برانکو و کیروش چرا در یک اقلیم نمیگنجند؟
اختلاف کارلوس کیروش و برانکو طی یکی دو هفته اخیر سوژه اصلی فوتبال ایران بوده است.
برانكو امسال همه امكانات را برای قهرمان كردن پرسپولیس دارد اما اردوهای تیم ملی روی مغز او رژه میرود. اینكه سرمربی پرسپولیس حق دارد در مقابل اردوهای تیم ملی موضع گیری كند یا نه، موضوعی است كه تبدیل به بحث جدی هواداران فوتبال ایران هم شده است. در این مناظره چند پیشكسوت مطبوعات درباره این موضوع بحث میكنند.
فرهاد عشوندی: می خواهیم درباره این بحث کنیم که چرا این دو مربی با هم دعوا کردند. مصاحبه کیروش با فرانس ۲۴ گفته مشکل من برانکو و مربی های دیگر نیستند. یک سری آدم هستند که کار من را خراب می کنند. چقدر با این موضوع موافق هستید؟
سیامک رحمانی: مشکلی کیروش با ساختار فوتبال ما و فدراسیون دارد، مساله جدایی است. الان بخشی از آن به چالش کیروش با برانکو تبدیل شده. کیروش با ساختار فوتبال ما مشکل دارد و بارها در این سالها استعفا داده و از رفتن صحبت کرده است. این یک مشکل است، بخشی از آن الان یک باره به چالش با برانکو تبدیل شده. چون دو کاراکتر قوی و محبوب هستند، برای همه نگران کننده شده.
مهدی هژبری: نظر من این است که اولین مشکل ما به قول یکی از دوستان این است که یک پیکان از رده خارج داشتیم که چرخ هایش پنچر بود. برای این پیکان به کارخانه بنز سفارش دادیم به ما چهار تا تایر داد. قضیه ما با کیروش چنین چیزی است. ما برای پیکانمان یک فرمان از بی ام دبلیو و چهار چرخ از بنز گرفتیم. قبل از اینکه این قرارداد را با کیروش ببندیم، باید می دیدیم که اصلا فوتبال ما ظرفیت استفاده از کسی که با کریس رونالدو کار کرده، در منچستر و رئال بوده را دارد؟ بعد ما آدمی داشتیم که روبه روی او بنشیند و در حد او صحبت کند. ایشان همزمان با ولاسکو آمد. فدراسیون والیبال یک برنامه به او داد و گفت من این را از تو می خواهم. ما کیروش را آوردیم یک ماشین زیر پایش گذاشتیم گفتیم حالا برو بگرد بعدا حرف می زنیم. اصلا نمی دانستیم از او چه می خواهیم. گفتیم این پول، این هم تیم ملی ما، ببین چه می کنی. یک قرارداد غلط بسته شده نه به این معنی که او از ما امتیاز گرفته است. ما بودیم که باید درست قرارداد می بستیم. اشتباه دوم را هم اینجا مرتکب شدیم. بعد از این که تایرهای بنز را زیر پیکان انداختیم، این کار را هم به یک آدم نابلد سپردیم. تا اینجا حق با کیروش است ما اشتباه کردیم ولی از یک جایی به بعد کیروش زور می گوید. تا زمانی که امکانات می خواهد، می گوید من حرفه ای هستم، منچستر کار کردم و امکانات حرفه ای می خواهم. زمانی که باید رفتار حرفه ای داشته باشد، آماتوری برخورد می کند. استعفا می دهد، بازیکن را از اردو برمی گرداند. نمی شود فقط در منافع خودش حرفه ای برخورد کند، زمانی که نوبت به منافع ما رسید، احساسی و آماتور برخورد می کند.
سیامک رحمانی: شرایط کیروش با ولاسکو فرق می کند. اولا که توقع از کیروش قابل مقایسه با توقع از ولاسکو نیست. با وجودی که والیبال ما الان خیلی گل کرده، پیش از این اصلا در سپهر رسانه ای جایی نداشت و توقعی وجود نداشت. جدا از این که در دنیا والیبال درجه دو محسوب می شود. با فوتبال قابل مقایسه نیست. یک مربی مانند کیروش به عنوان مربی فوتبال در زمینه فوتبال باید بررسی شود. هم امتیازات بیشتری نسبت به یک مربی درجه یک والیبال دارد.
مهدی هژبری: منظور من فدراسیون بود. اگر داورزنی نبود و کفاشیان رئیس فدراسیون والیبال بود، ولاسکو هم با ما به این مشکلات می خورد.
سیامک رحمانی: به نظر من رفتار کیروش فرقی نکرده. احتمالا در آفریقای جنوبی یا رئال مادرید هم همین بوده. طبیعی است. مثل همه مربی هایی که ایران می آیند و ما فکر می کنیم باید ایرانیزه شوند، در فاز روابط می روند، کیروش هم به نظر خودش و کاراکترش را با چیزی که در ایران وجود دارد منطبق کرد و خواسته ها و توقعاتش را هم سعی کرد با چیزهایی که در ایران وجود دارد مطرح کند. کیروش سیاه بازی خودش را دارد. در فوتبال ما چیز جدیدی نیست. در لیگ برتر ما اگر یک مربی خیلی بادیسیپلین باشد و اصلا راجع به داوری و حاشیه ها صحبت نکند، نمی تواند جای خودش را پیدا کند. کیروش این مسائل را دید. فهمید بدون شلوغ کردن و بدون سیاه بازی و بدون اینکه با چند نفر رابطه داشته باشد، مراقب چند نفر باشد، چند نفر را حذف کند و ... نمی تواند شرایط مطلوب را برای خودش به وجود بیاورد. او هم یک آدم حرفه ای است. اگر مثلا به ژاپن برود، نه به خاطر شخصیت حرفه ای خودش، به خاطر اینکه با این کارها به نتیجه ای نمی رسد، قطعا تغییر خواهد کرد. اینجا ولی این رفتارش قابل درک است. احتمالا هر مربی دیگری هم که بیاید و بخواهد به نتیجه مطلوب برسد باید مثلا حواسش به دبیر فدراسیون باشد که در کارش دخالت نکند یا می داند که باید رئیس فدراسیون را سر جایش بنشاند و امتیاز بگیرد و ... ساختار به این شکل است. یکی از دلایل این رفتار شرایط ما است.
فرهاد عشوندی: تا به حال در این ۵ سال گذشته هیچ شخصیت محبوب دیگری در این فوتبال نداشتیم. دو قطب استقلال و پرسپولیس،چهره ای هموزن یا نسبتا سنگین وزن نداشتند که روی کیروش سایه بیندازد. به نظر می رسد برانکو این معادله را به هم زده است. الان وزن برانکو باعث می شود که هم کیروش بترسد و هم برانکو بخواهد محبوبیتش را بسنجد. بدون تعارف پتانسیل هواداری پرسپولیس بالاتر از هر تیم دیگری در ایران است. بخش عمده ای از هواداران تیم ملی را می آورد. پس وارد جنگ با کیروش می شود تا این محبوبیت را برای خودش داشته باشد از طرفی هم کیروش احساس خطر می کند. این دعوا را چقدر ناشی از جنگ قدرت برای نفر اول بودن در فوتبال می دانید؟
مهدی هژبری: این هم می تواند باشد ولی من فکر می کنم قبل از اینکه بگوییم جنگ قدرت است، جنگ اطرافیان این دو نفر است. کارلوس کیروش به تنهایی آنقدر بزرگ است که برانکو را در حد رقابت با خودش نبینید و این یک واقعیت است. دستمزدها و سابقه این دو را هم که ببینی اصلا با هم قابل مقایسه نیستند. هر چند آقای برانکو از نظر علم فوتبال و از نظر کسانی که در کار دانش افزایی و تئوری فوتبال هستند، یکی از افراد پیشرو است ولی در فوتبال حرفه ای اینطور نیست. برانکو هم آنقدر باهوش هست که در شرایط طبیعی با کیروش دعوا نکند. از زمانی که این درگیری و اختلاف به وجود آمد که اطرافیان این دو نفر، این دو را روبه روی هم قرار دادند. الان گلایه کارلوس کیروش هم به گفته افراد بی طرفی که این وسط حضور دارند این است که برانکو می توانست با خودم تماس بگیرد و این گلایه را به خودم بگوید. سه بار بدون اینکه رسانه ها بدانند ما با هم دیدار داشتیم، به خودم می گفت. چرا بحث را به ایفمارک کشاند و از آنجا من را زد. یا می توانست از طریق افشین پیروانی بگوید من با این برنامه مخالفم. چون این اردو واقعا در برنامه تیم ملی نبوده. چند هفته پیش اینها را دعوت می کنند که ما یک برنامه حمایت از تیم ها در لیگ قهرمانان داریم، این برنامه را جلویشان می گذارند و می گویند هر جا احساس می کنید بازی های شما با بازی های لیگ قهرمانان نزدیک است بگویید ما برنامه را عوض کنیم و بعد می گویند این اردو هم به برنامه تیم ملی اضافه شده. در این جلسه برانکو عصبی می شود و بیرون می آید ولی آقای طاهری می گوید ما همکاری می کنیم و همین باعث به وجود آمدن یک اختلاف بین برانکو و طاهری می شود. این اتفاقی است که نزدیکان برانکو می گویند. از طرفی هم نزدیکان برانکو به او می گویند که کیروش با دعوت از ده یازده بازیکن پرسپولیس مانوئل ژوزه را نابود می کرد. این بیشتر ناشی از سو تفاهم است.
فرهاد عشوندی: اصل حرف برانکو این است که می گوید از پنجشنبه همین هفته بازی های لیگ من شروع می شود، در این ده روزی که بازیکن های تیم ملی را برده، ۷ بازیکن اصلی من نیستند. در این بازه ده روزه که باید آماده سازی می کرده برای بازی های پشت سر هم که از پنجشنبه شروع می شود و تا ۲۶ اسفند ادامه دارد، بازیکن هایش را ندارد. از ۲۶ اسفند هم دوباره بازیکن هایش تا ۱۴ فروردین در اختیار تیم ملی هستند و بلافاصله باز هم تا اواخر اردیبهشت پرسپولیس پشت هم بازی دارد. حرفش این است که بازیکنان من استراحت ندارند و اگر کیروش واقعا نمی خواست به تیم من ضربه بزند، چرا از اشکان دژاگه، سوشا مکانی و ... دعوت نکرده؟
مهدی هژبری: این توهم هم برای کیروش ایجاد شده که برانکو می خواهد جایگزینش بشود. می گوید سرتنچک را به ایران آورد با این برنامه که من سرمربی تیم ملی می شوم و تو سرمربی پرسپولیس می شوی. این تفکری است که کیروش دارد به خاطر آقای عابدینی. همه این حرف ها که می گویند افراد غیرمسوول حرف نزنند، بحث آقای عابدینی است. من فکر می کنم قبل از اینکه جنگ قدرت باشد، بحث اطرافیان است که این توهم را برای این دو به وجود آورده اند. طبیعی است که وقتی دو آدم تقریبا همسنگ هم با پشتوانه محبوبیت در کنار هم قرار می گیرند.
سیامک رحمانی: این که بالاخره یک مربی ملی موفق این وسط هست که محبوبیت دارد و از طرفی هم یک مربی باشگاهی موفق داریم که مربی ملی او را آلترناتیو خود می بیند و با هم چالش دارند، چیز عجیبی نیست و شاید هم بد نباشد. در همه جای دنیا هم هست. اتفاقی که اینجا می افتد و یک مقدار شاید در ادبیات فوتبال نامانوس است، از اکت آقای برانکو شروع می شود که این قدر هارش می آید و اعتراض می کند. این رفتاری است که در مورد ایشان زیاد مسبوق به سابقه نیست. همه شوکه می شوند چون برانکو معمولا اینطور رفتار نمی کند. شاید اگر قلعه نویی چنین رفتاری می کرد همه اینطور شوک نمی شدند. به نظر من داستان این است که دو مربی ایده آلیست داریم که همیشه می خواهند بهترین شرایط و بهترین امکانات را داشته باشند، یک نفرشان یک مقدار محافظه کارتر است مثل برانکو که سابقه نشان داده بیشتر کوتاه می آید، در یک شرایطی منافع این دو روبه روی هم قرار گرفته. به خاطر ساختار فوتبال ما و به خاطر آدم هایی که در فوتبال ما هستند و شاید ظرفیت اداره چنین بحرانی را ندارند، این قضیه یک باره تبدیل به یک جنگ فرسایشی می شود که به تیم ملی ضربه می زند. کیروش قاعدتا نباید یک اردوی بدون برنامه بگذارد او از بی نظمی فوتبال ما استفاده کرده است. جای دیگر ممکن بود خود سازمان لیگ یا اتحادیه فوتبالی وجود داشته باشد که بتوانند این قضیه را مدیریت کنند که داستان به جنگ تبدیل نشود که فوتبال ملی و فوتبال باشگاهی ضربه نخورد. برانکو به خاطر سابقه اش یک مقدار خودش را با قالب های ما منطبق کرده، کیروش از اول فهمیده اگر بخواهد کوتاه بیاید دیگر نمی تواند امتیازاتی که می خواهد را بگیرد و بگوید من کیروش هستم، الان برای بار چهارم پنجم می خواهم به جام جهانی بروم و... همیشه سعی کرده بگوید من یک سر و گردن بالاتر از فوتبال ایران هست.
مهدی هژبری: برانکو از همان ابتدا در پوزیشن یک آدم دوم وارد ایران شد.
سیامک رحمانی: ولی بالاخره فوتبال ما را به جام جهانی برد.
مهدی هژبری: درست است ولی در هر صورت این نگاه هنوز وجود دارد که او نمی تواند ادای کیروش را دربیاورد. حتی اگر رفتار کیروش ادا باشد، برانکو نمی تواند ادای او را دربیاورد چون وقتی وارد ایران شد دستیار بود. حامیان کیروش می گویند برانکو هر چه دارد از نیمکت تیم ملی ما دارد ولی کارلوس کیروش هر چه دارد از نیمکت تیم ملی ما ندارد.
