اشکها و لبخندها
تصور کنید بعد از یک روز سخت کاری و با خستگی به منزل رسیديد و امشب همان شبی است که روزها انتظارش را كشيدهايد.
روزنامه قانون: تصور کنید بعد از یک روز سخت کاری و با خستگی به منزل رسیديد و امشب همان شبی است که روزها انتظارش را كشيدهايد. شبی که فوتبال سراسر جهان را فراگرفته و تکلیف چند تیم صعودکننده و پرطرفدار معلوم خواهد شد. شبی که آمریکای جنوبی و اروپا وضعیت خود را مشخص خواهند کرد و تیمهای حذفشده مشخص میشوند.
نیمی از اروپا و آمریکا میخندند و شاید نیم دیگري حسرتشان چهارسال بیشتر طول خواهدکشید. اشکهایی که سرازیر شد و چهرههایی که خندید؛ قلبهایی که از کار افتاد و نفسهایی که در سینه ماند. همه و همه این اتفاقات چند ساعت بیشتر طول نکشید و تکلیف روشن شد.
اسپانسرها خوشحال و طرفداران فوتبال راضی و خشنودند وآرژانتینیها، پرتغالیها و پاناماییها سر از پا نمیشناسند. اما شیلی در غم و اندوه فرورفته، ولز در شوک باخت به ایرلند و آمریکا فکر اشتباهات فردی و گروهی است. هر چه باشد اسم همه این اتفاقات را میشود زندگی گذاشت؛ زندگی به نام فوتبال.
سکانس اول، لبخندها
پرتغال در حساسترین بازی سهشنبهشب، میزبان سويیس بود. سويیس تمام بازیهای خود را برده بود و تنها به یک امتیاز نیاز داشت تا به صورت مستقیم به روسیه برود و پرتغال را به پلیآف بفرستد. بازی در جو وحشتناک پرتغالی انجام شد و پرتغال با دو گل به پيروزي رسيد و این تیم به عنوان تیم اول گروه، هم امتیاز با سويیس و به دلیل تفاضل گل بهتر به روسیه رسید تا شب فوتبالیها، هیجانانگیز شروع شود.
در هر صورت رونالدو یکی از بزرگترین بازیکنان دنیاست و توانست به جامجهانی برسد. شاید آخرین جامي باشد که بتواند باصلابت در آن حضور پیدا کند. لبخند دوم، سهم تیمی است که سالها از آن بیخبر بودیم. پرو خوب شروع نکرد اما عالی به پایان رساند.
متوقف کردن آرژانتین در زمین خودش و درنهایت تساوی با کلمبیا در شبی که آنها باید شانس همراهشان میبود، بهترین نتیجه ممکن را برای آنها به همراه داشت. پرو با درخشش آگوئروی ۳۶ ساله، توانست بهعنوان تیم پنجم منطقه آمریکایجنوبی به پلیآف برسد و حریف تیم نیوزیلند در این مرحله شد. مرحلهای که حکم مرگ و زندگی، نه برای ۲۲ بازیکن و چند مربی بلکه برای یک ملت را دارد. لبخند بعدی متعلق به هندوراسیهاست. تیمی که شاید اعضاي آن، خوششانسترین فوتباليستهايي هستند كه در دنیا حضور دارند. آنها در منطقه خود چهارم شدند و برای صعود به جام جهانی باید به مصاف استرالیا بروند.
شانس کمی دارند اما تیمی که رویاهای بزرگ دارد، بزرگ فکر کردن را باید خیلی سریع یاد بگیرد. اما لبخند هفته یا حتی سال را باید تقدیم کرد به تیمی به نام پاناما؛ تیم گمنامي در منطقه کونکاکاف که شاید نام غریبي در فوتبال باشد. آنها بعد از مکزیک و کاستاریکا بهعنوان سومین تیم این منطقه و برای نخستينبار به جام جهانی رسیدند. اولینباری که در این دوره به نام دو تیم ثبت شد، ایسلند و پاناما. درست است که آنها شانسی برای صعود حتی از مرحله گروهی ندارند و بهاحتمال بسیار زیاد، در همان مرحله گروهی حذف خواهند شد ولي به سقف آرزوهای خود رسیدهاند و همین خوشحالیشان را دوچندان خواهد کرد.
اما همه منتظر آرژانتین بودند. بازی در زمین اکوادور و محکومبه پیروزی بودن آلبی سلسته، باعث شد بسیاری از طرفداران در نیمهشب چهارشنبه بیدار بشوند و بازی را بهصورت زنده نگاه کنند. درخشش مسی درست در همان زمانی که لازم بود، اتفاق افتاد. هتریک او با گلهای زیبا و دیدنی و صعود مستقیم به جام جهانی، بزرگترین خوشحالی برای آنها بود. مسی بار دیگر ثابت کرد که توانایی هر کاری را دارد و از سیاره دیگري است. لبخند ایسلند و صربستان، کلمبیا، پاراگوئه و استرالیا را نیز از یاد نخواهیم برد.
سکانس دوم، آخر دنیا
اگر سويیس را که با یک لغزش از صعود مستقیم بازماند و ایتالیا و کرواسی را که به پلیآف رسیدند کنار بگذاریم؛ میتوانیم نخستين حسرت را بهطور مشترک به سوریه و ولز بدهیم. سوریه بعد از سالها اغتشاش و ناامنی در کشورش، توانسته بود با مهاجمان آمادهاش، با هیجانانگیزترین روش ممکن به پلیآف برسد.
بازی رفت را در زمین بیطرفي با استرالیا یکبریک مساوی کرد و بازی برگشت نيز در ۹۰دقیقه همین نتیجه تکرار شد و بازی به وقت اضافی رفت. استرالیا گل دوم را زد و آب سردی بر پیکر سوریها ریخت. تاریخ در حال تکرار بود و سوریها مانند ایران خوششانس نبودند. ضربه آزاد دقیقه ۱۲۰« السومه» به تیر دروازه استرالیا برخورد کرد و آه از نهاد یک ملت به هوا رفت. حالا استرالیا در پلیآف حریف هندوراس است. ولز نیز در شرایطی که گرتبیل را در اختیار نداشت، تنها با یک تساوی میتوانست خود را به پلیآف برساند. آنها در زمین خود میزبان ایرلند شمالی بودند و تیم برتر زمین لقب گرفتند اما نتیجه بازی آن چیزی که انتظارش را میکشیدند، نشد. به ایرلند باختند و حسرت نرسیدن به جامجهانی برای گرتبیل ابدی شد. کریسکولمن اذعان داشت که این تیم، نسل طلایی ولزیهاست و همین نسل طلایی نتوانست کاری از پیش ببرد. حسرت بعدی متعلق به آمریکاست. یانکیها خوب نبودند و استحقاق این نتیجه بد را نیز داشتند. اما خوشبینترین طرفداران آمریکایی نیز تصور این را که این تیم در بازی انتهایی به ترینیداد ببازد و حتی به پلیآف نیز نرسد، نداشتند. آمریکا در زمین خودش قافیه را
باخت و پاناما و هندوراس را بالاتر از خود دید. حذفشده بزرگ که سودای میزبانی جام جهانی را در سر میپروراند، باید فکری به حال نسلهای آینده خود بکند.
استفاده از بازیکنان پا به سن گذاشته در لیگ داخلی اگر جواب دهنده بود، قطر و امارات بهترین تیمهای دنیا میشدند. اما بزرگترین غم سال را باید به شیلی داد. آنها با شکست در برابر برزیل در شبی که میتوانستند با یک تساوی به جام جهانی برسند، بزرگترین حذفشده روسیه لقب گرفتند. سانچز، ویدال، براوو و بسیاری از بازیکنان شیلی شاید دیگر فرصتی نداشته باشند تا در جام جهانی بازی کنند و این فراموشنشدنی است.
اشکهای براوو که مقصر گل اول برزیل بود را نمیتوان فراموش کرد؛ لرزیدن شانههای تماشاگران شیلیایی که حسرت بازیهای ازدسترفته را میخوردند، نمیتوان از یاد برد. شیلی قهرمان دو دوره اخیر کوپا آمریکا، از صعود به جامجهانی بازماند تا دنیا تنها و تنها نگران ایتالیا باشد كه دیگر حسرت دیدن بوفون، ذهن طرفداران را خدشهدار نکند.
ارسال نظر