رونالدو: بزرگترین تمام دورانها
منظور کریستیانو رونالدو از خوشحالی گلش که با دست کشیدن به چانهاش چه بود؟
آیاسپورت: منظور کریستیانو رونالدو از خوشحالی گلش که با دست کشیدن به چانهاش چه بود؟ ارجاعی به بز (goat)، یا البته به بیانی درستتر GOAT یعنی greatest of all time، بزرگترین تمام دورانها. با اینکه در مورد جایگاه رونالدو در مزرعه هنوز جای بحث است، شبهایی مثل دیشب یک بار دیگر بزرگی انکارناپذیر او در تاریخ فوتبال را به یادمان میاندازد.
تنها بیست و چهار ساعت قبل از رویارویی با پرتغال سرخیو راموس در جواب این سوال که چطور میتوان رونالدو را مهار کرد گفته بود: «نمیدونم... فقط امیدوارم یکی از نمایشهای بزرگش را مقابل ما نداشته باشه.»
امید راموس به هیچ وجه عملی نشد. این یکی از بزرگترین نمایشهای رونالدو بود، حداقل بزرگترینش در جام جهانی. از نظری این حتی یکی از مهمترین بازیهای کل دوران فوتبال رونالدو بود چرا که جهش و تغییر دیگری در سبک بازی او با خودش به همراه داشت، آن هم برای بازیکنی که مدام در یک دهه و نیم گذشته در حال تطبیق دادن خودش با شرایط موجود بوده. غیر از لیدی گاگا در این زمینه کسی به پای رونالدو نمیرسد.
رونالدو فوتبالش را به عنوان وینگری سرعتی و تکنیکی در بال راست شروع کرد، بازیکن جوانی که کمتر فرصت شوت به دروازه پیدا میکرد.او در ادامه بدل به گلزنی خطرناک شد که در تمام نقاط خط حمله تیمش حاضر بود، تا اینکه در مرحلهای بعد از تکاملش به بال چپ منتقل شد، بعد بدل به مهاجم شماره ۹ای کلاسیک شد و بعد هرچی که دوست دارید اسمش را بگذارید از این پستی که فرناندو سانتوس دیشب برایش تعریف کرده بود.
البته که ما پیش از این هم شبهای بزرگ و باشکوهی از رونالدو دیده بودیم، چه در ترکیب منچستر یونایتد، چه در رئال مادرید. اما درخشیدن در قالب تیمهایی پرستاره یک بحث است و یکتنه یکی از پرمهرهترین تیمهای جام جهانی را متوقف کرد بحثی دیگر.
رونالدو مقابل اسپانیا روی کاغذ و یکی از دو مهاجم مرکزی در ترکیب ۲-۴-۴ اولیه بود. اما این حرف مثل این است که فقط بگویی بروس اسپرینگستین خواننده و گیتاریست گروه ای استریت است. سانتوس وظیفهاش فراهم کردن بوم و رنگ برای رونالدو بود، چون کاپیتان پرتغال قلمش را خودش میآورد. بنابراین کنار او گونسالو گوئدش سریع و تکینیکی قرار گرفته بود تا با حرکاتش بین راموس و جرارد پیکه فضایی به نسبت خالی برای رونالدو پدید بیاورد. پدیده این فصل والنسیا در ضمن باید به خط میانی هم کمک میکرد تا ژوائو موتینیو و ویلیام کاروالیو دستتنها نمانند. پس هیچ فشاری روی گوئدش جوان نبود!
بعد از بازی خود سانتوس از طرحی که ریخته بود و از اجرایش توسط گوئدش راضی بود: «به نظرم گوئدش و کریستیانو بازی یکدیگر را کامل میکنند. گوئدش دو فرصت گلزنی خودش داشت، یکی از گلها را ساخت و هم به خط میانی کمک کرد، هم به کریستیانو.»