فرهاد عشوندی: همچنان اعتقاد من این است که این که بگوییم کیروش یک برنامه ای را وسط برنامه های برانکو گذاشته درست نیست. برانکو هم اول فصل یک ضربه بزرگ به کیروش زد یعنی شوک را او شروع کرد. اردوی ارمنستان تیم ملی را لغو کرده و کیروش در برنامه اش ده روز طلبکار بوده است. از طرفی هم کیروش به مسوولین فدراسیون گفته که شما که نتوانستید زمین بازی با سوریه را در مالزی تغییر بدهید، ما دو امتیاز حساس را از دست دادیم حالا باید جبران کنیم. اگر اینجا به من این ده روز را ندهید بعدا من بهانه خواهم داشت که بگویم از برنامه ام به خاطر آقای برانکو عقب بودم. از طرفی برانکو در جلسه ای که با مربیان دیگر داشته این برنامه اردویی را پذیرفته اما حرفی که رسانه ای کرده چیز دیگری بوده است. بین زبان برانکو که در جلسه بوده با زبان رسانه های برانکو تفاوت وجود دارد. آن چیزی که برانکو در روزنامه گل یا حتی خود خبر ورزشی و ... می گوید با چیزی که در سایت باشگاه پرسپولیس مصاحبه می کند فرق دارد. ایشان رسمی پذیرفته، غیر رسمی نپذیرفته.
مهدی هژبری: برانکو چیزی را امضا نکرده.
فرهاد عشوندی: باشگاه امضا کرده.
سیامک رحمانی: داستان این است که مدیر باشگاه نمی تواند مربی اش را اداره کند. اگر با هم رفتند به جلسه ای و چیزی امضا شده باید هر دو طرف وفادار باشند. مثل آقای منصوریان می گوید رضایت نامه رحمتی را صادر می کنیم ولی نمی داند که جایگاهش به عنوان سرمربی در این حد نیست که رضایت نامه کسی را صادر کند. در نهایت می تواند او را روی نیمکت بنشاند. منصوریان هم جایگاه خودش را نمی داند و با مدیرش هم تعامل لازم را ندارد. به نظر می رسد برانکو هم با مدیرش این مشکل را پیدا کرده است.
فرهاد عشوندی: وقتی برانکو در نود می گوید اگر تیم من ضربه بخورد، مشکل کیروش است، در حقیقت دارد پتانسیل 70 درصدی هوادارهای پرسپولیس را علیه تیم ملی می شوراند.
سیامک رحمانی: این قبلا هم بارها اتفاق افتاده.
مهدی هژبری: علی دایی هم از این ابزارش استفاده کرد.
فرهاد عشوندی: پس نمی تواند بعد مدعی شود که کیروش چرا بازیکنان من را برگرداند.
مهدی هژبری: کیروش هم بدل رفتار برانکو را با خودش داشت.
فرهاد عشوندی: پس نمی توانیم بگوییم کار کیروش غیرحرفه ای بوده.
مهدی هژبری: غیرحرفه ای بوده. آرسن ونگر با فابیو کاپلو یک اختلاف بزرگ خورده بود. علنا وقتی یک بازیکنش را به تیم ملی داد و مصدوم تحویل گرفت، گفت سرمربی تیم ملی مثل ماشین دزد است، ماشین من را از پارکینگ برداشته استفاده کرده و با آن تصادف کرده و حالا با باک بدون بنزین ماشین من را گوشه اتوبان گذاشته باید بروم بیاورم. آیا کاپلو بازیکن های آرسنال را پس داد؟ آیا علیه سرمربی آرسنال موضع گرفت. در یک اشل حرفه ای ما اصلا چنین چیزی را نمی بینیم. من با حرف آقای رحمانی کاملا موافقم. کیروش رفتارش ایرانیزه شده است.
سیامک رحمانی: کاری که آرسن ونگر می کند هم یک کار تبلیغاتی است برای اینکه فشار را از روی خودش بردارد و بعدا بتواند نتایجش را توجیه کند. کاری که برانکو می کند هم همین است.
فرهاد عشوندی: کیروش هم دقیقا با پس دادن بازیکن ها همین کار را کرده است.
مهدی هژبری: برانکو روی سکو را برای کیروش سخت کرده و کیروش هم این کار را به داخل تیم برانکو منتقل کرده است. الان واقعا فکر می کنید این 7 بازیکن دیگر برای برانکو بازی می کنند. دقیقا حرف برانکو همین است که می گوید ما سه تا از پاراگ خوردیم و سه تا هم نخوردیم. اینها دیگر بازی نمی کنند. کیروش با رفتاری پدرانه اینها را برگردانده. موقع رفتن به اینها گفته من بدون شما به جام جهانی می رسم ولی شما ... بقیه اش را نگفته. حتی گفته توی هواپیما چیزی نخورید که چاق شوید من اینجا شما را با این وزن تحویل می دهم.
