اگر باور پیدا کردهایم که کارمان در جام جهانی با سه بازی تمام میشود که هیچ! ولی اگر میدانیم که میتوانیم بیش از این حرفها باشیم پس باید قبل از هر چیز به سختی راه، دشواری مسیر و صعب بودن هدف اذعان بیاوریم.
آی اسپورت: اگر باور پیدا کردهایم که کارمان در جام جهانی با سه بازی تمام میشود که هیچ! اگر به این یقین رسیدهایم که در جام جهانی باید آبرومندانه ببازیم که حرفی با هم نداریم! ولی اگر میدانیم که میتوانیم بیش از این حرفها باشیم و اگر مأموریت خود را حضور در مرحله دوم جام جهانی قرار دادهایم و بر سر این قرار هم اصرار داریم پس باید قبل از هر چیز به سختی راه، دشواری مسیر و صعب بودن هدف اذعان بیاوریم تا قدم به راهی بگذاریم که پایانش نه غلبه بر توگو و امثال توگو که باید عبور موفقیتآمیز از مرحله یکشانزدهم نهایی و راهیابی به جمع تیمهای یکهشتم پایانی باشد!
کار ما و تیم ملی اینجاست که سختتر هم میشود! پیروزی بر توگو، گل نخوردن از توگو، راضی و خوشحال شدن از بازی دادن به چند جوان که مایههای خوب بودن و خوبتر شدن را هم دارند، اینجاست که ناکافی به نظر میرسد! بازی کردن با روسیه- میزبان جام جهانی- به همین دلیل است که ناکافی مینماید!
چون قرار است از پیشبازنده نباشیم، چون عهدی با خود داریم که عمل کردن به آن تعهدی است بر دوش و بر عهده ما، پس باید جور دیگری تمرین کرد، پس باید جور بهتری تمرین کرد! باید بتوانیم هم میزبان و هم مهمان و هم همبازی تیمهای درجه اول و درجه دوم جهان باشیم! باید بتوانیم تن خود را به تن تیمهای به راستی قویتر دنیا بزنیم! باید که بازی برابر تیمهای بزرگ را یاد بگیریم! برای از پیشبازنده نبودن و برای حریف پایاپای هر تیمی شدن باید صاحب خودباوری شد! باید از پیلهای که اعتماد به نفسمان را میگیرد خارج شد! چنین خروجی یک راه بیشتر ندارد: ...بازی کردن و از مقابله با بزرگان نهراسیدن! فوتبال روسیه را بزرگ قلمداد نکردن!
چند سال طول کشید تا لیگ برتر به خزانه و مخزن بازیکنانی ممتاز برای تیم ملی تبدیل شد! باید کاری کرد تا این ساخته شدن سرعت و نیز وسعت بیشتری پیدا کند! حالا ساختن سعید آقایی، روزبه چشمی، حامد لک، مهدی ترابی و بقیهای که مورد توجه آقای کیروشند در دستور کار خود او هم قرار دارد! حالا کیروش در کنار همکارانی چون برانکو، کرانچار، گلمحمدی و قلعهنویی، وینفرد شفر را هم دارد و نیز فیروز کریمی را که یک بار دیگر بازگشته است! ماشین سازندگی در لیگ برتر کجدار و مریز خوب کار میکرد و حالا خوبتر هم شده است! برای قدرت بخشیدن به موتور حرکتی تیم ملی باید شتاب و سرعت ماشین لیگ را بالاتر برد! باید لیگ برتر را به عرصه اصلی رقابت بر سر پوشیدن پیراهن ملی بدل کرد!
یک هنر کیروش باید چالشانگیزی در لیگ باشد! هر که دارد هوس کربوبلا بسما...! هر که دارد سودای پوشیدن لباس تیم ملی هم بسما...!
حرفهای بودار ،حرفهای معنادار
حرفهایی هست که نباید گفت! حرفهایی نیز هست که باید مدام تکرارشان کرد! حرفهایی که دو معنا و چند مفهوم دارند. مثلاً این گفته پرمعنا که گویندهاش میگوید: ...دوره بازیکن سالاری در استقلال تمام شد!
مژدهای که به قول شاعر دگر برایش «جانفشانی» رواست! این حرف، حکایت از آغاز دورهای جدید دارد و نیز یکی از «کورک»های میکروبی شده و دردآور دوره گذشته را نشانه گرفته است! این حرف از عمق یک فاجعه خبر میدهد که علتالعلل بسیاری از خودزنیها و تقریباً دلیل همه مشکلات روز به روز بیشتر شونده بود! بازیکنسالاری! در مذموم بودن این رویه که غلطی است فاحش تردیدی وجود ندارد اما در سوختن ریشه این غده و چگونگی کندن آن چرا! ترسمان باید این باشد که دفع فساد را از افسد بخواهیم و طلب کنیم! باید ترسید از اینکه بد را با بدتر چاره کنند! ترس بزرگتر این است که چه کسانی آستین همتی چنین والا را بالا میزنند؟ آنها که میخواهند بازیکنسالاری را محو کنند خود چقدر به این مقابله همیشگی باور دارند یا ندارند؟!
اردشیر لارودی
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر