فرناندینیو مقصر است اما ...
«لعنت به یکچهارم، لعنت!» این واکنش یکی از مشهورترین گزارشگران برزیل، بعد از حذف سلسائو از رقابتهای جامجهانی روسیه ۲۰۱۸ بود، رقابتهایی که اکنون دیگر میتوان آن را «یورو ۲۰۱۸» خطاب کرد.
آی اسپورت: «لعنت به یکچهارم، لعنت!» این واکنش یکی از مشهورترین گزارشگران برزیل، بعد از حذف سلسائو از رقابتهای جامجهانی روسیه ۲۰۱۸ بود، رقابتهایی که اکنون دیگر میتوان آن را «یورو ۲۰۱۸» خطاب کرد.
برزیل در حالی در یکچهارم نهایی به مصاف بلژیک رفت که خاطره خوبی از تقابل با این تیم در رقابتهای جامجهانی داشت؛ سال ۲۰۰۲ و در مرحله یکهشتم نهایی «خدایان فوتبال» به لطف گلهای ریوالدو و رونالدو نازاریو، با ۲ گل از سد بلژیک گذاشتند. بیجهت نبود که به آن تیم لقب «خدایان فوتبال» داده شد، تیمی که همان سال جام قهرمانی را برای پنجمین بار از آنِ سلسائو کرد.
با این وجود، تیم کنونی برزیل با وجود ستارههای فراوان، شباهتی به «خدایان فوتبال» ندارد و به همین دلیل بود که بعد از گذشت ۱۶ سال از آن پیروزی، حالا برزیلیها در روسیه، بعد از سپری کردن ۹۰ دقیقه مبارزه تنبهتن، فرو رفتن نیزه مرگبار شیاطین سرخ در قلبشان را نظاره کردند.
توپهای سرگردان در محوطه جریمه بلژیک، هیچگاه روی پای برزیلیها به درست فرود نیامد، امری که کمتر در برزیل 2002 شاهدش بودیم. فوقستاره تیم، بیش از آنکه به فکر گلزنی و شلیک به پیکر رقیب باشد، به فکر موهایش و البته فریب داور بود، آیا کسی اکنون میتواند نیمار را با اسطورهای همچون رونالدو نازاریو مقایسه کند؟ و البته گل به خودی فرناندینیو! «آه فرناندینیو!»؛ این آه ملتی بود که از دهان همان گزارشگر بازی بعد از گلبهخودی هافبک سلسائو خارج شد.
هافبکی که به جای کاسمیرو وارد زمین شد اما موجبات نگونبختی برزیلیها را با دستان خود یا بهتر بگوییم با سرش، مهیا کرد. بسیاری از مردم برزیل البته نه به خاطر گلبهخودی بلکه به دلیل اشتباهاتش روی گل دوم بلژیک او را مورد نقدهای تندشان قرار میدهند و معتقدند او در نقش یک هافبک تدافعی باید با انجام یک خطای فنی، مانع حرکت روملو لوکاکو میشد ولی اگر بخواهیم حقیقت را به صراحت بیان کنیم باید بگوییم که او حتی به گرد پای ستاره بلژیک هم نرسید چه برسد به زدن و سرنگون کردنش!
اما واقعیت اینست که این شکست چیزی فراتر از نمایش ضعیف فرناندینیو بود و در واقع این شکست، عدم تعادل، هماهنگی و کارآمدی خط هافبک سلسائو را به بهترین و البته تلخترین شکل ممکن، افشا کرد.
تیته، سرمربی برزیل، مدت زمان زیادی را صرف پیدا کردن بهترین ترکیب سه نفره در کمربند میانی تیماش کرده بود و به استاندارد قابل اتکایی نیز دست یافت. او بر این عقیده بود که در میانه میدان یک نفر باید تمام دغدغهاش گرفتن توپ از رقیب باشد و دیگری ارسال توپ برای مهاجمین! «توپ را بگیر و بده»؛ سبکی محکم و مطمئن که در طول رقابتهای انتخابی، دروازه جامجهانی 2018 روسیه را به روی سلسائو گشود. کاسمرو توپ را از رقیب پس میگرفت، رناتو آگوستو بازی را سازماندهی و پائولینیو نیز با استفاده از اصل «غافلگیری» به رقیب ضربه نهایی را وارد میکرد.
اما با دور شدن آگوستو از مرز آمادگی، تیته دست به تغییر و تحول در ترکیب تیماش زد، تغییری که تناقضات زیادی در آن دیده میشد. به عنوان مثال شرح وظایف فرناندینیو چیزی شد شبیه به وظایف کاسمیرو؛ ایجاد بازی درگیرانه با رقیب! چیزی که از ابتدا نیز مشخص بود فرناندینو در انجاماش دچار نقص خواهد شد. یکی دیگر از تغییرات مربوط به فیلیپه کوتینیو بود که به جای ایفای نقش یک وینگر راست، در قلب خط میانی برای بازیسازی به کار گرفته شد. تمامی این تغییرات شاکله اصلی تیم که بازیکنان مدتها با آن اخت گرفته بودند را زیر و رو کرد.
البته این شکاف در جدال با تیمهای نهچندان قدرتمند، برای سلسائو دردسرساز نشد و آنها توانستند به لطف استعدادهای پرتعدادشان و بهرهگیری از نبوغ فردی ستارههای حاضر در تیم، به پیروزی برسند و به مرحله بعدی صعود کنند اما بلژیک تیمی نبود که چشم روی این نقص بزرگ ببندد و نتیجه چیزی شد که نباید! تغییرات ترکیبی تتیه، موجب شد که برزیل به سمت چپ کشیده شود، جناحی که سهگانه مارسلو، کوتینیو و نیمار، مثلث خطرناکی را شکل داده بود اما در سمت دیگر ویلیان ماند و خودش! بلژیک از شکاف بین ویلیان و مابقی تیم به بهترین شکل ممکن بهره برد و این دقیقاً فضایی بود که کوین دبروین از آن برای فرو کردن خنجرش در قلب برزیل استفاده کرد.
نگاهی به کوتینیو بیاندازید، اوج نبوغ او زمانی به تصویر کشیده شد که با یک پاس چیپ زیبا، رناتو آگوستو را صاحب موقعیت کرد تا برزیل یکی از گلهای خورده را جبران کند. اما به جز آن صحنه، کوتینیو ستارهای بیفروغ بود چرا که در پستی به بازی گرفته شد که هیچ ایدهای دربارهاش نداشت! در واقع این فرناندینیو نبود که برزیل را از دستیابی به پیروزی باز داشت، تیته و تغییرات عجیباش این نتیجه را رقم زد.
البته اگر بخواهیم عادلانه قضاوت کنیم، باید پیکان انتقادات را به سوی ساختار فوتبال برزیل نشانه برویم که در طول تمامی این سالها نتوانسته ستارهای خلاق و قابل اتکا در قلب خط میانی پرورش دهد، ستارهای با خصوصیات دبروین که بتواند سرنوشت یک بازی را رقم بزند، ستارهای همچون ریوالدو، ستارهای که حتی بتواند آگوستو را به نیمکت میخ کند.
نظر کاربران
متن خوبی بود.البته بدشانسی و ناداوری هم باعث حذف برزیل شد.تواین جامبرابازیهای برزیل چیزی بنام ویدئوچک وجودنداشت بازی بابلژیک دوتاپنالتی نگرفتن.مافیای کثیف فوتبال نمیخاستن تو اروپا برزیل قهرمان بشه.