سیامک رحمانی: برای اینکه برانکو گفته بود بازیکنان از اردوی تیم ملی چاق برمی گردند.
مهدی هژبری: این حرف بدی بود. اشتباه برانکو این نبود که تماشاچی های پرسپولیس را علیه کیروش شوراند. این استفاده از ابزارش بود. در یک دعوا از یک ابزار خوب به موقع استفاده کرد. اشتباهش این بود که گفت بازیکنان چاق می شوند برمی گردند. یعنی به بازیکن خودش توهین کرد. به بازیکن خودش گفت تو شعور نداری که وقتی به اردوی تیم ملی می روی، بدانی چطور از خودت مراقبت کنی. جدا از اینکه به رقیبش یعنی سرمربی تیم ملی هم اهانت کرد، به بازیکن خودش هم توهین کرد. در صورتی که خود ما در اردوی تیم ملی بودیم و دیدیم که کیروش حتی نمی گذارد اینها نمک بخورند. زمانی که اینها می خواهند وارد غذاخوری بشوند وزنشان می کند، بعد از غذا هم وزنشان می کند. تا این حد اینها را کنترل می کند.
سیامک رحمانی: در مورد شخص برانکو من فکر می کنم چیزی که باعث شده این قضیه زننده جلوه کند، این است که این ادبیات خیلی از طرف برانکو برایمان آشنا نیست. اگر مایلی کهن اینطور حرف می زد، کسی به دنبالش نمی رفت برای اینکه ادبیات عادیش اینطور است و خیلی مستند حرف نمی زند. حتی قلعه نویی هم . صد بار آقای قلعه نویی درباره بازی های تدارکاتی و اردوها گفته وقتی پیگیر شدند درست نبوده. ولی برانکو چون تا حالا حرفه ای رفتار می کرده، وقتی الان اینطور می گوید عجیب است. داستانی که شما درباره کیروش گفتید که همه می گویند کارنامه خوبی دارد و به آن می تواند تکیه کند، من می خواهم بگویم 6 سال پیش فوتبال ما اینطور بود که فرگوسن هم اگر می آمد، 6 ماه نتیجه نمی گرفت و نمی توانست محبوبیت لازم را به دست بیاورد، به راحتی تخریب می شد. کیروش اگر الان پرسابقه ترین مربی تاریخ فوتبال ما است، برای این است که در این چند سالی که در ایران بوده با کارنامه ای که برای خودش درست کرده، محبوبیتی به دست آورده. او سطح فوتبال ما را تا جایی تغییر داده که الان همه راجع به اینکه مربی چه می کند حرف می زنند. قبلا اصلا کسی تصوری از این نداشت که وظیفه مربی تیم ملی چیست و چه می کند و چه برنامه هایی دارد. برنامه نود و رسانه ها هم خیلی در این مساله نقش داشتند. ولی کیروش هم در عمل و در تمرینات و در بازی این کار را کرده. و نتیجه اش تیم ملی ای است که مردم از آن حمایت می کنند در حدی که اگر 6 بازیکن از پرسپولیس را هم خط بزند، این جو به وجود نمی آید که این بدون بازیکن های پرسپولیس زمین می خورد. همه یک اعتمادی به او دارند می گویند کیروش است دیگر، هر کس را خواسته خط زده و مشکلی هم پیش نیامده.
مهدی هژبری: دیگر از رحمان احمدی جای رحمتی آمدن که بیشتر نیست.
فرهاد عشوندی: در بازی با ازبکستان 5 بازیکن فیکسش را کنار می گذارد و نتیجه می گیرد.
سیامک رحمانی: برانکو هم با وجودی که نفر دوم بوده که آمده، اعتباری که دارد به خاطر یک حضور در تیم ملی است که البته من فکر می کنم اگر در این دو سال در پرسپولیس نمی آمد و این نتیجه را کسب نمی کرد، حضورش در تیم ملی هم خیلی قابل اعتبار نبود. آن موقع تیم ملی ناامید کننده بود.
