داستانی از سال ۸۱، ماجرای کهنه و همیشگی در فوتبال ایران
کیروش خبر ندارد: از ۱۹۷۴ گوش فوتبال ما بدهکار نیست
در فوتبال ایران گوشها بدهکار نیست. هر کس حرف خودش را میزند و بیانیه خودش را مینویسد. در آستانه جام جهانی روسیه، بازهم بیانیهنویسی شروع شده و موتورگازیها استارت زدهاند.
ایران ورزشی آنلاین - فرشاد کاسنژاد: بیانیه دیروز کانون مربیان فوتبال ایران علیه کارلوس کیروش تازگی ندارد. پیشترها نیز کانون مربیان تاکتیک کیروش را علیاصغری نام گذاشته بود. این بیانیه ما را یاد نامه مجید جلالی به محمود احمدینژاد میاندازد، وقتی جلالی از رییسجمهوری وقت تقاضا کرده بود که فرصت مربیگری در ایران را به مربیان خارجی ندهند. این بیانیه ما را یاد واکنش عصبی خودمان به نامههایی از این دست نیز میاندازد، به یاد تیتر ایران ورزشی: «موتور گازی به جای بنز»، تیتری که جلالی و بسیاری از مربیان ایرانی را دلخور کرد اما اگر همان واکنشها نبود، کانون مربیان فرکی را به جای کیروش بر نیمکت تیم ملی نشانده بود. این نامهها و بیانیهها تازه نیست. برای برانداز کردن هشدار کلیدی کیروش که همه سعی در باورنکردنش دارند، برویم به سالهای دور:
کارلوس کیروش درباره ناآماده بودن بازیکنان داخلی در آستانه جام جهانی روسیه حرفهای تازهای نمیزند. کوشش او برای اینکه فرصتی برای برگزاری اردوهای دلخواهش داشته باشد، جدل و کوشش تازهای نیست. برانکو ایوانکوویچ هم میکوشید فرصتهایی بیابد تا تیم ملی را مثل تیم باشگاهی اداره کند و تیمش را خودش بسازد و این همه نشانهای از بیاعتمادیهاست، بیاعتمادی به جریان تمرین بازیکنان در فوتبال ایران.
به سال ۸۱ برگردیم، به تابستان ۸۱ . فاش شدن نتایج آزمون قابلیتهای جسمانی بازیکنان تیم ملی برانکو را نگران کرد و نیز متعجب. نگران بابت نتایج آزمون و متعجب از اینکه چرا اطلاعات تیمش به یک روزنامه (جهان فوتبال) رسیده است.
برانکو که تیمی را برای بازیهای غرب آسیا (و نه جام جهانی) میساخت، بازیکنانش را به مرکز سنجش آکادمی المپیک برده بود، تستها انجام شد اما برانکو سراغی از پاسخ آزمون نگرفت. پرویز کماسی منتظر ماند اما خبری از درخواست برانکو برای دریافت نتایج آزمون نشد. نتایج آزمون نگرانکننده و هشداردهنده بود و انتشارش این نگرانی و هشدار را علنی میکرد. امروز نتایج آزمون با ضمیمه بحثهای مفصل پیرامون آن منتشر شد و فردا روز قرارمان با برانکو ایوانکوویچ بود.
مرور نتایج آن آزمون حتی پس از یک دهه جالب است. علی کریمی در آزمون قابلیتهای جسمانی و در آزمایش VO۲max عدد ۳۸ را ثبت کرده بود. حالا تصور کنید اگر نتیجه VO۲max علی کریمی در آن سال عدد ۶۰ میشد، او در فوتبال آسیا و جهان چه جایگاهی را بهدست میآورد و فوتبال ایران با علی کریمی به کجا میرسید؟
علیرضا نیکبخت، ستاره آن سالهای فوتبال ایران نیز عدد ۳۸ را در آزمایش VO۲max ثبت کرد، محمد نصرتی ۳۶، محرم نویدکیا ۳۶، رضا عنایتی ۳۸، جواد نکونام ۴۳ و ...
