نورافكن: شادی گلم حق منصوريان بود
اميد نورافكن بيشتر از اينكه از گلزني براي استقلال خوشحال باشد از پيروزي تيمش و خوشحالي عليرضا منصوريان خوشحال بود.
*بعد از بازگشت از اردوي تيم ملي خسته نبودي؟
نه! اتفاقاً خيلي سرحال بودم و دوست داشتم براي استقلال بازي كنم تا بازي را ببريم كه شكر خدا همينطور هم شد.
*بازي روي چمن مصنوعي سخت بود؟
فكر كنم ما در ليگ برتر هم بايد يك بازي با سپيدرود رشت روي چمن مصنوعي انجام بدهيم و از اين نظر اين هم خوب بود كه ما يك تجربه روي زمين چمن مصنوعي به دست آوريم.
* سخت بود يا نه؟
زمين سفت بود ولي هرچه بود مهم برنده شدن تيممان بود كه توانستيم به اين مهم دست پيدا كنيم و اين نشان داد چمن مصنوعي براي تيممان خوش يمن بود.
*وقتي مهدي قائدي شوت زد همه انتظار داشتند مهاجمان جاي تو باشند ولي حضور به موقعت در شش قدم باعث شد گل بزني؟
به هر حال خيلي دوست داشتم در اين بازي گل بزنم تا دل عليآقا را شاد كنم و خدا هم كمك كرد. در آن صحنه براي كمك به خط حمله جلو كشيده بودم.
*چرا؟
خب ما وقتي نيمه اول را بدون گل به رختكن رفتيم شرايط روحي خوبي نداشتيم. ميخواستيم در همان نيمه اول به گل برسيم ولي نشد. براي همين ميخواستيم در نيمه دوم هر طور شده گل بزنيم و من هم موظف بودم جلو بكشم كه در نهايت جواب هم گرفتم.
*يك شوت وحشتناك هم به تير دروازه زدي؟
متأسفانه شوتم گل نشد. با چپ زدم كه پاي تخصصيام است. دروازه را ديدم و زدم. در تمرين روز قبل بازي قرار بود از موقعيتهاي شوتزنيمان استفاده كنيم كه من هم زدم.
*بعد از گل چرا شادي نكردي؟
نميشد. خيلي خوشحال بودم. از اينكه توانسته بودم براي استقلال گل بزنم. بايد بپذيريم ما در يكي، دو هفته گذشته شرايط خيلي بدي داشتيم و نياز داشتيم تا در بازي با گلگهر برنده شويم.
*اما ميخواستي به منصوريان برسي؟
بله! همه ما او را دوست داريم و ميدانستيم در اين مدت خيلي سختي كشيد. از بچهها خواستم كنار بروند تا من به علي آقا برسم.
*او را به هوا بلند كردي؟
(خنده) بله! يكي، دو تا فرياد براي هم كشيديم و بعد من او را بغل كردم تا خوشحالتر شود.
*زورت رسيد او را بلند كني؟
(خنده) بله! بازي سختي بود. بعد از آن همه اتفاق ميخواستم عليآقا را شاد ببينم و همه بچههاي تيم ميخواستند شايدشان را با او تقسيم كنند.
*چرا مهاجمانتان گل نميزنند؟
آنها هم خيلي تلاش ميكنند. گاهي اينطوري ميشود. فرقي هم نميكند. علي قرباني هم روي گل دوم نقش مهمي داشت.
*اما گل را كه خسرو زد؟
بله! اما علي قرباني خوب حواس دروازهبان گلگهر را پرت كرد. شايد اگر او نبود دروازهبان توپ را ميگرفت.
*فكر ميكني بازي بعدي را هم ببريد؟
انشاءا... در اين فاصله با تمرينات خوبي كه خواهيم داشت در جم هم بهترين نتيجه را بگيريم و تيم را از اين شرايط بيرون ببريم.
ارسال نظر