مهدی هژبری: بازیکن های جدید کم وارد می کرد، تیم ملی را به شکل باشگاه اداره می کرد. اعتبار کیروش از کیروش دفاع می کند و نتایجی که گرفته. برانکو ولی یک ذخیره ای اینجا داشت که هیچ کس به آن توجه نمی کرد. ما را قهرمان آسیا کرده بود، سوم بازی های آسیایی کرده بود و راحت هم به جام جهانی برده بود. ولی چون نمایشش بد بود، کسی سراغ آن نمی رفت. نتایجی که با پرسپولیس گرفت کمک کرد که اینها دیده شود. دیگر هوادار نسل جدید که یادش نیست ما 5 سال به این آدم می گفتیم میرزاپور باز ی با پا ندارد، این را درست کن یا به یک آدم دیگر فکر کن و دقیقا ما در بازی با مکزیک از همین جا ضربه خوردیم.
سیامک رحمانی: نکته دیگری که باید درباره برانکو در نظر بگیریم این است که الان نمایشی که با پرسپولیس می دهد نمایش یک مربی است. هیچ کس دیگر به این فکر نمی کند که سرمایه ای که پرسپولیس دارد مثلا بهتر از نفت تهران است یا قابل مقایسه با تراکتور نیست، همه می گویند تیم اگر نتیجه می گیرد فقط به خاطر مربی است. کاراکتر و تمرینات مربی است که تیم نتیجه می گیرد. پرسپولیس به خاطر برانکو است که ۶ بازیکن در تیم ملی دارد.
مهدی هژبری: البته اینها همه بازیکنان برانکو نیستند. رامین رضاییان و وحید امیری بازیکنان کیروش هستند.
سیامک رحمانی: کیروش قبل از این خیلی از امتیازاتش را برای این می گرفت که می گفت بازیکن ها در باشگاهها تمرین و برنامه درست ندارند. ولی برانکو الان با شرایط حرفه ای بازیکنان را تمرین می دهد و برایشان برنامه دارد بنابراین کیروش در این زمینه یک مقدار در موضع ضعف قرار می گیرد.
فرهاد عشوندی: این چیزی که می گویید در تراکتورسازی هم با آمدن تکسیرا هم رخ داده. بازیکنانش حرفه ای تمرین می کنند.
سیامک رحمانی: آنها چون یکی دو بازیکن در تیم ملی دارند خیلی حرفشان تعیین کننده نیست. پرسپولیس ۷ بازیکن در تیم ملی دارد.
پژمان راهبر: موضوع این است که شما وقتی به هر مربی در هر جایی، چه باشگاهی و چه ملی این اختیار را بدهی، که در زمانی که می خواهد هر چه بیشتر بازیکن هایش را در اختیار داشته باشد این کار را می کند. در واقع مربی ها از اینکه تایم بیشتری بازیکن هایش را در اختیار داشته باشند، استقبال می کنند. در مورد تیم ملی ما در مسیر جام جهانی با یک پدیده ای مواجه شدیم که برای اولین بار در تاریخمان است. ما با تیمی مواجه هستیم که میزان جلسات تمرینی اش به اندازه تیم های باشگاهی است. امسال بازیکن های ملی پوش پرسپولیس قبل از آخرین تعطیلی لیگ، میزان جلسات تمرینی باشگاهی و ملی شان مساوی بود. حتی تیم ملی یکی دو جلسه بیشتر بود. ما در تاریخ دوران مدرن فوتبالمان چنین چیزی را تجربه نکردیم. موضوع این است که آیا رفتن به جام جهانی این قدر می ارزد که شما همه فوتبالت را به خاطر جام جهانی تعطیل کنی؟ اگر پاسخ مثبت است، باید اختیار را به کیروش بدهند که هر طور دوست دارد تیم را به جام جهانی ببرد، با در نظر گرفتن اینکه حتی با این وجود رفتن به جام جهانی صد در صد نیست.
فرهاد عشوندی: الان تو به عنوان سردبیر ورزش سه که یکی از رسانه های مهم است به این سوال خودت جواب بده.
پژمان راهبر: به نظرم در این حدی که الان داریم اصلا نمی ارزد.
فرهاد عشوندی: یعنی اگر تیم به جام جهانی نرفت، فاجعه نشده؟
پژمان راهبر: سرمربی تیم ملی موظف است که تیم را به جام جهانی ببرد. به خاطر همین دارد بیشترین دستمزد تاریخ را می گیرد. ما فاکتورهای مختلفی داریم و فقط این نیست که نظم رقابت های باشگاهیمان را به هم بزنیم برای اینکه تیم به جام جهانی برود. ما الان کاراکتر سرمربی تیم ملی مان و برنامه آماده سازی مان خیلی قوی است. کره بعد از اینکه به ایران آمده بود و باخت، یک مصاحبه کاپیتانش کرده بود که می گفت ما نیاز داریم که اردو داشتیم برای اینکه الان مشکلمان عدم هماهنگی است. از بین تیم های آسیایی عربستان الان در ابوظبی اردو زده، قطر هم اردو دارد.
فرهاد عشوندی: ازبکستان هم دارد.