درباره آن آزمون پیش از آنکه نزد برانکو ایوانکوویچ برویم، با رولند کخ -مربی آن فصل در تیم استقلال- و مرتضی محصص گفت و گو کردیم. رولند کخ چنین نظری داشت: «نتایج این آزمون نگرانکننده است. البته باید بگویم که در آلمان دیگر کسی اینگونه از بازیکنان آزمایش نمیگیرد. روشهای دیگری وجود دارد که دقیقتر است.»
مرتضی محصص درباره نکته دوم کخ تردید داشت: «آقای هوسلکریتی که یکی از سه مدرس فدراسیون فوتبال آلمان است، به زودی به تهران میآید. ما میتوانیم درباره نظر آقای کخ از او نیز سوال کنیم که آیا این روش آزمون منسوخ شده یا نه...»
روشهای مختلفی برای آزمون قابلیتهای جسمانی وجود دارد اما در تمام این روشها، نتیجه متفاوت نیست، اگر چه شاید حساسیت تستها متفاوت باشد. حتی اگر برانکو با روش تستها مخالفتی داشت، احتمالا نمیتوانست نتایج را بیاعتبار بداند.
فردا رسید. نزد برانکو ایوانکوویچ رفتیم، البته پشت سر طراح بحث - اردشیر لارودی - و با حضور فرهاد کاسنژاد و هومن افاضلی که مغز متفکر برانکو ایوانکوویچ بود و رضا چلنگر که همیشه جان میداد برای ترجمه دقیق بحثهای مفصل.
برای آغاز بحث درباره بدنسازی در فوتبال و شفاف شدن منظور و قصد ما از مطرح کردن دغدغهای که نتایج آزمون قابلیتهای جسمانی تیم ملی فوتبال بهوجود آورده است، اردشیر لارودی خاطرهای را تعریف کرد (برای برانکو هنوز موضوع بحث ما روشن نبود):
سال ۱۹۷۴، در جام جهانی آلمان، کازمیر گورسکی مربی تیم ملی لهستان بعد از بازی سوم و چهارم در مصاحبه پایان بازی به خبرنگارانی که پرسیده بودند چرا کاپیتان «دینا» را دقیقه ۷۰ از زمین مسابقه بیرون میکشی، گفت: «ماشین به ما گفته است که او از دقیقه ۷۰ به بعد کارآیی چندانی نخواهد داشت.»
این نخستین دفعه بود که در ایران شنیدیم چیزی به نام ماشین به کمک فوتبال و ورزش قهرمانی آمده است. بعدها در تمام دنیا چنین جریانی جدیتر شد و تمرینها و مسابقات بر اساس آگاهیهای بیشتری انجام گرفت اما این شیوه کار در ورزش کشور ما معمول نشد. کارهای ما از جهاتی شبیه کار دیگران بود ولی نمیدانستیم و نمیدانیم که چرا، چه موقع و چه اندازه این کارها را انجام میدهیم. فوتبال ما در اینباره کمک میخواهد تا به نقطه مطلوبی برای یک آغاز برسد چرا که میبینیم ضربان قلب یک ورزشکار ممتاز مملکت ما در حالت عادی ۸۴ است، این عدد برای ورزشکارهای برجسته باید زیر ۶۰ باشد. هومن افاضلی میگوید: «قلب لوتار ماتیوس در هر دقیقه ۴۰ بار میزد.»
ما میخواهیم با در اختیار داشتن الگویی صحیح و سالم برای تمرین ظرفیت تنفسی و VO۲max ورزشکاری که به رده تیم ملی میرسد، ۳۸ نباشد. باور داریم بازیکنی که چنین نمرهای را در آزمون بهدست میآورد، قطعا در باشگاهش نادرست تمرین میکند.
