روایت کننده قهرمانیهایی که خاطره شدند
مفسر و گزارشگر باسابقه ورزش ایران یکشنبهشب در ٩٤سالگی در گذشت.
بهمنش در این دو، سه سال در منزل بستری بود و دیگر فعالیتی در عرصه ورزش نداشت. تسلط او به رشتههای مختلف ورزشی موجب شده بود بسیاری از روزنامهنگاران و ورزشکاران ایرانی از علم او استفاده کنند. همزمانشدن روز مرگ او با روز بینالمللی روزنامهنگاری ورزشی هم نکته درخورتوجهی است. پس از انتشار خبر فوت مرحوم بهمنش بسیاری از اهالی ورزش که بهمنش در زندگی ورزشی آنها نقش داشت به ستایش از این فرد مؤثر پرداختند. پرویز اسماعیلی معاون ارتباطات و اطلاعرسانی دفتر رئیسجمهور هم در پیامی درگذشت این روزنامهنگار را تسلیت گفت. مراسم تشییع پیکر بهمنش صبح فردا از مقابل ورزشگاه شهید شیرودی برگزار خواهد شد.
زماني با صدای عطاالله بهمنش آشنا شدم که ١٠سال بیشتر نداشتم؛ ٦٠ سال پیش وقتی که این مرحوم داشت مسابقه وزنهبرداری محمد نامجو را از رادیو گزارش میکرد. آنموقع همه مردم رادیو نداشتند. رادیوها اندازه تلویزیون بود و باتری ماشین میخورد. از آن به بعد بود که شیفته صدایش شدم و همیشه گزارشهایش را گوش میکردم. او کسی بود که در تمام رشتههای ورزشی تبحر داشت و علوم و فنون همه را بهخوبی بلد بود. بیشتر از همه به کشتی خیلی مسلط بود. وقتی کشتی را از رادیو یا تلویزیون تفسیر میکرد، فکر میکردی کنار تشک کشتی نشستی و داری آن مسابقه را از نزدیک میبینی. او حتی دورهای دبیر فدراسیون کشتی بود. خاطره خوبی که از ایشان دارم به بازیهای المپیک ١٩٧٦ مونترال برمیگردد. من در آن بازیها مدال نقره گرفتم. وقتی که به ایران برگشتم، دیدم همه مردم، دوستان و آشنایان که به دیدنم میآمدند از گزارش بهمنش تعریف میکردند. داور در کشتی من زمان را نگه داشته بود تا به نفع حریف عمل کند، بهمنش در این لحظه با فریاد گزارش میکند که مردم قسم به خدا و ائمه، داور این کار را میکند تا مدال را از برزگر بگیرد. عطاالله بهمنش از مفاخر ورزش ایران بود که
متأسفانه بهخاطر رفتارهای بدی که با او شد، در انزوا بهسر برد. من در این سالها چندبار به دیدنش رفتم و حتی این اواخر ایشان به یکی از نشریات دعوت شدند که از من هم خواستند در این مراسم حضور داشته باشم. من در آن مراسم از افتخارات و بزرگی زندهیاد صحبت کردم که در آن سالها چه خدماتی به ورزش ایران ارائه کردند. ایشان هم خیلی خوشحال شدند و دیدند هستند کسانی که در این شرایط قدردانشان باشند. متأسفم برای اینکه میبینم عطاالله بهمنش باید در چنین شرایطی از بین ما برود. واقعا نمیدانم که این حسم را باید چطور بیان کنم. ما ایرانیها کلا همینطور هستیم و بهراحتی مفاخر و بزرگان را کنار میگذاریم. بهمنش در زندگیاش با مسائل و مشکلات زیادی دستبهگریبان بود. هرکسی عشقی دارد. عشق بهمنش هم نویسندگی و گزارشگری بود. وقتی تریبون را از بهمنش گرفتند، زندگی را هم از او گرفتند. بهمنش همانموقع از دنیا رفت و عمرش تمام شد که تریبون و قلم را از او گرفتند.
مردم ورزشدوست ایران تسلیت. مردمی که میدانید عطاالله بهمنش چه گوهر گرانقدری بود. بزرگمرد مفسر ورزش ایران از میان ما رفت. مردی که بدون شک همه قهرمانان و پیشکسوتان آن سالها مدیون گزارشها و تفسیرهای بینظیرش هستند. در دوران طلایی ورزش ایران (دهههای ٤٠ و ٥٠) تنها عطاالله بهمنش بود که یکتنه ورزش کشور را در مشتش داشت و از فوتبال گرفته تا کشتی، وزنهبرداری، دوومیدانی و... همه مسابقهها را گزارش میکرد. مردی که وقتی پشت میکروفون قرار میگرفت، با آن صدای جذاب و نافذش یک ملت را از خود بیخود میکرد. چه از تریبون تلویزیون چه رادیو. بدون اغراق میگویم، مرحوم بهمنش حق زیادی بر گردن شخص خود من داشت. وقتی بعد از مسابقههایم گزارشهایش را میشنیدم آنقدر به وجد میآمدم که انگار دوباره لحظه وزنهزدن و مدال گرفتنم جلوی چشمم میآمد. بهمنش حتی بعد از خداحافظیام از دنیای قهرمانی، من را مدیون خودش کرد. فیلمی درباره زندگینامه من ساخته شد که صدای نازنین او روی آن ضبط شده است. چه یادگاری از این بهتر و بزرگتر برای من میتواند، باشد. اما افسوس کسی قدر و ارزش او را ندانست. همه ترکش کردند. عطا در عرض ٤٠ روز دو دختر جوانش را از دست داد. کمرش شکست و برای همیشه در بستر بیماری افتاد. تنها کسی که در سالها گوشهنشینیاش همیشه به او سر میزد، بهرام افشارزاده بود. خود من هم زمانی که به ایران برگشتم چند باری به ملاقاتش رفتم و از او عیادت کردم. جامعه ورزش به بهمنش و امثال او بدهکار است. اصلا این رسم ما ایرانیها است كه وقتی کسی پا به سن میگذارد، فراموشش کنیم. با بهرام افشارزاده هم همین طور رفتار کردند و گفتند چون پیری باید بروی. مگر تجربه ٥٠ساله افشارزاده یا بهمنش به همین راحتی به دست آمده که بروند. تاماش آیان، رئیس فدراسیون جهانی وزنهبرداری ٨٠ ساله است و دارد بر وزنهبرداری دنیا حکومت میکند. این رفتارها و برخوردها فقط در کشور ماست. بهمنشها و افشارزادهها را شاید بتوان از دنیای ورزش محو کرد اما تجربه آنان را هرگز. آنها برای همیشه در این عرصه میمانند و جزئی از تاریخ این سرزمین هستند.
ارسال نظر