سیامک رحمانی: شاید در دهه 70 سطح باشگاهی ما پایین بود و رفتن به جام جهانی خیلی سطحمان را بالا می برد. برای همین اگر تیم ملی به جام جهانی می رفت خیلی به بالا رفتن سطح باشگاهی مان و دیده شدن بازیکنانمان کمک می کرد. الان به نظر می رسد سطح باشگاهی مان قابل قبول است. به همین خاطر نباید لیگ را فدای تیم ملی کرد.
فرهاد عشوندی: با چه معیاری می گویی سطح باشگاهی مان در آسیا بالاست؟ از سال ۲۰۰۷ تا امروز مهمترین موفقیت باشگاهی ما چه بوده؟
پژمان راهبر: قهرمانی در چمپیونز لیگ معیار خوبی نیست. اگر پولی که در قطر وجود دارد و شرایط سیاسی که دارد در ایران هم باشد، تو هم می توانی با 4 ستاره که بیشتر از یک میلیون دلار ارزش دارند بروی قهرمان شوی.
فرهاد عشوندی: پس برای چی می رویم؟
پژمان راهبر: برای اینکه رقابت کنیم.
سیامک رحمانی: فکر می کنم همچنان سطح باشگاهی کره و ژاپن و بازیکن هایی که خروجی آن هستند و ورزشگاههایشان از سطح باشگاهی ما بالاتر است ولی حتی اگر تیم های عربستانی به فینال لیگ قهرمانان برسند، سه تیم خوب دارد ولی لیگ خوبی ندارد و مثل ما لیگش پویا نیست.
پژمان راهبر: لیگ ایران در آسیا دوم یا سوم است. از نظر میزان توجه، از نظر بازیکن هایی که از آن درمی آیند، تصویری که می سازد و در نهایت از نظر تولید جز لیگ های خوب آسیا است.
فرهاد عشوندی: کیفیت فوتبال؟
پژمان راهبر: باید بقیه لیگ ها را هم ببینیم. شما 4 کشور اصلی در اروپا را فاکتور بگیرید حتی لیگ ایران از بعضی کشورهای اروپایی و حتی از جی لیگ بالاتر است. مربی های خارجی که در ایران کار می کنند می گویند از نظر شدت رقابت لیگ ایران یکی از بهترین جاهایی است که کار کردند. لیگ ایران از لیگ کرواسی و اتریش و حتی رومانی ضعیف تر نیست.
فرهاد عشوندی: کلا می گویی یا یکی دو سال اخیر؟
پژمان راهبر: کلا.
فرهاد عشوندی: لیگ ایران در یک دوره حدودا ده ساله هیچ تولیدی نداشته.
پژمان راهبر: تولید لزوما با ساز و کار باشگاه و لیگ ربطی ندارد. یک زمانی هم نسلی است.
فرهاد عشوندی: قبلا از کسل کننده بودن بازی های لیگ نوشتی.
پژمان راهبر: نه من چنین چیزی ننوشتم. ورزشگاههایی که ما استفاده می کنیم به نسبت ورزشگاههای کشورهای دیکر استاندارد پایین تری دارد، چمن ها بی کیفیت هستند و این خودش فاکتور خیلی مهمی است. زمان بازی ها خوب نیست. ساعت سه و چهار بعدازظهر که زمان خوب است. تازه این موانع وجود دارد ولی بالاخره لیگ ایران سر پاست. با این شرایط بد اقتصادی که در ایران هست و با حق پخشی که نمی دهند همچنان سر پاست و مهمترین سرگرمی جوانان است.
فرهاد عشوندی: این کیفیت بازی نیست.
پژمان راهبر: کیفیت بازی در این یکی دو سال خیلی بهتر شده.
سیامک رحمانی: یکی از دلایلش کیروش است که نشان داد تاثیر مربی چقدر زیاد است و رسانه ها. تا سه چهار سال پیش مردم این قدر توجه نمی کردند که یک مربی تمرینی که می دهد چقدر مهم است و در زمین ایده هایش چقدر تاثیر دارد.
پژمان راهبر: قبول دارد.
سیامک رحمانی: کیروش خیلی در این مورد تاثیرگذار بوده است و واقعا پولی که می گیرد شاید برای این بس باشد که سطح فوتبال ما را بالا برد.
پژمان راهبر: از نظر کیفیت بازیکن ما در لیگ پنجم، ششم خیلی بهتر بودیم و بازیکن های بیشتری داشتیم ولی الان از نظر شرایط بدنی و تمرینی و حرفه ای شدن بهتر شده ایم. الان تعداد مصاحبه های شهر بهم بریز خیلی کم شده. فوتبالیست ها هم به خودشان اجازه نمی دهند درباره هر چیزی حرف بزنند.
