رفتارهای غیر قابل باور لیدرها
اتفاقات اخیر بازی پرسپولیس و تراکتورسازی باعث شد باز هم کارشناسان و رسانهها به نقش لیدرها در ناهنجاریهای فوتبال کشور بپردازند.
شهروند: اتفاقات اخیر بازی پرسپولیس و تراکتورسازی باعث شد باز هم کارشناسان و رسانهها به نقش لیدرها در ناهنجاریهای فوتبال کشور بپردازند. به دنبال اتفاقات تلخی که در تبریز رخ داد و تماشاگران تراکتور برای بازیکنان پرسپولیس و حتی مرحوم هادی نوروزی از شعارهای تند استفاده کردند، لیدرهای پرسپولیس برای بازی روز جمعه بنا را روی انتقام گذاشتند. چند لیدر معروف باشگاه پرسپولیس قبل از مسابقه به هواداران برای تسویهحساب با تبریزیها آمادهباش داده بودند. نکته قابل تأمل اما اینجا بود که نه رفتار طرفداران و لیدرهای تراکتورسازی در تبریز درست بود و نه اتفاقات روز جمعه ورزشگاه آزادی! بدون تردید چنین اتفاقات تلخی روی سکوها با شعارهای ناموسی، سیاسی و قومیتی میافتد، این مسأله نشان میدهد که کانون هواداران باشگاهها و لیدرها کار خود را به درستی انجام ندادهاند و از فلسفه اصلی کار و حضور خود فاصله گرفتهاند. جالب اینجاست که هنوز هم هیچ برنامهای برای پایاندادن به این ناهنجاری وجود ندارد و لیدرها روز به روز قدرت بیشتری در فوتبال ایران کسب میکنند که نتیجه آن چیزی نیست جز ناآرامی و اغتشاش و جنجال! در این گزارش به چرایی این
بحران پرداختهایم.
کانونهای عجیب هواداری
باشگاههای فوتبال ایران در شرایطی به عنوان موسسههای فرهنگی ورزشی ثبت شدهاند كه فقط نام آن را با خودشان یدک میکشند. اگر نخواهیم بگوییم که در فوتبال ایران به موضوع فرهنگ هیچ اهمیتی داده نمیشود، حقیقت ماجرا این است که فرهنگ جزو آخرین اولویتهای باشگاهها و مدیران آن است. به این ترتیب بیتوجهی به این مقوله امروز فوتبال ایران را به جایی رسانده که فقر فرهنگی در آن به بدترین شکل ممکن مشهود است. یکی از مهمترین نقاط ضعف مدیریت فرهنگی در فوتبال کشور هم برنامهریزی باشگاههایی است که هوادار دارند اما هیچ مکانیزم درستی برای مدیریت فرهنگی هواداران وجود ندارد؛ اتفاقی که معمولا به آشوب روی سکوها و درگیریها و شعارهای تند ختم میشود.
نیاز مبرم مدیران غیرفوتبالی به لیدرها
به فعل و انفعالات مدیریتی در باشگاههای فوتبال ایران در سالیان اخیر توجه کنید! شاید بتوان با قاطعیت گفت که فوتبال دیگر جایی برای مدیران فوتبالی ندارد. بیش از ٩٠درصد مدیرانی که وارد این فوتبال شدهاند یا نظامی بودهاند یا سیاسی! به این ترتیب ورود مدیران غیرورزشی که معمولا محبوبیتی بین مردم و طرفداران فوتبال ندارند نخستين سرنخ برای ناهنجاریهایی است که مدتهاست ورزش و فوتبال را درگیر خود کرده است. در فوتبال دولتی ایران نتیجه و محبوبیت حرف اول و آخر را میزند. راز ماندگاری یک مدیر فقط بستگی به نتایج خوبی دارد که باشگاهش بگیرد. در صورت موفقیت مدیران با اهرمهایی که در دست دارند، سعی میکنند با مرور زمان برای خود محبوبیت کسب کنند تا جای پای خود را محکمتر کنند؛ در غیر این صورت یک مدیر هر چقدر هم که لابیهای قدرتمند داشته باشد بعد از اینکه تاریخ مصرفش تمام بشود، باید پست خود را ترک کند.
فقر تربیتی
در تمام باشگاههای فوتبال ایران بخشی وجود دارد به نام کانون هواداران! این کانون یک سرپرست دارد و تمام لیدرهای باشگاه زیر نظر این کانون فعالیتهای خود را انجام میدهند. نکته قابل تأمل اینجاست که اکثر این لیدرها هم برآمده از قشر ضعیف جامعه هستند که به خاطر علاقه بیش از حد خود به یک تیم و فوتبال به عنوان بوقچی جایگاه مهمی در سکوهای ورزشگاه برای خود پیدا میکنند. مسأله مهم اما اینجاست که از عرش تا فرش سیستم مدیریتی فوتبال کشور هیچ برنامهریزی اصولی قانعکنندهای برای تربیت لیدر وجود ندارد و همان کانون هواداران باشگاهها صرفا فقط کار ساماندهی لیدرها را برای کنترل جو سکوها انجام میدهند؛ البته نمیتوان با سیاهنمایی نوشت که در دو دهه گذشته هیچ تلاشی برای آموزش لیدرها صورت نگرفته است؛ منتهی کارهایی که شده هم آن چیزی نبوده که باید انجام میشده است.
نقش لیدرها در امپراتوری مدیران
مدیران غیرفوتبالی که برای بقا مجبور هستند برای خود محبوبیت دست و پا کنند، ابتدا باید در ساختار دولتی فوتبال کشور شرایطی را فراهم کنند که تیمشان در لیگ نتیجه بگیرد. در راستای این نتیجهگیری خوب هم قدم بعدی این است که لیدرهای باشگاه با امتیازهای مختلفی که از مدیرعامل میگیرند، مقدماتی را فراهم کنند تا روی سکوها چهرهای از یک مدیر خوب را به هواداران نشان بدهند تا این مسأله در ذهن مردم جا بیفتد.
تأثیرگذاری بیش از حد در رفتوآمدها و حاشیهها
درباره ارتباط مدیران عامل باشگاهها و نیاز آنها به کمکگرفتن از لیدرها توضیح دادیم. وقتی لیدرها تا این حد به مدیران نزدیک میشوند و محبوبیت را برای آنها به همراه میآورند، به صورت خودکار به خود تیم هم نزدیک میشوند. همین نزدیکشدن لیدرها به کادر فنی و بازیکنان هم باعث میشود آنها که برای لیدربودن آموزش درستی هم ندیدهاند، تا حدود بسیار زیادی وظایف خود را فراموش کنند و به جای اینکه روی سکوها به تشویق و حمایت تیم مورد علاقه خود بپردازند، تصمیم به کارهایی فراتر از حدود اختیارات خود بگیرند. بعضی از لیدرها با نزدیکشدن به بازیکنان و مربیان به دنبال امتیاز گرفتن از آنها هستند و بارها و بارها شاهد این مسأله بودهایم فوتبالیهایی که حاضر به باجدادن به بعضی از لیدرها نشدهاند، مورد غضب آنها قرار گرفتهاند. باز هم در این مورد میتوان پرسپولیس را مثال زد که امسال در چندین نوبت بازیکنان این تیم درگیریهایی با لیدرها پیدا کردند که جنجال بسیار بزرگی را هم این اتفاق به وجود آورد. داستان شعار علیه طارمی، تشویق منشا، بحران علیرضا بیرانوند و درگیری مسلمان با لیدرها در هفتههای ابتدایی تنها چند نمونه از این موارد است که پرسپولیس را نزدیک به بحران کرد.
رفتارهای زشت
لیدرها امروز به قدری در باشگاهها و سکوهای ورزشگاه قدرت پیدا کردهاند که بعضا شاهد برخورد فیزیکی آنها با تماشاگران هم هستیم. لیدرها حتی نقش حراست تیمهای پرطرفدار را در تمرینات و سفرهای مختلف ایفا میکنند و حتی در تمرینات در کار خبرنگاران و نمایندگان رسانههای گروهی هم دخالت میکنند و برای آنها هم حتی محدودیتهایی در نظر میگیرند. به این ترتیب فضا همان شرایط تلخی میشود که امروز در فوتبال کشور و ورزشگاهها میبینیم که انگار قرار هم نیست درست شود.