برانکو ایوانکوویچ در اینباره، چند بحث را مطرح کرد: «البته من هم میگویم بازیکنی با ظرفیت هوازی ۳۶ یا ۳۸ باید در فوتبال پیشکسوتان بازی کند.»
نکته دیگری که برانکو مطرح کرد، این بود: «بعضی خصوصیات ارثی است و این خصوصیات را نمیتوان تغییر داد. در بازیکنانی که چنین خصوصیاتی دارند من میتوانم ۲۰ درصد پیشرفت ایجاد کنم. آنها به حد عالی نمیرسند.»
در اینجا «انتخاب» اهمیت پیدا میکند و «سلیقه» شرطی است بسیار مهم که باید اصول علمی بر آن حاکم باشد. برانکو به این نظر اینگونه پاسخ داد: «در فوتبال، بازیکن باید کارهای پیشبینی نشده هم انجام دهد. برود جلو، برگردد، استارت بزند، سریع بدود، حرکت نکند، راه برود، دوباره سریع بدود و غیره. البته این حرکات در پستهای مختلف متفاوت هستند. ویژگیهای یک هافبک با یک مدافع یا مهاجم فرق دارد. بازیکنی با ۵ لیتر دریافت اکسیژن، یا باید مهاجم باشد یا مدافع. او هرگز نمیتواند هافبک باشد. آقای ... با دریافت x لیتر اکسیژن (کمتر از ۴ لیتر) در هیچ پستی نمیتواند بازی کند ولی او در فوتبال ایران یک هافبک است، بنابراین من باید بازی او را اصلاح کنم. یعنی باید میزان حرکت او را در هر بازی کنترل کرده و او را گاهی محدود کنم در اجرای برخی از حرکات.»
پس از این بحث، سوال ما این بود؛ «برانکو بهعنوان سرمربی تیم ملی چقدر باید در انتخاب بازیکنان به نتایج تستهای آنها توجه کند؟ » برانکو ایوانکوویچ گفت: «بازیکنی که میتواند ۱۰ کیلومتر بدود، ارزشهای جهانی دارد. از این مقدار، او باید بتواند ۶۰ درصد استارت بزند و ۴۰ درصد آرام بدود اما اینجا برعکس است. بازیکن ۴۰ درصد استارت میزند و ۶۰ درصد آرام حرکت میکند. من یک بار گفتم که ما ۳۰ بازیکن در لیگ برتر داریم که در شرایط سنی تیم ما هستند و شما نوشتید که ۸۰ نفر با این شرایط سنی حضور دارند. از تیم ملوان که شما به درستی گفتید بازیکنان جوان بسیاری را در اختیار دارد، من نتوانستم بازیکنی را صاحب ظرفیتهای لازم پیدا کنم. چند نفر از آنها را به اردوگاه دعوت کردم ولی ... البته همه چیز در تستها مشخص نمیشود. یک پرنده را یک مربی کارکشته با چشم خود تشخیص میدهد اما میزان دقیق پرش او در تستها مشخص میشود. یک مثال میزنم؛ دوچرخه سواران و پستچیها از بیشترین ظرفیت هوازی برخوردارند ولی نمیتوانند فوتبال بازی کنند. البته من شک ندارم که فوتبالیست باید از ظرفیت هوازی مناسبی بهره ببرد ولی متاسفانه بازیکنان ما با چنین مشکلی مواجهاند.»
