مراکش، نماینده اروپاییِ آفریقا!
شب برگزاری فینال جام جهانی۲۰۱۰، کریم الاحمدی در شهر محل زندگیاش انسخده، درحالیکه لباس نارنجی به تن دارد، در بالکن کافهای نشسته و هموطنان هلندیاش را تشویق میکند.
ورزش سه: شب برگزاری فینال جام جهانی۲۰۱۰، کریم الاحمدی در شهر محل زندگیاش انسخده، درحالیکه لباس نارنجی به تن دارد، در بالکن کافهای نشسته و هموطنان هلندیاش را تشویق میکند.
به گزارش "ورزش سه"، الاحمدی در ماه جاری با لباس تیم ملی مراکش در جام جهانی بازی خواهد کرد. در واقع روز پانزدهم ژوئن که تیم ملی مراکش، ملقب به شیرهای اطلس، در سنتپترزبورگ در اولین بازی خود به مصاف ایران میرود، این احتمال وجود دارد که هر یازده بازیکن ترکیب اصلی تیم، فوتبالیستهای زادهی اروپا باشند.
مارک ووته، مربی تیم ملی زیر 23سال مراکش که خود، هلندی است، دربارهی ترکیب احتمالی تیم ملی چنین میگوید : " دروازهبان، اسپانیایی است؛ و دفاع راست، فرانسوی ... بعید میدانم حتی یک مراکشی متولد مراکش در تیم باشد ". این پدیده واقعاً جالب توجه است چرا که مراکش 35 میلیون نفر جمعیت دارد ولی جمعیت مهاجرین مراکشیالاصل ساکن اروپا از چیزی درحدود 4.5 میلیون نفر فراتر نمیرود.
این پدیده از طرف دیگر بسیار نادر است. این روزها تیمهای ملی زیادی، یک یا دو فوتبالیستِ متولد خارج از کشور در ترکیب خود دارند. کسانی که به لطف ملیت به ارث برده از پدربزرگشان لباس تیم ملی به تن میکنند یا بعد از سالها زندگی در یک کشور، از حق شهروندی برخودار میشوند. ولی آزمایشگاه فوتبال سیآیایاس میگوید در جریان رقابتهای انتخابی جام جهانی، ۶۲ درصد بازیکنان تیم ملی مراکش، متولدین خارج از کشور بودهاند و مراکش با این آمار، در بین تیمهای راهیافته به جام جهانی، با اختلاف بسیار، صدرنشین است. رتبهی دوم این فهرست با چهل درصد به سنگال تعلق دارد.
ترکیب تیم ملی مراکش، نمونهای است روشن از دو پدیدهی ورزشی و اجتماعی. برتری فعلی فوتبال اروپای غربی و وضعیت بغرنج مهاجرین مسلمان اروپایی که بین دو وطن سرگردان شدهاند. ماه مه امسال شاهد بروز و ظهور پررنگ و پر حرف و حدیث این پدیده بودیم. زمانی که دو فوتبالیست ترکتبار تیم ملی آلمان، مسعود اوزیل و ایلکای گوندوغان با عکس گرفتن کنار رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، آن هم در آستانهی انتخابات روز بیست و چهارم ژوئن ترکیه، بسیاری از آلمانیها را خشمگین کردند. سرمربی آلمان، یواخیم لو در طرفداری از بازیکنانش برآمده و اعلام کرد فوتبالیستهای مهاجر گاه در سینهی خود با دو قلب تپنده روبرو هستند که آشتی دادن آنها همیشه ساده نیست. فوتبالیستها حتی پس از آنکه تیم ملی خود را انتخاب میکنند، گاه با این دوراهی دست به گریبان میشوند.
مهاجرت مراکشیها به اروپا از دههی شصت میلادی آغاز میشود. بخش اعظم مهاجران نواحی فرانسویزبان مراکش راه فرانسه را در پیش میگیرند ولی بربرهای ساکن کوههای ریف در شمال کشور ( ناحیهای که آن روزها به جز کشت حشیش عملاً فعالیت اقتصادی دیگری نداشته ) به کشورهای هلند، بلژیک و لوکزامبورگ و بعدها به اسپانیا میروند. چیزی نمیگذرد که از این جامعهی مهاجر، فوتبالیستهایی پدید میآید. ستارهی مراکش در جام جهانی 1998، مصطفی حاجی در کودکی به فرانسه مهاجرت کرده و زمانی که سرمربی وقت مراکش در مجلهی فرانسفوتبال خبری دربارهی او میخواند در تیم ملی زیر 21سال فرانسه مشغول بازی بوده.
به خدمت گرفتن فوتبالیستهای اروپایی در تیم ملی مراکش تا سالها روندی اتفاقی و تصادفی دارد و بسیاری از ستارههای مهاجر مقصدی به جز کشور آبا و اجدادیشان پیدا میکنند. مروان فلاینی که در حال حاضر در منچستریونایتد بازی میکند، بلژیک را برمیگزیند. هافبک هلندی- مراکشی، ابراهیم آفلای در دو روز پیاپی به تیمهای ملی هلند و مراکش دعوت میشود. انتخاب نارنجیپوشان توسط او باعث میشود در وبسایت محبوب maroc.nl سیل تهمتهایی همچون "خائن" و "مراکشی قلابی" نصیبش گردد.
شیران اطلس زمانی تیمی دو دسته بود: بچههای این سو و آن سوی مدیترانه. یوسف العکشاوی، مدافع هلندی- مراکشی در سال 2008 به مجلهی هلندی هارد گراس میگوید: " مراکشیهای اروپایی فقط با هم میگردند. تیم ملی دو شقه شده. دو گروهی که در زمین هم همیشه با هم هماهنگ و یکدل نیستند. آنها (مراکشیهای متولد مراکش) به جای پاسکاری ساده همیشه دنبال سختترین راهحل هستند. ولی مراکشیهای اروپایی با این کارهای عتیقهی عجیب و غریب میانهای ندارند. در ردهی نوجوانان، اولین ایرادی که توسط مربیها اصلاح میشود همین است ".
شیرهای اطلس اغلب به گونهای بازی کردهاند که به قول بربرهای مراکشی " انگار یونجه خوردهاند ". بعد از جام جهانی ۱۹۹۸، آنها چهار دوره از راه یافتن به جام جهانی باز میمانند. الاحمدی ۳۳ساله که به مدت یک دهه هافبک دفاعی اصلی مراکش بوده دربارهی روزهایی که برای شرکت در بازیهای ملی به مراکش پرواز میکرده میگوید : " احساسم این بود که قرار است به میدان برویم و فقط کمی توپ بازی کنیم. البته نمیخواهم بگویم که برایم در حکم تعطیلات بود، نه، ولی بیشباهت به تعطیلات هم نبود. از نظم و انضباط خبری نبود. تیم ملی، تیم نبود ".
این که تا همین اواخر اکثر هلندی- مراکشیها ترجیح میدادند از نارنجیپوشان طرفداری کنند، چندان هم عجیب نیست. عبدالقادر بنعلی رماننویس که در آمستردام و طنجه زندگی میکند و هنوز که هنوز است ترکیب تیم ملی مراکش در جام جهانی 1986 را از بر است میگوید : " همیشه فکر میکردم مراکش خیلی بد بازی کرده. تیم ملی هلند که سبک بازیاش به حس و حال و علایقم نزدیکتر بود مرا شیفتهی خود کرده بود. بازیکنان هلند هم همیشه چند- فرهنگه بودند ".
در این گفتهها واقعیتی وجود دارد: اینکه در فوتبال، اروپای غربی معمولاً بهترین است. ساکنین اروپای غربی تنها 5 درصد جمعیت دنیا را تشکیل میدهند ولی تیمهای اروپای غربی درسه جام جهانی گذشته، از 9 مقام اول تا سوم رقابتها، هشت مقام را تصاحب کردهاند. اما تیمهای آفریقایی از دههی هشتاد به این سو در جام جهانی همیشه زمینگیر شدهاند.
کاپیتانِ زادهی فرانسهی مراکش، مهدی بنعطیه نماد بارزی از برتری سیستم آموزش جوانان در اروپا است. او در آکادمی ملی فرانسه در کلرفونتن پرورش یافته. مارک ووته میگوید " مراکشیهای آموزش دیده در اروپا از هر نظر از مراکشیهای تربیتشده در مراکش برتر هستند. بازیکنان مراکشی همیشه تکنیک داشتهاند ولی مشکل، تصاحب توپ و مهارتهای دفاعی است. در زمان کار با مراکشیهای بومی، کار کردن روی مهارتهای تصمیمگیری یکی از الزامات است ". او بخشی از علت پاسکاری بد تیمهای آفریقایی را به شرایط محیطی مرتبط میداند و میگوید زمینهای بازی اغلب وضع بسیار بدی دارند.
بسیاری از تیمهای ملی آفریقایی از مدتها پیش از مهاجرین ساکن در اروپای خود برای بازی در تیم ملی استفاده کردهاند. در سال ۲۰۱۴، رقیب ازلی مراکش، الجزایر درحالی به دور دوم جام جهانی راه مییابد که از ترکیب ۲۳نفرهی تیم، شانزده بازیکن متولد فرانسه هستند ( بنعطیه که مادرش الجزایری است هم میتوانسته یکی از آنها باشد ). در همان سال، فدراسیون فوتبال مراکش کارزاری برای "بازگرداندن استعدادهای ملی به خاک میهن" آغاز میکند. این کارزار بازتابدهندهی موضع رسمی حکومت مراکش دربارهی مراکشیهای مهاجر است که میگوید آنها حتی بعد از چندین نسل حضور در خارج از کشور همچنان رعایای پادشاه هستند. انکار ملیت مراکشی از نظر حقوقی بسیار دشوار است.
کارزار فدراسیون فوتبال موفق میشود. در سال ۲۰۱۵، حکیم زیاش، بازیساز جوان مراکشیالاصل به بهانهی مصدومیت، یکی از اردوهای تمرینی تیم ملی هلند را ترک میکند. سرمربی وقت هلند گاس هیدینگ در مورد آن اتفاق میگوید " با خودم فکر کردم چه حیف. ولی با اینحال احساس میکردم او در هلند آیندهی درخشانی خواهد داشت ". ولی چنین نمیشود. زیاش به جای هلند، مراکش را برمیگزیند. کمکمربی هلند مارکو فانباستن از او با عنوان پسرک ابله یاد میکند ولی زیاش حالا به جام جهانی راه یافته درحالی که هلند جایی در تورنمنت روسیه ندارد.
برای بعضی فوتبالیستها انتخاب مراکش به جای وطن اروپاییشان، بسیار دشوار بوده. هافبک متولد پاریسِ ساوتهمپتون، سفیان بوفال این انتخاب را به انتخاب پدر یا مادر و جدایی از یکی از آنها تشبیه میکند. او علناً برای پیوستن به تیم ملی مراکش تردید نشان داده و در سال ۲۰۱۵ میگوید "پیوستن به آبیهای فرانسه یکی از هدفهای من است". اظهارنظری که در مراکش انتقادهای زیادی برمیانگیزد. او در سال ۲۰۱۶ سرانجام اولین بازی ملی خود را برای شیرهای اطلس انجام میدهد. بااینحال سفیان میگوید " چیزهایی که فرانسه در اختیارم گذاشته را هرگز فراموش نخواهم کرد. فرانسه به من کمک کرد پیشرفت کنم و به پدر و مادرم با آغوش باز خوشامد گفت "
بنعلی میگوید جوانان مراکشی ساکن اروپا هویتی چندگانه دارند. آنها بچههای خیابان، مسلمان و هلندی هستند. برایشان اینها همه با هم معنا پیدا میکند و میخواهند همانطور که هستند مورد احترام قرار گیرند. ولی اکثر مراکشی- هلندیهایی که دوران نوجوانی خود را بعد از حملات یازدهم سپتامبر پشت سر گذاشتهاند احساس میکنند از سوی هلندیها پس زده شدهاند. آنها حتی با اینکه در هلند به دنیا آمدهاند و حتی گاهی پدر و مادرشان متولد هلند هستند، همچنان مراکشی خوانده میشوند.
بنعلی میگوید " گرت ویلدرز ( سیاستمدار هلندی ضد مهاجرین ) به آنها میگوید به هلند تعلق ندارند. حالا جوانهای ما میگویند ما هم رو در روی شما میایستیم و میگوییم بله، ما مراکشی هستیم. مراکشی برای آنها باعث غرور و افتخار است. مراکشی یعنی شجاعت و همرنگ جماعت نشدن. فوتبالیستهای مراکشی برای آنها قهرمان هستند چون هویت مراکشی را با قدرت ابراز میکنند ". دنی کوهن- بندیت، رهبر انقلاب دانشجویی ۱۹۶۸ پاریس که خود شیفتهی فوتبال است، میگوید در میان گروههای مهاجر ساکن اروپا گرایشهای مشابهی برای انکار کشور و فرهنگ مقصد دیده میشود. به گفتهی او " این بچهها دیگر وقتی به استادیوم میروند یا در کوچه پس کوچهها فوتبال بازی میکنند، پیراهن آبی فرانسه را به تن ندارند. بلکه پیراهنهای الجزایر، مراکش و تونس بر تنهایشان خودنمایی میکند "
