فالوئرهایش میلیونی نیستند. از استوریهای هر روزه و لایو و اتفاقهای عجیب و غریب هم خبری نیست. چندان محبوب رسانهها هم نیست. نه در رسانههای داخلی خیلی رویش مانور میدهند و نه در رسانههای خارجی از پیشنهادهای انگلیسی و اسپانیایی و ایتالیاییاش مینویسند. قرار بود علی دایی فوتبال ایران نشود و نشد. اما کریم انصاریفرد شد.
وبسایت نود: فالوئرهایش میلیونی نیستند. از استوریهای هر روزه و لایو و اتفاقهای عجیب و غریب هم خبری نیست. چندان محبوب رسانهها هم نیست. نه در رسانههای داخلی خیلی رویش مانور میدهند و نه در رسانههای خارجی از پیشنهادهای انگلیسی و اسپانیایی و ایتالیاییاش مینویسند. قرار بود علی دایی فوتبال ایران نشود و نشد. اما کریم انصاریفرد شد.
اردوی سایپا در اردبیل برای تیمهای علی دایی یک اتفاق عادی و تکراری است اما برای انصاریفرد ویژهترین اتفاق زندگیاش بود. در همین اردو بود که علی دایی، انصاریفرد را دید و او را به تیم پایه سایپا آورد. سال بعد از قهرمانی، رفتن خلیلی به عنوان بهترین گلزن نارنجیها و افت سایپا، انصاریفرد را به تیم بزرگسالان رساند. درخشش او بحران را از اردوی نارنجیها دور کرد و نامش را برسر زبانها انداخت. گلهایش، قد و استیلش و نحوه بازیاش همه را به یاد دایی میانداخت. در دوره قحطی مهاجم بعد از رفتن علی دایی هر مهاجمی با چند گل به عنوان «علی دایی» جدید فوتبال معرفی میشد. کریم هم از این قاعده مستثنی نبود. کریم راه دایی را رفت اما علی دایی فوتبال ایران نشد.
او در راه علی دایی قدم گذاشت. درست در همان جاهایی که نزدیک بود فوتبالش تمام شود تازه همه چیز شروع شد. او در دو بازی آخر دوستانه تیم ملی در قامت ستاره ظاهر شد. دو گل مقابل توگو و یک پنالتی و یک پاس گل مقابل پاناما و شش گل در المپیاکوس، تیم قهرمان فصل گذشته لیگ یونان. همان بازیکنی که بارها و بارها تا آستانه حضور در قرار گرفتن در لیست مازاد رفت. همان بازیکنی که رسانههای یونانی هر روز و هر روز از فروشش نوشتند اما او ماند. مثل همان روزهایی که همراه با نکونام از اوساسونا جدا شد. از بازگشتش به ایران میگفتند یا رفتنش به حاشیه خلیج فارس. اما هیچ کدام نشد. او برخلاف نکونام و شجاعی و حتی قوچان نژاد و دژاگه و خیلی از لژیونرها مسیرش را به سمت حاشیه خلیج فارس کج نکرد و راه تازه ای ساخت. راهی به نام یونان. اولین نماینده نسل خودش در سوپر لیگ یونان شد. در آن زمان شاید حضور در یونان عجیب بود اما حالا به مقصد رویایی خیلی از بازیکنان ایرانی در فصل نقل و انتقالات تبدیل شده است. راهی که انصاریفرد باز کرد و بعد از او شجاعی و حاجصفی رفتند و خیلیهایی که میخواستند و نرفتند مثل طارمی.
در پانانیوس درخشید. پاداش درخشش و گلهای او آرسنال و تیمهای دهانپرکن نبود. پاداش او یک پیشنهاد از تیم قهرمان بود. پاداشی که خیلی زود به روزهای کابوسوار نیمکتنشینی و سکونشینی تبدیل شد. کار بدتر شد هر روز حرف از لیست فروش بود و اخراج و کنار گذاشتن. دیگر وقتش شده بود. وقت بازگشت به عقب. بالاخره هر بازیکنی یک روز باید برگردد. انصاریفرد اما نمیخواست برگردد و برنگشت. ماند. ماند در تیمی که او را نمیخواستند و بازیاش نمیدانند. چرا؟ این سوالی بود که همه از او میپرسیدند. چرا باید در یک تیم سکونشین بماند در حالی که میتواند به ده تیم دیگر برود و بازی کند. او اما جادهاش دوربرگردان نداشت. ماند تا باز هم راهی بسازد. این بار شانس هم به کمک او آمد. سرمربی جدید و ورقی که برگشت. راه جدید ساخته شده بود. راهی که انصاریفرد را به ترکیب اصلی رساند و حالا او را به صدر جدول گلزنان رسانده است. شانس کمی دیر با او یار شد و نامش از لیگ قهرمانان اروپا خط خورد اما دیگر کسی از او ناامید نمیشود. او همیشه راهی پیدا میکند یا میسازد. او علی دایی نشد اما کریم انصاریفرد فوتبال ایران است.
نیلوفر کنگرانی
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
واقعا کریم بازیکن قابل ستایشی هست. ....در کنارش کاوه رضایی. ...اینا واقعا فعل خواستن را صرف میکنن...