میخواستیم به نتیجهای برسیم که بر جریان تمرین تیمهای فوتبال و حتی ورزش ایران تاثیر مثبت بگذارد. یعنی دیگر بازیکنی بهنام امیرآبادی با ظرفیت اکسیژنگیری ۴۱ به اردوی تیم ملی دعوت نشود که پس از یک ماه تمرین با ۲۵ درصد پیشرفت به عدد ۵۱ برسد. اگر او در تیم باشگاهیاش در تستها عددی بهتر از ۵۱ را نشان میداد، در تیم ملی چقدر بهتر میشد؟
از این حرف برانکو نباید برداشتی نادرست داشته باشیم. تمرین اضافه اصلا مناسب نیست و طبق هیچ قاعدهای پذیرفته یا تجویز نمیشود. برانکو آن شب گفت: «اگر ظرفیت هوازی بازیکنی کم باشد او را باید با تمرینهای هوازی ساخت. چنین بازیکنی باید مثلا در پایان هر جلسه تمرین کار مضاعف انجام دهد ولی این کار اضافه هم صددرصد باید توأم با برنامه و از روی حساب دقیق باشد. زیاد دویدن و بیش از اندازه تمرین کردن خطرناک و بیفایده است.»
بخشی از بحث ما با برانکو ایوانکوویچ درباره علی کریمی بود، بهعنوان یک مثال قابل توجه.
علی کریمی با ضربان شروع آزمایش ۸۲ و نمره ۳۸ در آزمایش VO۲max بازیکنی است که به قول برانکو همه میگویند اگر او در تیم ملی نباشد، چه اتفاق وحشتناکی رخ میدهد. سوال ما از برانکو این بود (و هست) که اگر کریمی با این ظرفیت تکنیکی و هوش که همه میشناسیم، از ظرفیت تنفسی، استقامت و ... خوبی هم برخوردار باشد، آنگاه تیم ملی ما صاحب چگونه هافبکی خواهد بود؟
خیال میکردیم علی کریمی میتواند بهعنوان یک هافبک نفوذی بیشتر موثر باشد تا اینکه در خط حمله بازی کند اما انگار آنچه باعث شد تا برانکو ترجیح دهد از کریمی بهعنوان یک مهاجم بازی بگیرد، ظرفیت تنفسی او بود. یک هافبک باید از نمره بسیار خوبی در آزمایش VO۲max برخوردار باشد. حالا میفهمیم که چرا بلاژویچ و برانکو به نظر اغلب کارشناسان ما بیتوجه میمانند و حالا میفهمیم علی پروین با درک غریزی خود چرا هیچگاه کریمی را در میانه میدان به بازی نگرفت. برانکو بدون آن که تلاشش برای آمادهتر شدن کریمی موثر واقع شود، به ناچار از او به شکل محدودی در خط حمله بهره گرفت و همانطور که خودش گفت سعی داشت بازی نکونام را اصلاح کند و البته دامنه حرکاتش را محدود کند تا بتواند از او در خط میانی بازی بهتر و کاملتری بگیرد. او از نکونام حرکات سریعتری را خواسته بود.
... و ما از برانکو چیز دیگری میخواستیم. از برانکو شنیده بودیم که بوبان در جام جهانی ۹۸ فرانسه، در آزمایش VO۲max، عدد ۶۰ را نشان میداد. بدون واهمه از اینکه دیگران بگویند شما اغراق کردهاید، بگویید که اگر کریمی بهجای نمره ۳۸ در آزمایش VO۲max عدد ۶۰ را نشان میداد، چه جایگاهی برای فوتبال ایران در آسیا و جهان دستنیافتنی بود؟
کیروش امروز در تیم ملی ایران بازیکنان آمادهتر و باکیفیتتری را در مقایسه با سال ۸۱ تحویل نمیگیرد. بساط غلطهای تمرین و تمرینهای ندانسته در فوتبال ایران جمع نشده است. کیروش اگر حالا دنبال برگزاری اردوها است، اگر بازیکنان تیم ملی را در فرصتهای طولانیتری میخواهد و اگر پیش از جام جهانی دنبال فرصتی خارج از عرف بینالمللی برای تیمسازی است، بیتردید میداند دنبال چه میگردد و میخواهد در آن فرصتها تغییراتی در بازیکنانش پدید آورد، تغییراتی از همان دست که برانکو ایوانکوویچ هم میخواست پدیدآورندهاش باشد. برانکو البته با واقعیتها کنار آمده بود، مثل کیروش که با واقعیتها کنار آمده و تیمی را میسازد که دربارهاش میپرسیم چرا در آن ردپایی از یک مربی بینالمللی در قواره کیروش دیده نمیشود.
