خداحافظ کاپیتان
نوید صراف درباره خداحافظی تلخ آندرس اینیستا از بارسلونا نوشت:
نوید صراف در فرهنگستان فوتبال درباره خداحافظی تلخ آندرس اینیستا از بارسلونا نوشت:
او آرام روی چمن ورزشگاه «واندا متروپولیتانو» شروع به قدم زدن کرد، بسیار آرام و با چشمانی سرخ. همتیمیهایش یکی پس از دیگری به سمتاش میآمدند و او را در آغوش میگرفتند، کاری که طی مدت زمان خروج او از زمین و نشستن روی نیمکت بارسا، چند بار تکرار شد. هواداران ایستاده او را تشوق کردند و نامش را یکصدا فریاد زدند. چند دقیقه از نشستن او روی نیمکت نگذشته بود که گونههایش باز هم خیس شد و «اشکهایش» به سوژه دوربینهای تلویزیونی و لنز عکاسها تبدیل شد. اشکی که نه از روی شوق و کسب جام، بلکه به دلیل غم بزرگی به نام «خداحافظی» از چشمان اسطوره روی گونههایش سرازیر شده بود. در پایان بازی، خودش به تنهایی از پلههای ورزشگاه به سمت جایگاه اهدای جام بالا رفت و در حالی که سایر بازیکنان در زمین در حال تشویقاش بودند، جام قهرمانی را بالای سر برد تا تصویری ماندگار در تاریخ فوتبال به ثبت برسد، اتفاقی که بدون شک در بازی پایانی بلوگرانا در لالیگا نیز تکرار خواهد شد. هرچند شاید کسب دوگانه و بالا بردن دو جام در آخرین فصل، کمی التیامبخش به نظر برسد اما واقعیت این است که با خروج آندرس، چیزی در قلب هواداران بیشمارش فرو خواهد ریخت و این زخم، نه برای او، نه برای هواداراناش، تا زمان بازگشت مجدد او به نیوکمپ، بهبود نخواهد یافت.
داستان زندگی اینیستا در بارسا به عنوان بازیکن، با اشک شروع شد و با اشک خاتمه یافت. زمانی که در سال ۱۹۹۶ برای اولین بار پای به لاماسیا گذاشت، به شدت از دوری خانواده و تنهایی رنج میبرد و همین باعث شد که کل روز اشک بریزد. ویکتور والدس، سنگربان سابق آبیاناریها که دوستی نزدیکی طی سالها حضور با آندرس در بارسا داشته، بعدها در مورد اینیستا گفت: «موفقیت او با اشکهایی که در تنهایی میریخت شکل گرفت و در واقع این اشکهای آندرس بود که شخصیت او را صیقل داد.»
خوزه برمودس، اولین مربی آندرس در لاماسیا، او را کودکی «رنگ پریده» توصیف کرد و حالا بعد از ۲۲ سال، اینیستا مثل روز اول حضورش در آکادمی فوتبال بارسلونا، صورتاش همانقدر ساده، معصوم، دور از هیجان و البته «رنگ پریده» است.
کمتر کسی به خاطر دارد که پزشکان پیش از حضور در فینال لیگ قهرمانان اروپا در سال ۲۰۰۹، به منظور پیشگیری از تداوم مصدومیتاش، او را از زدن شوت، منع کرده بودند اما مگر میشود اسطوره را از هنرنمایی منع کرد؟ آندرس با همان مصدومیت راهی جامجهانی ۲۰۱۰ شد و برای حفظ آمادگی، نیمهشبها و به دور از چشم همتیمیهایش در راهروهای هتل، به تمرین میپرداخت. با همان مصدومیت بود که در دقیقه ۱۱۶ فینال جامجهانی و در مصاف با هلند، اینیستا توپ ارسالی از سوی سسک فابرگاس را با شوتی دقیق، به قعر مارتن استکلنبرگ فرستاد تا اسپانیا به اولین قهرمانی تاریخاش در جهان دست یابد و به این ترتیب، آندرس به نماد مقاومت و موفقیت در سرزمین ماتادورها تبدیل شد.
اینکه ماهاتما گاندی، رهبر فراموشنشدنی سیاسی و معنوی هند، هیچگاه جایزه صلح نوبل را دریافت نکرد، به هیچ وجه از اعتبار او، از نام او و به قول امروزیها، از برند شخصی او نکاست و در واقع این بنیاد نوبل بود که برای غفلت و اشتباهاش از مردم پوزش طلبید. همانطور که اکنون سردبیر نشریه «فرانسفوتبال» به خاطر عدم اهدای «توپ طلا» به اینیستا از او و فوتبالدوستان به صورت رسمی عذرخواهی کرده است.
لوئیس انریکه سرمربى سابق بارسلونا در مورد اینیستا گفته بود: «آندرس نه تنها براى بارسا بلکه براى بشریت نیز نعمتى بزرگ محسوب مىشود». این جمله را میتوان، سادهترین توصیف در مورد اسطوره تکرارنشدنی بارسلونا قلمداد کرد. اینیستا بازیکن نیست، او تاریخ بارسلونا، تاریخ تیم ملی اسپانیا و تاریخ فوتبال است و حتی گذر زمان نیز نمیتواند از غم نبودش بکاهد، از این رو مطمئن باشید که فوتبالدوستان هیچگاه ۲۷ آوریل ۲۰۱۸ را از یاد نخواهند برد. «دون آندرس» افسانهای پر از افتخار و موفقیت پشت سرش در نیوکمپ باقی خواهد گذاشت، افسانهای که بیشک نسلبهنسل و زبانبهزبان نقل و موجب ماندگاری بیشازپیش اینیستا در تاریخ آبیواناریها میشود.
سال بعد که لیونل مسی در شرایط سخت و در زمان گره خوردن بازی، چشماناش به دنبال اینیستا بگردد، آندرس دیگر در کنارش نیست و ۸ هزار کیلومتر دورتر، در چین، خواهد بود؛ در کشوری که بازاری بکر برای تجارت نوشیدنیهای تولیدی اوست. درست ۲۲ سال بعد از ورود به لاماسیا، ۱۸ سال پس از اولین ملاقات و شروع آشنایی با لئو مسی و ۱۶ سال بعد از اولین بازی با پیراهن آبیاناری بارسلونا، آندرس راهی شرق دور میشود.
فراموش نکنید که اینیستا ۳۳ ساله، این فصل در ۲۴ بازی از ۳۳ دیدار لالیگا و ۸ مسابقه از ۱۰ جدال بارسا در لیگ قهرمانان اروپا، در ترکیب اصلی راهی میدان شده و همین آمار نشان میدهد که او همچنان توانایی حضور در سطح اول فوتبال اروپا را دارد و انتقال او به چین و فوتبال آسیا، بسیار زود بوده. بی دلیل نیست که نشریه معتبر «AS» برای کاپیتان بلوگرانا تیتر زد: «اینیستا، نرو!»
حالا با خروج کاپیتان از نیوکمپ، به قول AS؛ «یک دوره از فوتبال پایان یافت و یک شیوه از زندگی فوتبالی به انتها مسیر رسید.»
دیگر همه چیز تمام شده و «آخرین امپراطور» (توصیف نشریه مارکا از آندرس) در تابستان به چین خواهد رفت، آنهم درست چند ماه پس از امضای قرارداد مادامالعمر با بارسا و علیرغم آنکه او هنوز به حدی آماده است که میتواند یک فصل دیگر برای بارسا به راحتی بازی کند. شاید تنها نقطه امیدوارکننده برای فوتبالدوستان، این است که لذت هنرنمایی و رقص پاهای او در زمین را همچنان میتوان مزهمزه کرد، حتی اگر تماشای بازیهای چشمنوازش در آن سر دنیا بسیار سخت و دشوار باشد.
نظر کاربران
با حضور اینیستا تو لیگ چین باید بگیم قهرمانی تیمهای ایرانی شاید فقط امسال میتونه اتفاق بیفته مطمئناً با حضور این بازیکن بازیکن های تاپ بیشتری به چین میرن وعملا دیگه مبارزه کردن تیمهای آسیایی با چینی ها غیر ممکنه هرچند امسال هم مثل سال های پیش شانس ما چیزی نزدیک صفره.
چقداحساسی نوشتین؟من طرفداررئالم ولی بشدت آندرس رو دوست داشتم.ازهرلحاظ انسان کاملی بود.
منم رئالیم