حسرت یک لیگ؛ شور نساجی، شوق آزادی
استقلال و نساجی شاید در نگاه اول فقط یک بازی از یک هشتم نهایی جام حذفی باشد و نه چندان مهم و خبرساز.
آیاسپورت: استقلال و نساجی شاید در نگاه اول فقط یک بازی از یک هشتم نهایی جام حذفی باشد و نه چندان مهم و خبرساز. اما کافیست سری به سایت بلیتفروشی برهان مبین بزنید تا اهمیت بیاندازه این بازی برای قائمشهریهایی که سالهاست با فوتبال زندگی میکنند را درک کنید. بیش از ۵ هزار بلیت تا به حال فروش رفته و حدس بزنید چند نفر به صورت حضوری در آزادی بلیت تهیه خواهند کرد. در بدترین شرایط هم فردا یکی از بهترین رکوردهای حضور شهرستانیها در آزادی به ثبت خواهد رسید. حضور هواداران پرشور نساجی برای تبدیل شدن این جمعه به یکی از خبرسازترین روزهای تعطیل تهران و آزادی کافیست. هوادارانی که حتی تا فردا هم منتظر نماندهاند. همین حالا ترافیک نیمه سنگین مسیرهای ورودی از مازندران به تهران گویای اتفاقات بزرگ بازی فرداست. ذوق حضور در آزادی؛ و فریاد حقانیت نساجی به عنوان نماد فوتبال مازندران، در قلب تهران و روی سکوهای ورزشگاهی که از نمادهای اصلی فوتبال ایران است، خواب و خیال را از شرق و غرب مازندران گرفته و لحظه شماریها شروع شده تا آزادی، برایشان آغوش باز کند. بعد از سالها و سالها و سالها چشم انتظاری.
البته که هنوز لیگ برتر قدمهای استوار و خستگی ناپذیر هواداران نساجی را نچشیده اما جام حذفی حالا بهانهای شده تا آزادی، تصوراتاش از هیجان و شور و شوق هوادارانی که بعد از بیست و چند سال شکست، هنوز سکوهای ورزشگاه شهرشان را گوش تا گوش سرخ میکنند را در قابی خارج از رویا، این بار در واقعیت ببیند. البته که اصلا و ابدا بیراه نیست که بگوییم این آزادیست که چشم به راه نساجیچیهاست. این آزادیست که شوق حضور یکی از پرشورترین هواداران شمال ایران را دارد. این نه تنها آزادی، که لیگ برتر ایران است که باید برای سرخپوشان نساجی، فرش قرمزی پهن کند و پذیراییشان کند و از همه سالهای دوری بگوید و این که چه دردها که بیحضور نساجیچیهای همیشه امیدوار، بیدرمان رها شدند؛ زخمشان چرک کرد و فوتبالمان را تباه؛ که دوایشان در امیدواری و خستگی ناپذیری نساجیچیها بود.
البته که لیگ برتر باید شرمنده غیبت نساجی باشد. همانطور که تا همین سال گذشته شرمنده غیبت سپیدرود بود. همانطور که سالهاست شرمنده حضور بیتماشاگرها در پروندهاش است. فردا بهانه ایست تا آزادی و نساجیچیها به هم برسند و قول و قرارشان را بگذارند برای روزهای بزرگتری که حتما خواهد آمد. روزهایی که فریاد درد زخمهای چرک کرده فوتبال، با نوازش و نجواهای نساجیچیها و سپیدرودیها و همه تیمهای بیصدا، خاموش شود؛ و دردی نباشد و شوق باشد و شور باشد و یک آزادی، که بدمان نمیآید تا ابد هم میزبان همه ما باشد. برای لذت بردن از فوتبالی که هواداراناش، ناامیدی را، خستگی را و تاریکی را پس زدهاند و عاشقانه، با خون جگر خوردنها به آزادی رسیدهاند.
پ
ارسال نظر