تورس جوان - بود. سرخپوش ها در سراسر دیدار با بازی بدون تغییرشان زجر کشیدند، جان کندند.
بی کیفیت. بی درخشش. فقط مارسیال گاه و بیگاه جرقه ای می زد و سایر بازیکنان تهاجمی گمشده های میدان بودند. به لوکاکو و لینگارد نگاه می کردیم و خستگی دیدارهای جام جهانی را در ساق های شان می دیدیم.
قابل اشاره ترین نمایش تیمی یونایتد در یک سوم آخر زمین دربی زمانی بود که خوان ماتا گل اول را زد و پس از آن نشانی از زهر منچستری در آن منطقه نیامد. این که یونایتد میلیونر با گل دیرهنگام تساوی بخش فلینی سر به آسمان سایید، بازتابنده کوچک شدن قواره آرزوهای سرخ بود.
می توان بازیکنان را نکوهش کرد. می توان به تنش مورینیو - پوگبا روی آورد. همان پوگبا که در شش گل از دوازده گلی که او در میدان بوده نقش داشته. همان پوگبا که پس از دیدار با وولوز زبان به انتقاد از مورینیو گشود و آقای خاص فردای شکست مقابل دربی، در مقابل سایر بازیکنان، او را به باد انتقاد گرفت؛ یادآور درگیری کلامی اش با سرخیو راموس در آخرین فصل حضور در رئال؛ انگار که تاریخ برای آقای خاص در حال تکرار شدن باشد.
مورینیو پیش از بازی هم گفته بود بازیکنانش صد در صدی بازی نمی کنند. ولی آیا خود او همان ژوزه صد در صدی است؟ ژوزه ای که پیش از آغاز فصل نق زد و نق و برای خودش دل سوزاند. ژوزه ای که طی سه سال هنوز در منچستر جا نیفتاده و در یک هتل زندگی می کند.
وقتی سرالکس فرگوسن، دیوید مویس را جانشین خود برگزید بسیاری از منچستری های ته دل شان به مورینیو فکر می کردند. اعتقاد داشتند مویس برای اولدترافورد کوچک است و فقط مورینیو شایسته نشستن روی آن نیمکت طلایی است. ولی یونایتد حالا پس از تساوی پردردسر برابر وولوز در لیگ برابر دربی کوچک در جام اتحادیه زانو زد. مورینیو برابر فرانک لمپارد جوان. برابر فرانک که فقط دو ماه است مربی شده.
یونایتد طی دو سال اخیر بدترین بازی ها را میان شش تیم برتر انگلیس ارائه داده و حالا قرار گرفتنش بین چهار تیم بالای جدول غیرمنتظره شده. در کنار همه اینها همه میراث آلکس فرگوسن بر باد رفته.
آن روحیه جمعی. آن لشگر ایستاده پشت فرمانده. حیف، خیلی حیف که "آقای خاص" دیگر "آقای خاص" نیست. شاید پیش از این "معمای فصل سوم مورینیو" نوعی خرافات بود و افسانه، ولی باتلاق یونایتد در فصل سوم ژوزه در منچستر براستی عمیق شده.
اخراج مورینیو برای باشگاه یعنی چی؟ برای وودوارد و گلیزر؟ آنها برای اخراج مورینیو که دو سال از قراردادش باقی مانده باید سی میلیون پوند غرامت بپردازند. همان حکایتی که برای فان خال و مویس هم رخ داد. نظام مدیریتی منچستریونایتد چالش دیگری است که حل کردنش مثل عوض کردن مربی نیست.
حمیدرضا صدر
ارسال نظر