داوری درمنگنه
شعلههای آتش دوباره بالا گرفته. شعلههایی لبالب از خوشههای خشم که از آن تنها کینه و عداوت میبارد.
این روزها همه خود قاضیاند و حکم صادر میکنند؛ از مدیر باشگاه گرفته که پیش از فوتبال، تخصص و اعتبارش را از درجههای روی شانهاش گرفته و مدعی اخلاق در فوتبال است تا مربی و کاپیتان تیم حتی بازیکن درجه سومی که در محلهاش نیز کسی نامش را نمیداند.
همه در یک همدستی بدون هماهنگی به داوران حمله بردهاند و این جماعت سیاهپوش را عامل تمامی مصیبتهای فوتبال میدانند. صغیر و کبیر فوتبال حالا در صحبتهای گاه و بیگاهشان انگشت اتهام را به سوی داوران نشانه گرفتهاند و از کاه، کوهی ساختهاند که دیگر کسی یارای مقابله با آن را ندارد. بهانه مثل همیشه اشتباهات داوری است، اشتباهاتی که جزو لاینفک فوتبال محسوب میشود و البته بدون وجود آنها فوتبال یکی از جذابیتهای بزرگ خود را از دست خواهد داد. پدیدهای که تصور فوتبال بدون آن ممکن نیست و در همه جای دنیا رایج است اما اینجا به جای پذیرش این پدیده، شمشیرها را برداشته و آختهاند تا سر داورها را از تن جدا کنند!
حمله به داوران این روزها از ترجیع بند مصاحبههای تکراری و بی مایه مربیان فراتر رفته و به بیانیههای آتشین و یقه گیری در میدان رسیده. سردار آجورلو شاید تنها مدیر باشگاهی در دنیا باشد که در صف مقدم این حملهها قرار گرفته. همو که با یک بیانیه آتشین که از لابلای سطور آن تبعیض گرایی به طرز عریانی بیرون میزند، از جوری که بر تیمش رفته، فریاد سر داده و وزیر ورزش و جوانان را به حکمیت دعوت میکند تا برای خود در این آوردگاه یارکشی کرده باشد.
تبعات این بیانیه وحشتناک را باید در میانه میدان دید، جایی که بازیکنی مثل خالد شفیعی که خیلیها هنوز نامش را نیز نشنیده اند، برای داور خط و نشان میکشد، کاپیتان تراکتور به داور توهین میکند و مدافع جوان تیمش با سابقهای که به دو فصل هم نرسیده، در پایان بازی گریبان داور را میچسبد تا شخصا او را تادیب کند!
علی دایی مثل همیشه با همان لحن طلبکارانه و ادبیات دور از انتظار از ارادهای میگوید که در پس پرده میخواهد استقلال و پرسپولیس را به جام برساند؛ یک اتهام بزرگ و هولناک بدون هیچ مدرک متقن و مستندی. دایی متهم میکند و این اتهام را هر هفته شدیدتر و بی پرواتر با شاخ و برگ بیشتری مطرح میکند و عجیب اینکه دستگاه فدراسیون فوتبال به جای احضار سرمربی نفت و پیگیری این اتهامات رسما اعلام میکند که کنترل دایی از دست ما در رفته.
خداداد عزیزی رفیق شفیق علی دایی نیز جا پای او گذاشته. او حمله به داوران را جزو وظایف ذاتی خود میداند و تردستی دیگری را رو کرده؛ اینکه در اعتراض به داوری تیمش را از زمین بیرون بکشد و بعد از بازی در توجیه رفتارش سینه را جلو داده و بگوید هر گاه به داوری اعتراض داشته باشد، همین رفتار را تکرار خواهد کرد!
این رفتارهای حیرت انگیز و تکان دهنده را مقایسه کنید با آنچه که در بیرون از این مرزها و در سطح اول فوتبال دنیا رخ میدهد. دیروز در بازی هفته بیستم لالیگا بارسا در ورزشگاه بنیتو ویلامارین شهر سویل به مصاف بتیس میرود و در دقیقه 77 در حالیکه بارسا رقیب رئال (مدعی در قهرمانی) با یک گل از حریف عقب بود با ضربه سوارس دروازه حریف را باز میکند اما در حالیکه توپ بیش از یک متر از خط گذشته و با چشم غیرمسلح هم میتوان گل شدن آن را تشخیص داد، داور بازی ناباورانه آن را گل نمیداند تا بارسا در نهایت به تساوی رضایت دهد. با وجود این تصمیم اشتباه نه بازیکنی به داور حمله میکند و نه لوییس انریکه در کنفرانس بعد از بازی داور را متهم میکند نه باشگاه بارسا بیانیه میدهد! حرفهای انریکه در کنفرانس به این شرح بود: «باید از تکنولوژی استفاده کنیم. گاهی اشتباهات داوری به نفع ما بوده و گاهی هم به ضرر ما تمام شده. این اشتباهات در فوتبال طبیعی است.
به لیگ انگلیس سرک بکشیم؛ آرسن ونگر در جریان بازیهای لیگ در کنار زمین تحت فشار به داور شدیدا اعتراض میکند و با او درگیر میشود و واکنش اتحادیه فوتبال انگلیس به این رفتار ونگر چهار جلسه محرومیت است. یک برخورد قاطعانه و بدون مصلحت اندیشی و محافظه کاری.
در اینجا اما فدراسیون فوتبال در قبال تمامی این رفتارها و برخوردهای هولناک تنها به سکوت اکتفا کرده؛ گویی هیچ اتفاقی رخ نداده و آب از آب تکان نخورده! یک بی مسوولیتی آشکار و حیرت انگیز که سبب شده تا داوران در منگنهای قرار بگیرند که در آن حتی امنیت آنها نیز با تهدید روبهروست. رفتار منفعلانه فدراسیون فوتبال در قبال سیل حملات و اتهاماتی که به داوران روانه میشود، یک سکوت تلخ است. آنچه سبب شده تا حلقه محاصره برای داوران تنگ و تنگتر شود. فدراسیونی که به نظر میرسد در قبال هر چالش و هر بحرانی سکوت را بهترین راه حل میداند؛ از ماجرای کیروش و تیم ملی گرفته تا محاصره داوران. فدراسیونی که بی مسوولیتی در آن سکه رایجی دارد و نتیجه همین میشود که میبینیم؛ یک فوتبال بی در و پیکر که همه به جای تمرکز روی وظیفه سازمانی خود، یقه دریده به میدان آمده اند، فریاد میکشند، معرکه گرفته اند، تهمت میزنند و به طرف مقابل حمله میکنند.
ارسال نظر