بررسي چرايي الگو شدن طارميها براي جوانان
جامعه امروز ایران به دلیل ارتباط با ادبیات جوامع توسعه یافته در برخي حوزههای زیستی به فهم مشترکی دست یافته است.
روزنامه قانون: جامعه امروز ایران به دلیل ارتباط با ادبیات جوامع توسعه یافته در برخي حوزههای زیستی به فهم مشترکی دست یافته است. مشابه هر آنچه در جامعه ایران وجود دارد، در ساير نقاط جهان نيز ديده ميشود. از مقدمه عبور کنیم، اجازه میخواهم بحث را به مهدی طارمی و طارمیها بکشانم. جوامع در حال توسعه بهطورمعمول بر مدار مقاومت حرکت ميكنند و به عبارتی همواره در مواجهه با اتفاقات نامعقول بیرونی دچار سردرگمی و فوبیا هستند! روحیه کدخدامنشی، غیرمدنی، روابط گری، گعدهبازی و .....جزو قوانین نانوشته مستتر در قوانین مطروحه اساسی است و این واقعیتی ست که نمیتوانیم کتمان کنیم. اگر بخواهیم طارمی و طارمیها را تبارشناسی کنیم، باید خواستگاه و ادبیات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادیشان را جدا از موقعیت فعلی و ورزشیشان تحلیل کنیم.
سالها مسئولان ورزشی این ذهنیت را دنبال کردهاند که کارکرد یک فوتبالیست یا هر ورزشکار معروفی را به موقعیت ورزشیشان در فضای فرهنگی، اجتماعی و حتی سیاسی تعمیم دهند و به نوعی به دنبال اسطوره، سقراط و ارسطوسازی باشند تا بلکه بتوانند وسایل و ابزاری از آنان بسازند که در موارد مقتضی به کار بیایند. به عبارتی از آنها بالابر و سوپاپ اطمینان ساختهاند که متاسفانه گاهي بر خلاف ذهنیتهای پیشین باعث سقوطآزاد باور و اعتماد عمومی جامعه شدهاند. راقم سطور این سوال را از مسئولان ورزشی دارد که اگر فوتبال را از طارمی و طارمیها بگیریم چه چیزهایی را برای عرضه به جامعه دارند؟! فوتبالیست یا هر ورزشکار دیگری فقط در حوزه تخصصی خود حرفی برای گفتن دارد؛ چرا انتظار دارید از آنان تصویری غیر از آنچه هستند و تربیت شدهاند به جامعه القا کنید؟ البته شاید به درستی فکر میکنید و بر اساس تحلیل هایتان به این نتیجه رسیدهاید که عقل آدمی به چشمانش است. اگر به این باور رسیدهاند که فقر فرهنگی گریبان بخشی از جامعه را گرفته و تناسب و ارتباط مستقیم عقل با چشم آدمی را درک کردهاند، بهطور معمول بايد به فقر فرهنگی بخشی از ورزشکاران و هنرمندان نیز
پی برده باشند که از آنها در این حوزهها استفاده كنند. علوم مختلف به همین دلیل از كلي به جزئی تبديل شد که هر کسی در حوزه تخصصی خود فعالیت داشته باشد.
طارمی و طارمیها نیز هضم شده جامعه ایران هستند. آنها به دلیل موقعیت ورزشیشان در رسانهها مطرح ميشوند اما این را نیز بپذیریم که شاید مثل باقی نوجوانان و جوانان از بسیاری موضوعات رنج برده و هنوز نتوانسته اند آن نقایص را حل و فصل کنند. متاسفانه وقتی برای برخی کمبودهای جامعه نوجوان و جوان بخواهیم به آنها وظايف غيرمعقول اضافه کنیم تا در مواقع لزوم نقش سوپاپ اطمینان داشته باشند، در نقطهای که فکرش را نمیکنیم به باور و اعتماد عمومی آسیب وارد میکنند. درهم ریختگی نقشها در جامعههای ايراني و به طور كلي جوامع در حال توسعه واضح است. طارمی و طارمیها همانهايي هستند که باید باشند، نميتوان ظرفیت و توان فکریشان را تغيير داد. آنها باید باشند تا بتوانیم ارزیابی و تحلیل مناسبی از قشر جوان جامعه داشته باشیم. طارمی و طارمیها هیچگاه الگوی جوانان جامعه نیستند و نخواهند بود که اگر باشند باید نخبگان حوزه های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جامعه را به چالش کشید. ما«مردم» نيز باید حواس مان باشد و از نقطه نظر آگاهی به سطحی برسیم که دیگر نگویند عقلمان به چشممان است. اگر عقلمان به چشممان است پس مسئولان، ورزشکاران، هنرمندان و
چهرههاي مطرح دچار هیجان و خودشیفتگی هستند؛ چرا که این چشم لحظه به لحظه با اتفاقات تازهتری مواجه میشود.
نظر کاربران
بدبخت اونیکه الگوش این دزدها هستن