علیرضا منصوریان گویی نمیخواهد آن قدم آخر را برای ورود به پانتئون تاریخ فوتبال ایران بردارد. گویی میخواهد لب مرز جاودانگی درجا بزند. در دوران فوتبالش هم اینگونه بود. وقتی به عنوان یک هافبک در تیم پارس خودرو چهره شد همه در وجود او یک فوق ستاره میدیدند.
فرهنگستان فوتبال: علیرضا منصوریان گویی نمیخواهد آن قدم آخر را برای ورود به پانتئون تاریخ فوتبال ایران بردارد. گویی میخواهد لب مرز جاودانگی درجا بزند. در دوران فوتبالش هم اینگونه بود. وقتی به عنوان یک هافبک در تیم پارس خودرو چهره شد همه در وجود او یک فوق ستاره میدیدند.
درباره چهرهای که بهترین موقعیتهای زندگیاش را مفت ومسلم از دست میدهد
۱ ـ این یک صحنه تحقیرکننده بود. گل دوم استقلال خوزستان به استقلال تهران را میگویم. وقتی مهاجمان اهوازی در جلوی دروازه با دروازهبان بخت برگشته استقلال تک به تک شده بودند و با آرامش به هم پاس میدادند و گل پیروزی خود را به ثمر رساندند. چند هفته قبل در بازی مقابل تراکتور هم چنین صحنهای در آزادی اتفاق افتاده بود. سه مهاجم تبریزی و یک مهدی رحمتی بیپناه.
۲ ـ علیرضا منصوریان گویی نمیخواهد آن قدم آخر را برای ورود به پانتئون تاریخ فوتبال ایران بردارد. گویی میخواهد لب مرز جاودانگی درجا بزند. در دوران فوتبالش هم اینگونه بود. وقتی به عنوان یک هافبک در تیم پارس خودرو چهره شد همه در وجود او یک فوق ستاره میدیدند . شوتزن، دریبلزن و باشعور.
علی منصوریان ادامه سبک فوتبالیستهای ایرانی دهه ۵۰ و ۶۰ بود. مثل محمد صادقی و جعفر مختاریفر و حمید درخشان. وقتی به استقلال هم آمد کارش را به بهترین نحو انجام داد. راستش منتظر بودیم او را به عنوان یک فوق ستاره به لیست ستارههای فوتبال ایران اضافه کنیم. اما خودش نخواست. در مقدماتی جام جهانی ۹۸ او هیچوقت آن منصوریان ایدهآل نشد. مایلیکهن مهدویکیا را به پیستون راست منتقل کرده بود و در میانه میدان ترکیب استیلی و باقری و منصوریان به نظر غیرقابل خدشه میآمد اما منصوریان در بازیهای حساس نیمی از تواناییهای خود را از دست میداد. کم میآورد. آن توانایی ذهنی امثال دایی و مهدویکیا و عزیزی را نداشت.
این نزول به آنجا کشید که افکار عمومی به شکل اتوماتیک خواستار حذف او از ترکیب اصلی شدند. حتی مجید نامجو مطلق ۳۱ ساله و نزول کرده نیز به او ترجیح داده میشد. کار به آنجا کشید که در بازی سرنوشتساز ملبورن او نیمکتنشین شد و والدیر ویرا با گذاشتن مهدویکیا در خط هافبک و بردن سعداوی به پیستون راست پایهگذار ترکیبی در خطوط میانی و حمله شد که عینا ششماه بعد توسط جلال طالبی در جام جهانی مورد استفاده قرار گرفت. استیلی، باقری، مهدویکیا، دایی و عزیزی. به این ترتیب منصوریان سهم چندانی از خاطرات آن تیم دوستداشتنی و زیبا پیدا نکرد. هفت یا هشت دقیقه در بازی ایران و آمریکا به میدان آمد و با هیجان وشور در جشن شادمانی پایان بازی شرکت کرد و …تمام !
