تحلیل: چرا لوو باید برود
یک قانون نانوشته وجود دارد که مربی آلمان اگر تیم از مرحله یک چهارم نهایی تورنمنتی حذف شود، باید استعفا کند.
ایران ورزشی: روز بعد از حذف شوکه کننده آلمان از جام جهانی ۲۰۱۸ خورشید دوباره طلوع کرد بر خلاف تصوری که بعد از سوت پایان میشد اما همه کسانی که در خیابانهای برلین قدم میزدند، احساس وقوع یک درام آخرالزمانی را داشتند. میتوان دلیلش را درک کرد. اگر جام کنفدراسیونها را یک تورنمنت بزرگ حساب کنیم، آلمان از سال ۲۰۰۵ در هشت تورنمنت بزرگ پیاپی حداقل تا نیمهنهایی رسیده - دستاوردی که نه هیچ یک از تیمهای بزرگ تاریخ برزیل و نه حتی خود ژرمنها سابقهاش را ندارند - و این حذف احساس امنیت غلطی را از بین برد.
قبل از سفر تیم ملی به روسیه هشدار میدادند که «اشتباه نکنید». بحث آمادگی جسمانی برخی بازیکنان بخصوص مانوئل نویر نبود، بلکه حس و حال عجیبی بود که در هفتههای قبل از جام جهانی بر تیم سایه افکنده بود. بازیهای تدارکاتی بیحال بود مثل مسابقات مرحله گروهی که دنبالش آمد. بعد ماجرای دیدار مسعود اوزیل و ایلکای گوندوگان با رجب طیب اردوغان، رییس جمهوری ترکیه پیش آمد و شگفتانگیز اینکه هواداران بازیکنان تیم ملی را هو میکردند. گوندوگان آشکارا واکنش نشان داد و اگرچه اوزیل سعی کرد لاپوشانی کند، مشخصا تحت تاثیر قرار گرفت و در نهایت، شایعه وجود دو دسته در تیم: بازیکنان ثابت که جام جهانی را برده بودند و جوانهای باانگیزه که جام کنفدراسیونها را فتح کردند. آنطور که عدهای ادعا میکردند، شکاف عمیق نبود اما همه میتوانستند دنیایی از تفاوت را میان دسته اول و آنهایی که میخواستند خودشان را ثابت کنند مثل مارکو رویس و یولیان برانت، مشاهده کنند. یواخیم لوو برای نخستین بار چه بهعنوان دستیار یا مربی نتوانست روحیه تیمی ایجاد کند که به شکل سنتی نقطه قوت تیم بود. خودش هم حس کرده بود و شاید برای همین ساندرو واگنر مهاجم بایرنمونیخ و لروی سانه منچسترسیتی که کمی با هم مشکل داشتند را دعوت نکرد.
حتی هواداران هم برای مسابقات آماده نبودند. برای نخستین بار بعد از جام جهانی ۲۰۰۶ کمترین پرچمها به آلمان تعلق داشت، عدهای آن را به تحرکات سیاسی و بیمیلی به نمادهای ملی ارتباط میدهند و برخی دلسردی کلی نسبت به فوتبال که اوجش اعتراضات هواداران در فصل اخیر بوندسلیگا بود، را بهعنوان دلیل فرض میکنند اما شاید دلیلش این بود که هواداران هم مثل بازیکنان خسته بودند.
اما حالا چه؟
اول، لوو باید استعفا کند. نه، این یک ادعای پوپولیستی نیست. راستش دلایل خوب زیادی برای ماندن او وجود دارد که نخستین آنها این است که جانشین منطقی او بعید است آنفیلد را به این زودی ترک کند اما یک قانون نانوشته وجود دارد که مربی آلمان اگر تیم از مرحله یک چهارم نهایی تورنمنتی حذف شود، باید استعفا کند. لوو شاید میتوانست نخستین مربی باشد که این قانون را نقض میکند و شاید اگر تیم در یک هشتم نهایی به وسیله امثال برزیل حذف میشد، شغلش را حفظ میکرد اما مرحله گروهی؟ حرفش را نزنید. تیم ملی یک برند است مثل فولکس واگن یا یکی از کمپانیهای بزرگ. مدیر اجرایی فولکس واگن بعد از یک رسوایی استعفا کرد و گفت: «این کار را به نفع کمپانی انجام میدهم هرچند هیچ کار خطایی انجام ندادهام.» شاید اگر لوو تصمیم به ماندن بگیرد، مورد هیچ حمایتی قرار نگیرد.
اما یک مربی جدید کافی نیست. یک دلیل دیگر برای اینکه خروج زودهنگام آلمان چندان غیرمنتظره نبود، این بود که چند فصل اخیر رقابتهای اروپایی برای تیمهای بوندسلیگا فاجعه بوده. بعد از جام جهانی ۲۰۱۴، تنها چهار باشگاه آلمانی به یکچهارمنهایی لیگ اروپا رسیدهاند و هیچ کدام به نیمهنهایی نرفتند. ممکن است بازنگریهای افراطی در دستور کار قرار گیرد یعنی حمله به قانون ۱+۵۰ (که باشگاهها را از مالکیت یا کنترل توسط افراد یا کمپانیهای خارجی منع میکند) اما برای کسانی که تیم ملی اولویت دارد، این بدترین سناریو است. تمام نمونههای خارجی نشان میدهند مالکان با جیبهای بزرگ علاقهای به رشد و استفاده از استعدادهای بومی ندارند چون زمانبر است و باشکوه نیست، با فرض اینکه این سرمایهگذاران آماده صرف پولهای گزاف خود هستند اما آنها به دنبال ستارههای گران خارجی و نیمکتنشین کردن استعدادهای آلمانی هستند.
بنابراین ما باید راهی که انتخاب کردیم را ادامه دهیم اما باید این سوال واقعا نگرانکننده را بپرسیم. این سوال نه فقط به خاطر بازیهای تیم در روسیه قابل طرح است بلکه دلیل اصلیاش آن است که بوروسیادورتموند که به خاطر جنبش جوانانش شهرت داشت و کارخانه بازیکنسازی محسوب میشد، فقط یک نماینده در جام جهانی داشت و بیشترین ستارههای تیم خارجی هستند: کریستین پولیشیچ، عثمان دمبله، جادون سانچو. سوال اینجا است که آیا جام جهانی ۲۰۱۴ را به خاطر برنامه مشهور استعدادپروریمان بردیم که باعث تولید بازیکنان فوقالعاده شد یا اینکه فقط به طور اتفاقی به یک نسل طلایی رسیدیم و حالا باید منتظر باشیم که دست سرنوشت، بعدی را به ما اعطا کند؟
مترجم: سیدعلی بلندنظر
نظر کاربران
دمبله بارساست حاجی