کیروش به این سوال هنوز پاسخی نداده است اما برانکو در همان بحث سال ۸۱، پاسخش این بود: «بهعنوان یک مربی با واقعیتها کنار میآیم.
در این شرایط من دو وظیفه دارم، اول مطابق با همین ویژگیهای حرکتی برنامه بازی تیم را تنظیم کنم. آیا من حق دارم سرعت حرکات را آنقدر بالا ببرم که بازیکنانم نخستین مغلوب همین سرعت مطلوب تیمی اما ناهمخوان با توان حرکتی خودشان باشند؟»
این سوال را برانکو پیشروی ما گذاشت و وظیفه بعدیاش را به ما و خودش یادآوری کرد: «بهبود اعداد و ارقامی که در این تستها بهدست میآید. من از آزمایشها فرار نمیکنم اما بدانید که بسیاری از تغییرات را باید در تمرینهای باشگاهی پدید آورد.»
کیروش باید تیمی بسازد با بازیکنانی از این دست و با این میزان قابلیتهای جسمانی. اگر او بر سر یک روز اردویی بیشتر برای تیم ملی چانه میزند، دنبال تاثیرگذاری هر چند اندک روی قابلیتهای بازیکنان است. او البته راه دیگری هم پیدا کرده است. اشکان دژاگه و رضا قوچاننژاد، سامان قدوس و فلانی و بهمانی را از این سو و آن سوی دنیا صدا میزند تا بازیکنانی بیرون آمده از چرخه تمرینی صحیحتر در تیم ملی ایران بازی کنند.
کیروش از این لیگ بازیکنانی با ظرفیت هوازی ۳۸ یا ۴۰ تحویل میگیرد، نظیر همان بازیکنانی که یک دهه پیش تحویل برانکو ایوانکوویچ میشدند و برانکو درباره قابلیتهای جسمانی آنها میگفت: «این یک تراژدی است.» کیروش اگر از این لیگ خرده میگیرد، حرفهای تازهای نمیزند.
جلال چراغپور مربی و کارشناس فوتبال درباره اینکه چرا کارلوس کیروش به لیگ ایران علاقهای ندارد، تحلیلی را ارائه کرده که اینروزها به کار ما میآید:
«جریانی بر لیگ ما حاکم است که هیچ چیز دیگری را نمیپذیرد. جریانی که بازیکنان درجه دو و سه آفریقایی و کشورهای عربی هم جزئی از آن هستند. جریانی که ۱۵، ۱۶ مربی و تعدادی بازیکن در آن هستند و حلقهای را تشکیل دادند و طبیعتا با توجه به شرایطی که دارند، نمیتوانند از سبک مورد نظر کیروش پیروی کنند. البته آن اوائل برخی مربیان سعی کردند از تفکرات او استفاده کنند اما این اتفاق خیلی زود به سر رسید چراکه ابزارهای لازم را نداشتند. کیروش با هوشمندی فهمید که نمیتواند از لیگ ایران استفاده ببرد. او وقتی این قضیه را فهمید رفت به سوی بازیکنانی که فوتبالشان هنوز به سمت لیگ نچرخیده است. او با رفتارهای خود بارها نشان داده که علاقهای هم به لیگ ایران ندارد. در اصطلاح ورزشی در لیگهایی مانند لیگ ایران other game اتفاق میافتد که معنی فارسی آن دگربازی میشود. اینکه چرا کیروش به فوتبال خارج از لیگ ایران علاقه دارد، دقیقا به همین دلیل است. در لیگ ایران همه چیز یک مدل دیگر است، مدلی خارج از استاندارد و آن چیزی که در فوتبال روز دنیا اتفاق میافتد. شما بگویید ما چند شوت واقعی در لیگ دیدهایم؟ اصلا چیزی به اسم استارت در بازیهای لیگ داریم؟ بازیکنی که سالهاست در این لیگ حضور دارد، میگوید قراردادی بستیم و بابت آن پولی دریافت میکنیم، چه نیازی به استارت، شوت و ... است؟ در ۵۰ بازی لیگ برتری ببینید اصلا چیزی به اسم آسیب دیدگی همسترینگ وجود دارد؟ یا در چند بازی بازیکنان با سر به هم برخورد میکنند، دو بازیکن با هم به هوا میپرند بدون شک یکی از ترس برخورد آن توپ را نمیزند اما در فوتبال روز دنیا هم همین است؟ بازیکن ابرویش شکافته میشود اما سرش را از جلوی توپ برنمیدارد. کیروش بازیکنان ایرانی حاضر در لیگ هلند و یا لیگهای دیگر را خیلی راحت به تیم ملی دعوت میکند. بازیکنی که مثلا برای آلکمار توپ میزند، بازیکنی نیست که کمفروشی کند. بازیکنی که تقریبا همه واکنشهایش استاندارد است و وقتی به زمین میآید به چیزی جز نود دقیقه بازی درون زمین فکر نمیکند. آنها فوتبال واقعی بازی میکنند، نه other game. ولی بازیکنی که در لیگ بیمار ایران توپ میزند، اوضاعش کاملا متفاوت است. در لیگ ایران چالشها، برخوردها، دور کردن توپها، استارتها، شوتها، نبردهای هوایی، تکلها و ... دچار ضعف مفرط است به این دلایل طبیعی است که کیروش به بازیکنان خارج از لیگ ایران بیشتر فکر کند.»
در فوتبال ایران گوشها بدهکار نیست. هر کس حرف خودش را میزند و بیانیه خودش را مینویسد. در آستانه جام جهانی روسیه، بازهم بیانیهنویسی شروع شده و موتورگازیها استارت زدهاند تا در این جدل عقب نمانند و زیر نقد و هشدار کیروش لطمهای به جایگاه پوشالیشان در بازار فوتبال ایران وارد نشود اما انگار بازی تمام شده است، کاری کردند که کیروش دیروز این استتوس را در فیسبوک بنویسد: «پس از بازی یوونتوس مقابل رئال مادرید، اکنون روشن است که لیگ ایران همانند اروپاست. سطح سرعت بازی، ریتم و شدت همان است! سطح آمادگی بازیکن و عملکرد بازیکن همان است! الان زمان عذرخواهی از هواداران فوتبال ایران به خاطر نظر و نگاه اشتباهی است که داشتهام...»
نظر کاربران
بیش از حد چاپلوسانه بود.چاپلوسی و پاچه خواری واسه این دلال موزامبیکی هم حدی داره.بسه دیگه بابا...حرمت قلم را حفظ کنید...
برانکو یکبار امتحانشو در تیم ملی پس داده...برانکو مربی ترسو و بزدلی که به درد تیم ملی جیبوتی هم نمیخوره...قبل از پرسپولیس برانکو در همه تیمها اخراج شده..
کیروش بزرگ خیلی خیلی کارش درست وجزو۱۰تااول جهان ه این مربیان وطنی چه گلی به سرتیم ملی زدن بهدجزتحقیربی برنامگی اعصاب خوردکنی حتی خودبرانکوهم ابروی ایران توجام جهانی وجام ملتهابرد وباندبازی پرشده توتیم ملی
تمام حرف های آقای کی روش درست و منطقی است ولی آقای کی روش الان هفت سال در ایران فعالیت می کند چرا الالن در آستانه جام جهانی این حرفها را می زند
کی روش، گالیور شهر کوتوله ها
ایرانی های اجنبی پرست! لیاقت شما تحقیر از سوی یک اجنبی هست!
ایرانی های اجنبی پرست! لیاقت شما تحقیر از سوی یک اجنبی هست!