هویتهای ملی دوگانه، پیچیده هستند ولی هویت مراکشی هم پدیدهی سادهای نیست. بنعلی میگوید حتی مراکشیهای بلژیکی هم به زیرگروههای مراکشیهای فلامان، بروکسلی و والوون تقسیم میشوند. تیم ملی حال حاضر مراکش، ملغمهای از زبانهای مختلف را در خود جای داده. رنار با بازیکنان خود به فرانسه و انگلیسی صحبت میکند. الاحمدی فرانسه نمیداند و فرانسه زبان اصلی رختکن مراکش است. او میگوید " با بعضیها انگلیسی، عربی مراکشی یا هلندی صحبت میکنم. طبیعی است که هلندیها در هتل بیشتر به اتاقهای هم سر بزنند". ولی هم تیمی هلندی- مراکشی او سفیان امرابط تاکید میکند که " ما همه مراکشی هستیم. آنقدر به هم شبیه هستیم که کسی نمیتواند قیافهمان را از هم تشخیص دهد". او میگوید تقریباً تمام بازیکنان تیم ملی در ماه رمضان روزه گرفته و نماز جماعت میخوانند. ماه رمضان امسال چهاردهم ژوئن، روز آغاز جام جهانی، به پایان میرسد. ( که احتمالاً برای فوتبالیستهای مسلمان حاضر در جام جهانی، وضعیت ایدهآلی نیست )
وقتی مراکشیهای اروپایی بد بازی میکنند عدهای در مراکش غرغرکنان میگویند باید تنها بچههای بومی به تیم ملی دعوت میشدند چرا که آنها با غیرت بازی میکنند. ولی اروپاییها هم توانستهاند دل هواداران را به دست آورند چرا که اروپایی بازی میکنند، از پاسهای سریع و پرتعداد گرفته تا نظم و انضباطی که حتی بیرون از مستطیل سبز نشان میدهند. الاحمدی میگوید تیمی که در رقابتهای انتخابی حتی یک گل دریافت نکرده، مسلماً حرفهایی برای گفتن دارد. سرمربی فرانسوی آنها هروه رنار ( که زمانی مربی کمبریج یونایتد بوده ) در تمرینها حتی از پهبادهای پایش و نظارت استفاده کرده است. سفیان امرابط میگوید " آن پهبادها همه چیز را میبینند و کسانی که وقت گرم کردن، از جان و دل مایه نگذارند، خیلی راحت لو میروند "
ووته میگوید " کسی بنعطیه و زیاش را خارجی نمیداند. آنها بچههای خودمان هستند. "بنعطیه میگوید در ساحل اغلب بچههایی را میبیند که پیراهنهای تقلبی باشگاههای اروپایی را به تن دارند که نام او پشتشان حک شده.
مهاجرین مراکشی هم به حمایت از تیم ملی مراکش برخاستهاند و کسانی درحال برنامهریزی برای سفر به روسیه هستند که تا پیش از آن هیچکس فکرش را هم نمیکرده دست به چنین کاری بزنند. الاحمدی میگوید حتی دوستان هلندی غیر مراکشیاش از او خواستهاند برایشان پیراهنهای مراکش را بفرستد تا در جریان بازیهای جام جهانی به تن کنند. این امید که فیفا در روز سیزدهم ژوئن مراکش را به عنوان میزبان جام جهانی 2026 انتخاب خواهد کرد به شور و شعف مراکشیها افزوده است. پیش از این درخواستهای مراکش برای میزبانی همیشه رد شده است.
این بار تنها رقیب آنها نامزدی مشترک آمریکا- کانادا- مکزیک خواهد بود. پر سر و صداترین هوادار این نامزدی، دونالد ترامپ در ماه آوریل، در توییتی چنین مینویسد " اینکه کشورهایی که ما همیشه حامیشان بودهایم علیه درخواست نامزدی آمریکا لابی کنند، باعث شرمساری است. حالا که این کشورها از ما حمایت نمیکنند ( از جمله در سازمان ملل متحد )، چرا باید از آنها حمایت کنیم ؟ " مراکشیها امیدوارند او به حرافی و نقض کردن قوانین فیفا مبنی بر عدم دخالت سیاسی در فوتبال ادامه دهد.
هر سال تابستان، خانوادههای مراکشی - اروپایی با طی کردن مسافتی طولانی به سمت جنوب، سوار بر اتوموبیلهایی مملو از هدیه و سوغاتی برای اعضای فقیرتر خانواده به وطن بازمیگردند. اگر درخواست نامزدی مراکش در رقابت بر سر میزبانی جام جهانی به پیروزی برسد، تابستان 2026 بسیاری از این اتوموبیلها درحالی که پرچم دو کشور از پنجرههایشان به اهتزاز درآمده به سوی مراکش حرکت خواهند کرد.
ترجمه: آرش جلال منش
ارسال نظر