۳- به نظر میرسد در عرصه مربیگری هم منصوریان باید همینگونه در پشت دیوار افتخار قدم بزند. او تیم امید فوق العادهای تشکیل داد اما سهلانگاری در بازی دادن یک بازیکن دو اخطاره، رویای المپیک را به یک کابوس به تمام معنا بدل کرد. سهلانگاریای که او هم در وقوعش کمتقصیر نبود. او با تیم نفت هم نتایج درخشانی به دست آورد اما بدخواهانی بودند که میگفتند او میراثدار ثروتی است که توسط ابراهیمزاده و فرکی و گلمحمدی طی سالها در نفت انباشته شده است. این دیدگاه به نظر نامنصفانه میآید. به هرحال منصوریان تیم خوبی را تدارک دیده بود. با ستارگانی مثل بیرانوند و وحید امیری و سید جلال حسینی. او در بازیهای انتهایی فصل پیش پرسپولیس را دو بر صفر شکست داد و رویای قهرمانی سرخپوشها را به فنا داد. او با سر و صدا و تشویق و استقبال هواداران، سکان استقلال بحرانزده را در دست گرفت و با تکیه بر بریز و بپاش از جیب سازمان تربیت بدنی و اسپانسرهای نیمه دولتی، هر بازیکنی را که خواست گرفت: کاوه رضایی، بختیار رحمانی،آرش افشین، وریا غفوری، کنعانیزادگان،فرشید باقریان، رابسون، پادووانی، علی قربانی،میلاد زکیپور و به این ها اضافه کنید
ستارگانی مثل خسرو حیدری،مهدی رحمتی،جابر انصاری، امید ابراهیمی،مگویان،یعقوب کریمی و….. در واقع با تیمی سروکار داشتیم که ۲۶ کاندیدای جدی برای حضور در ترکیب ۱۱ نفره داشت. این عدد برای پرسپولیس ۱۴ نفر بود. برانکو در نیم فصل تیم خود را از یک مجموعه ۱۴ نفره اصلی انتخاب میکرد. اما منصوریان ۲۶ گزینه داشت.
۴- نتایج منصوریان به رغم این ثروت چشمگیر تا به اینجا ناامیدکننده بوده است و شیوه بازی تیمش حتی ناامیدکنندهتر. ۱۶ بازی از لیگ را پشت سر گذاشتهایم و هیچکس نمیداند ترکیب استقلال در بازی بعدی چگونه است. منصوریان در فشار افکار عمومی تیم خود را از انسجام تهی ساخته است. او مدام بازیگوشانه ترکیبهای مختلف را آزمایش میکند و در گرداب تصمیمهای کوتاهمدت خود، غرق شده است. دیگر مشخص است که تبحر منصوریان در بازیهای دفاعی و بر مبنای ضد حمله است. مثل یکی از معدود بازیهای خوب استقلال در فصل پیش مقابل پرسپولیس که کم مانده بود پیروز میدان هم شود. اما وقتی در پاسخ به اشتیاق طرفداران روی به بازی هجومی میآورد نتیجه معمولا ناامیدکننده است و صحنههایی شکل میگیرند مثل گلهای استقلال خوزستان و تراکتورسازی. او در نیم فصل بختیار و آرش افشین را دیپورت کرده و به جایش دو هافبک کهنهکار گرفته است که هرکدامشان قابلیت این را دارند که محور اصلی تیم باشند. منصوریان که یک نیم فصل را برای جایگزینی درست امید ابراهیمی و بختیار رحمانی و جابر انصاری تلف کرد،حالا این معادله را باید با ترکیب چپاروف، آندو،امید ابراهیمی و جابر انصاری ادامه
دهد. و البته چند معادله بیجواب دیگر در دفاع چپ، دروازه و مدافعان وسط .
۵- به نظرمیرسد منصوریان بازهم یک فرصت ایدهآل دیگر را از دست میدهد. مثل حضورش در خط هافبک تیم ملی، سرمربیگری تیم ملی امید و حالا هم نیمکت استقلال. بعضیها اینگونه هستند. با استعداد هستند و باهوش اما کامل نیستند. نمیشود همه چیز را گردن بدشانسی انداخت.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
منصوریان باید بره چون بااین همه ستاره نه نتیجه خوبی گرفت نه فوتبال خوب وزیبایی ارائه میده فوتبال این روزهای استقلال ازفوتبال ببن محلات هم زیباییش کمتره
نظر کاربران
منصوریان باید بره چون بااین همه ستاره نه نتیجه خوبی گرفت نه فوتبال خوب وزیبایی ارائه میده فوتبال این روزهای استقلال ازفوتبال ببن محلات هم زیباییش کمتره
بابا فهمیدیم شما طرفدار لنگین خخخخ