اولیایی: لیدرها باید توسط مردم انتخاب شوند
کاظم اولیایی، مدیرعامل سابق باشگاه استقلال درباره نقش عجیب و غریب لیدرها در فوتبال ایران با اشاره به اتفاقات اخیر بازی پرسپولیس- تراکتورسازی به «شهروند» میگوید: «وقتی فوتبال اسماً حرفهای ایران بر پایهای کاملا غلط بنا شده است، اکثر اتفاقاتی که هم که در آن رخ میدهد، غلط است. معمولا کانون هواداران باشگاهها باید از طریق مردم تشکیل شود تا مردم خودشان امور سکوها و هواداری را ساماندهی کنند؛ اما در فوتبال دولتی ایران مدیری که هیچ محبوبیت و مقبولیتی ندارد از پول دولت کانون هواداران تشکیل میدهد و به لیدرها حقوق و امتیازات مختلف میدهد تا برایش محبوبیت دستوپا کنند.
حاصل کشت فوتبال ایران بیشتر از این چیز بدی که میبینیم نباید باشد.» وی افزود: «اتفاقات بازی تراکتورسازی وپرسپولیس وحشتناک بود و لیدرها مدتهاست که با کنترلکردن حاشیه به آن دامن زدهاند. دیگر اتفاقی بدتر از این نمیتوانست رخ بدهد که مردم با شعارهای قومیتی و سیاسی به هم اهانت کنند. عملکرد لیدرها و کانون هواداران هم نشان میدهد که ساختار تا چه میزان غلط بوده است. در چنین فضایی وقتی مدیران و بازیکنان دست به دامن لیدرها میشوند، طبیعی است که آنها روزبهروز حق بیشتری برای خود قایل شوند. مطمئن باشید چون هیچ برنامهریزی فرهنگی مناسبی هم برای فوتبال کشور وجود ندارد، اتفاقات بدتری هم رخ خواهد داد. وقتی لیدرها به قدری قدرت دارند که مدیرعامل و بازیکان و مربی را عوض میکنند باید هم منتظر بدتر از اینها باشیم.»
پ
نظر کاربران
سلام وخسته نباشید دوست عزیز نویسنده درباره فرهنگ سازی و توجیه لیدرها خیلی خوب نوشدید ولی یه چیزی براتون بگم من قریب به سی سال طرافدار تراکتورم تو این سالها همیشه روابط ما با پرسپولیس خوب بود حتی یه جورهای هم خانواده میگفتن به ما چون خیلی چیزهامون مشترک بود از اسطورهامون گرفته تا رنگ پیرهن این چیزا تا زمانی که تراکتور دوباره برگشت به لیگ بازی اول تو ازادی جرقه های اختلاف از اونجا شروع تماشگران پرسپولیس کم لطفی کردن فحش دادن حتی کمالوند گفت هر عملی عکسالعملی داره ببینید تماشگر بد هما جا هست ولی ما تو یادگار به صورت دسته جمعی به کسی فحش ندادیم فقط تو فرودگاه بود که اونم 100 نفر نمیشدن انصاف نصف دین است...
پاسخ ها
از فردی مثل پیروانی بعید این حرفها به جای معذرت خواهی میگه اون تو فرودگاه اونحوری شد ما هم اینجوری کردیم زشت این حرفها بجای این که سر و ته رو هم بیاریم داریم شعله ور میکنم اقای پیروانی 100 تو فرودگاه کجا و 60 هزار تو استادیوم بصورت ایسلندی فحش دادن کجا خجالت بکش یه کم
اگر جواب هتاکی و توهین به مرحوم نوروزی و شعار خلیج عربی و تکان دادن پرچم ترکیه رو قاطع داده بودند طرفدارای پرسپولیس نیازی نمی دیدند مقابله کنند
از وقتی این مرتیکه بی فرهنگ مافیا پیروانی اومده حاشیه شروع شده.آشغالو بندازین بیرون تیمو به لجن کشیده