دلم میخواست همه دنیا آن نسل ابتدای دهه ۶۰ ایران را میدیدند. در رویاهایمان تصور میکردیم مواجهه تیم ملی پرستارهمان را با بزرگان جهان. با خط حملهای که از ناصرمحمدخانی، عبدالعلی چنگیز و حمید علیدوستی تشکیل شده باشد.
فرهنگستان فوتبال: ۱- دلم میخواست همه دنیا آن نسل ابتدای دهه ۶۰ ایران را میدیدند. در رویاهایمان تصور میکردیم مواجهه تیم ملی پرستارهمان را با بزرگان جهان. با خط حملهای که از ناصرمحمدخانی، عبدالعلی چنگیز و حمید علیدوستی تشکیل شده باشد. هر سه نفرشان در بهترین سن فوتبال بودند. علیدوستی متولد ۱۳۳۴ بود، محمدخانی ۱۳۳۶ و چنگیز ۱۳۳۷٫ رویاپردازی میکردیم که مثلا نتیجه رویارویی ناصر محمدخانی با جنتیله چه میشود و یا حدس میزدیم حمید علیدوستی در استارتهایش می تواند مانفرد کالتز را جا بگذارد یانه؟ فکر میکردیم لیت بارسکی تکنیکیتر است یا چنگیز؟ آنقدر از فوتبال میفهمیدیم که بدانیم کاری که این ستارهها در زمین میکنند در ابعاد بین الملی هم کار بزرگی است.
۲- در ابتدای دهه ۶۰، حسن روشن و عبدالرضا برزگری و حسین فرکی را هرکدام به دلایلی از دست داده بودیم اما در زمین حاصلخیز فوتبال ایران در آن سالها که توسط جام تخت جمشید شخم خورده بود کلی مهاجم جدید بارور شده بود که این سه نفر بهترینشان بودند. دلمان میخواست جادوی این سه نفر را همه ببینند. همه جهان. استارتها و تکنیک محمدخانی، ریزهکاریهای تماشاگرپسند چنگیز و شعور حیرتانگیز علیدوستی . ولی مگر ایران در آن سالها با چه تیمهایی مصاف میداد؟ در این گوشه دنیا ظالمانه تک افتاده بودیم. جنگ بود و تحریمها.. المپیک مسکو و لس آنجلس را تحریم کردیم و در رقابتهای مقدماتی جام جهانی ۸۲ و ۸۶ هم شرکت نکردیم. مصافهایمان با تیمهای اروپایی محدود میشد به دیدارهای جام فجر با تیم المپیک لهستان و تیمهای درجه دو باشگاهی از شوروی. یادمان هست که وقتی دینامو درسدن و لوکوموتیو لایپزیک از آلمان شرقی به ایران آمدند چقدر ذوق کرده بودیم.
۳- این خط حمله رویایی تقریبا هیچوقت شکل نگرفت. در بازیهای آسیایی دهلی فقط محمدخانی عضو تیم بود وعلیدوستی به دلیل بالای ۲۷ سال بودن ! از تیم ملی خط خورده بود. در مقدماتی جام ملتهای آسیا در جاکارتا هم محمدخانی و علیدوستی در تیم بودند و چنگیز به دلایلی عضو تیم ملی نبود. به جز یک بازی دوستانه در تهران، بالاخره در مرحله نهایی جام ملتهای آسیا در سنگاپور رویای ما شکل گرفت. اولین بازی ایران در جام ملتهای آسیا در سال ۱۹۸۴٫ در مقابل امارات که ایران با تکیه بر همین مثلث شگفتانگیز و پشتیبانی درخشان و مختاریفر و بیانی، سه بر صفر حریف را درهم کوبید. آنقدر قوی بودیم که همه گفتند جام به ایران تعلق دارد.
آنقدر قوی بودیم که ضعف مدافعان و دروازهبانمان به چشم نمیآمد. در واقع در دفاع و دروازه به جز محمد پنجعلی، بقیه بازیکنهای متوسطی بودند:میرآخوری، شاهین بیانی، حاجیلو و دروازه هم که بهروز سلطانی. فشار خط حمله ایران به گونهای بود که منطقا هیچ تیمی توان برنامهریزی برای استفاده از ضعفهای دفاعی ایران را نداشت. اما در پایان همین بازی اول علیدوستی آسیب دید و دیگر در ترکیب قرار نگرفت و محمد خانی هم با یک آسیبدیدگی موذی تا آخر بازیها دست به گریبان بود. رویا همین بازی اول تمام شد و این جام هم به یک کابوس به تمام معنا برای ما بدل شد.
۴- سال بعد هم آن نسل جادویی در آستانه گذر از سیسالگی با پدیدهای به نام اتوریته «پرویز دهداری» روبه رو شد و از هم پاشید. تیمی که مرحوم دهداری به بازیهای آسیایی ۸۶ برد پرستارهترین تیم تاریخ فوتبال ایران بود. چگالی باورنکردنی ستارهها و استعدادها همه در بهترین سالهای عمر خود. علیدوستی نبود اما پیوس و قایقران و ابطحی به جمع ستارهها پیوسته بودند. چه بازیکنهایی، چه استعدادهایی . اما خب همه چیز با سختگیری مبالغهآمیز مرحوم دهداری و رضا وطنخواه به پایان رسید و دنیا هیچ وقت ندید در ایران چه فوتبالیستهای نابی ظهور کردهاند. نسلی که ادامه منطقی خیزش دهه ۵۰ فوتبال ایران بود.
۵- در گذر سه دهه از آن سالها هنوز فکر میکنم مثلث محمدخانی و چنگیز و علیدوستی میتوانست حتی از مثلث دایی، باقری و عزیزی مقتدرتر باشد. اما خب اینها رویاها و افسوسهای ماست و ربطی به واقعیات ندارند….
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر