شعارهای دلانگیز و رفتارهای متناقض
چهارشنبه، سیام فروردین، در پایان دیدار پرسپولیس با پدیده، همانطور که از چند روز قبل مشخصشده و برنامهریزی شده بود، مراسم قهرمانی پرسپولیس و اهدای جام و مدال به بازیکنان برگزار شد.
فرهنگستان فوتبال - سیامک رحمانی: سال گذشته در یکی از آخرین برنامههای نود سؤال نظرسنجی پیامکی این بود که «دلیل موفقیت کیروش و تیم ملی را چه میدانید؟» جواب اکثریت، کاملاً منطقی و قابل احترام بود، اما در عینحال کمی حیرتانگیز هم بود؛ مردم به نظم و قاطعیت در تیم ملی رأی داده بودند. هفتهی بعد عادل فردوسیپور سؤالی را در سایت نود به رأی عمومی گذاشت که بیارتباط با پرسش قبلی نبود. این بار از هواداران پرسیده بود «با تصمیم برانکو برای کنارگذاشتن رامین رضاییان از پرسپولیس، موافقید یا نه؟» جالب اینکه این بار اکثریت گزینهی نه را در سایت کلیک کرده بودند. او در برنامهی همان شب به این تناقض اشارهی گذرایی هم کرد، اما موضوع بیش از یک اتفاق پیش پا افتاده و بامزه بود. این دونظرسنجی نشان میداد که هواداران فوتبال، حتی اگر در تئوری و مفاهیم ذهنی با نظم و اقتدار سرمربی موافق باشند، در عمل آن را برنمیتابند.
این واقعیت را به شکلی دیگر در جشن قهرمانی پرسپولیس هم دیدیم. چهارشنبه، سیام فروردین، در پایان دیدار پرسپولیس با پدیده، همانطور که از چند روز قبل مشخصشده و برنامهریزی شده بود، مراسم قهرمانی پرسپولیس و اهدای جام و مدال به بازیکنان برگزار شد. مراسمی که به روال سالهای اخیر سر و شکل آبرومندی داشت و با حداکثر نظم و شکوهی که میشود از برنامههایی در این سطح سراغ گرفت، دقایق لذتبخش و شبی خاطرهانگیز را برای طرفداران فوتبال رقم زد. نمرهی قبولی برای مدیران فوتبال ایران که بالاخره پذیرفتهاند در برگزاری مراسمی از این دست، نظم و سختگیری گریزناپذیر است و هر مماشاتی میتواند کل ماجرا را از ریخت و اعتبار بیندازد. این ایدهای است که همه با آن موافقند و لابد از مسؤولان فوتبال هم که بپرسی، تأکید سختی بر آن دارند و رسانهها هم برای فشارآوردن و ملزمکردن مدیران فوتبال به این نظم، کم نگذاشته بودند. بیش از همه، عادل فردوسیپور که با برنامهی تأثیرگذارش و کلام نافذش، هیچ کاری نکرده باشد، کمک کرده جشنهای قهرمانی آخر فصل فوتبال ایران نظم و نسقی بگیرد. اما در همین مراسم چهارشنبهشب شاهد بودیم که چطور کل این ایده و تفکر در
لحظاتی با یک بشکن میتواند تا آستانهی فروپاشی مطلق پیش برود. یعنی بازیکنانی که لابد خودشان بیش از همه دلشان میخواهد جشن پرافتخاری برگزار کنند، پای عکس و دورزدن در استادیوم که رسید، تقریباً جملگی اختیار از کف دادند و مراسم را چنان کش دادند و به درازا کشاندند که بخشی از آن امکان پخش تلویزیونی پیدا نکرد. رفتن به هر سوی ورزشگاه و زیادهروی در انجام حرکات سرگرمکننده، نتایج تأسفباری داشت. در کنار بازیکنان، نقش مدیران باشگاه و برنامهریزان را هم نباید فراموش کرد. این که تعداد زیادی از دور و بَریهای نامربوط باشگاه بتوانند لباس و مجوز ورود به زمین را بگیرند، فضای مشمئزکنندهای را بهوجود آورد. مثل همهی سالهای گذشته و عکسهای دستهجمعی که از تیم قهرمان ثبت میشود، این بار هم سَمنها آنقدر زیاد بودند که پیداکردن یاسمنها در عکسهای یادگاری سخت باشد. اغتشاشی که باعث شود مدال کمال کامیابینیا را به یغما ببرند و بماند تأسف و حسرت. خب اینها تقصیر کیست؟ کسانی که چنین وضعی را رقم میزنند، غیر از آنهایی هستند که در حرف و ادعا، تندترین مدافعان شکوه و اعتبار فوتبال محسوب میشوند و ملت را به خاطر بیفرهنگی تخطئه
میکنند؟ آن عکاسان و خبرنگارانی که تا فرصت پیدا کردند برای دو تا عکس بهتر رفتند وسط زمین و بازیکنان و کل نظم مراسم را به هم ریختند، جزو آنهایی هستند که مدام ایراد میگیرند که چرا هیچچیز سر جای خودش نیست و چرا این مملکت نظم و قانون ندارد؟
بقیهاش تکرار همان حرفهای کلیشهای است. ما همان مردمی هستیم که در کلام و ادعا، خود را لایق بهترینها و مجللترینها میدانیم، اما در عمل نشان دادهایم که چقدر ظرفیت و فرهنگ استفاده از چنین امکاناتی را داریم. مردمی که حتی هواپیمای نو و تازه از نایلوندرآمده را از یادگارینوشتن معاف نمیکنیم و در عین حال، همیشه نالانیم که چرا به حقّ خود نمیرسیم، که میتوانیم تمیزترین و شیکترین مراسم قهرمانی را هم به طرفهالعینی تبدیل به معرکهای تمامعیار کنیم.
جشن قهرمانی پرسپولیس با یک سوژهی تلخ دیگر هم همراه بود. راه پیدانکردن «هانی نوروزی» به جشن وسط زمین. این انتقاد وارد است که بعد از دو فصل شعاردادن، چرا وقت تقدیر از نوروزی مرحوم و پسرش که شد، حواسمان نبود؛ اما یادمان باشد که بخشی از این حادثه میتواند به جدّیت نیروهای حافظ نظم برگردد. این که حتی پسر گریان هادی نوروزی را هم بدون مجوز به زمین راه ندادهاند. اینجا هم از آن وقتهاست که میتوانیم انتخاب کنیم؛ متعهد به قواعد و ایدههایمان بمانیم یا احساساتی شویم و همه به داخل زمین برویم.
ارسال نظر