گل اول رونالدو روی خطایی بود که خودش از ناچو گرفت، فقط یک پا دوپایی ساده و برخوردی که برای اعلام ضربه پنالتی کافی بود. ناچو در هشت سالی که در رئال مادرید با رونالدو تمرین کرده چند بار این حرکت را دیده؟ این صحنه خاطرهای از چند نسل پیش با خودش به همراه داشت، وقتی مدافعین دقیقا میدانستند گارینشا چطور مقابلشان حرکت میکند، ولی کاری از دستشان برای مهارش بر نمیآمد.
گل دوم روی اشتباه بزرگ و باورنکردنی داوید دخئا به ثبت رسید. رونالدو در ضدحملهای که پپه با پاس بلندش شروع کرده بود با پاس گوئدش پشت باکس صاحب توپ شد و آن را به سمت دروازه اسپانیا شلیک کرد. در حالت طبیعی دخئا چنین توپی را در حال مهار میکرد که دوتا بستنی هم دستش گرفته و یک سطل هم روی سرش گذاشته، اما این بار داستان چیز دیگری بود. آن قول معروف قدیمی میگوید اگر شوت نزنی، گل هم نمیزنی. ولی برای شوت زدن باید در مکان و زمان درست باشی، که رونالدو بود.
اسپانیا اما در نیمه دوم به بازی برگشت تا نشان دهند همچنان تیمی متحد هستند. دیگو کاستا با گل دوم خودش کار را به تساوی ۲-۲ کشید و ناچو با شوت سر ضربی تماشایی اشتباه خودش در همان دقایق ابتدایی بازی را جبران کرد. تیمی که حالا فرناندو هیرو را روی نیمکتش میبیند حتی میتوانست نتیجه را از ۲-۳ برای پرتغال سنگینتر هم بکند، اما تا سه دقیقه به پایان بازی دیگری گلی زده نشد. تا اینکه داور سوتش را به نشانه خطایی پشت باکس برای مردان سانتوس به صدا درآورد.
رونالدو پشت توپ قرار گرفت، بدنش را باز کرد و جوری به سمت آن حمله برد که انگار میخواست به جزای باز شدن هر هفت مهر، طاعون و قحطی و طوفان ملخها را یکباره بر سرش فرود بیاورد. اما این بار، اینطور نبود. ضربه رونالدو بیش از آنکه خشم و قدرت پشتش باشد، ظرافت و هنرمندی داشت. توپ از روی دیوار دفاعی رد شد و دخئایی که روی پای مخالفش بود هم هیچ کاری از دستش بر نمیآمد.
آن کلیشه قدیمی که میگوید ذهن قویترین سلاح انسانی است اینجا موضوعیت پیدا میکند. فوتبالیستهای دیگری هم بودند که به لحاظ تکنیکی میتوانستند دو گل اول رونالدو مقابل اسپانیا را بزنند، اما واقعا چند نفر دقیقا زمانی که باید و جایی که باید باشند میبودند؟
پس بدین ترتیب در شبی در کرانه دریای سیاه رخ داد: رونالدو در ۹۰ دقیقه همانقدر گل زد که در ۱۳ بازی قبلیاش در جام جهانی گل زده بود. رونالدو حالا کنار فرنس پوشکاش با ۸۴ گل به صورت مشترک در جایگاه دومین گلزن برتر بازیهای ملی قرار میگیرد و کنار اووه زیلر، میروسلاو کلوزه و البته پله بدل به تنها یکی از چهار بازیکنی میشود که در چهار جام جهانی گل زدهاند.
«من خیلی خوشحالم، بیشتر از همه برای موفقیت تیم. ما مقابل شانس اول قهرمانی جام جهانی قرار گرفتیم، دو بار پیش افتادیم و در پایان حتی شانس پیروزی هم داشتیم.» رونالدو در مصاحبه بعد از بازیاش از بیرون خیلی آرام و منطقی بود، از درون اما احتمالا داشت به همان "بزرگترین تمام دورانها" فکر میکرد. رونالدو خودش میدانست در این شب چه شاهکاری زده. کسی نبود که نداند.
نظر کاربران
یک معجزه است واسه فوتبال
رونالدو عالیه ولی به پای مارادونا نمیرسه