مهدی هژبری: بخشی هم به خاطر رسانه هایی است که وارد ایران شده.
پژمان راهبر: بالاخره ارتباط ما با دنیا به خاطر اینترنت بیشتر است. طبیعتا یک سری چیزها را بیشتر یاد می گیریم. روزنامه نگاری که مثلا خبرورزشی در ابتدای کارش می کرده بر جنجال مبتنی بوده. همه در روز علیه هم حرف می زدند. بحث کیروش، برانکو به جز زورآزمایی و قدرتنمایی که دارند، رزومه شخصی شان هم دخیل است. یکی سرمربی سابق تیم ملی است و آن یکی سرمربی الان تیم ملی. یکی خودش را تهدید حس می کند و آن یکی خودش را قابلیت سرمربی تیم ملی می داند. قطعا این دوگانه یکی از دلایل تنش است. از طرفی برانکو دلایلی را می شمارد و آدم های نزدیک به کیروش هم دلایلی را می شمارند که ممکن است هر دو از جهاتی منطقی باشند ولی در این داستان برنامه ریزی و سازمان لیگ از همه چیز بیشتر مقصر است. اگر قرار بود تیم ملی ده روز اردو داشته باشد بهتر بود تعطیلات نیم فصل را کمی بیشتر می کردند.
فرهاد عشوندی: من به عنوان کسی که همیشه زاویه ام با کیروش مثبت بوده به نظرم کیروش سر جای اولش برمی گردد و این یک امتیازخواهی است.
پژمان راهبر: به نظرم این دعوا یک چیز بد داشت و آن هم این بود که برای اولین بار کیروش را با شرایطی مواجه کرد که خودش را به چالش کشید. اقتدار و محبوبیت بالای کیروش یک مقدار دچار خلل شد. از طرفی هم برای پرسپولیس هم آن دوگانه ممکن است حتی بین هوادارانش اتفاق بیفتد. بالاخره لیگ است و ممکن است پرسپولیس نتیجه خوبی نگیرد و اگر چنین اتفاقی بیفتد، برانکو هم شرایطش متزلزل می شود.
سیامک رحمانی: فقط ممکن است یک امتیاز داشته باشد و ان هم این است که فشارها و دعواهای اینگونه ممکن است باعث شود بارهای بعد برای برنامه ریزی سنجیده تر عمل کنند. اگر دو یا سه بار مربی ها سر این موضوعات با هم درگیر شوند، سازمان لیگ و فدراسیون اگر می خواهند برای اردوها برنامه ریزی کنند، ملاحظات بیشتری را در نظر می گیرند.
فرهاد عشوندی: فکر می کنید بشود؟
پژمان راهبر: باید بشود.
سیامک رحمانی: اگر مایلی کهن یا مربی دیگری چنین دعوایی می کرد اتفاقی نمی افتاد. ولی به خاطر اشل این مربی که دعوا اینقدر بحرانی و جدی می شود، باعث جلب توجه می شود و باعث می شود حساسیت ها بالا برود، در درازمدت باید این برنامه ها درست شود.
مهدی هژبری: باید برویم سمت داشتن یک تقویم برای اینکه دیگر چنین اتفاقی نیفتد. چون الان برای رئیس فدراسیون و مدیرعامل پرسپولیس هم خیلی بد شده. برای مدیریت ورزش ما بد شده. حتی به جایی رسیده که بعضی ها می گویند این چه فرقی با قانون کاپیتولاسیون دارد؟ اینها دو تا آدم خارجی هستند هر چه می خواهند می گویند و هیچ کس نمی تواند چیزی به آنها بگوید. ناچارند یک برنامه ریزی کنند که این اتفاق دوباره رخ ندهد. درباره جام جهانی رفتن یا نرفتن هم بگویم که خیلی فاجعه است اگر ما نتوانیم به جام جهانی برویم ولی اینطور هم نیست که جام جهانی چماق باشد. مگر بقیه تیم ها که به جام جهانی می روند همه فوتبالشان را تعطیل می کنند که به جام جهانی بروند؟ ما باید روی یک ریل مشخص به سمت جام جهانی برویم.
فرهاد عشوندی: تقریبا همه می دانیم که کیروش برمی گردد. در نهایت در فدراسیون یک نفر قربانی می شود و کیروش برمی گردد. کژدار و مریز این ماجرا حل می شود اما این اختلاف بین این دو مربی می ماند. به نظر شما کیروش این ریسک را می کند که پرسپولیسی ها را بیرون بگذارد و از آنها برای بازی با قطر استفاده نکند؟
پژمان راهبر: بازی ایران و قطر سوم فروردین است. آخرین مسابقه باشگاهی ما در لیگ قهرمانان ۲۶ اسفند است. این بازیکن ها می توانند یک هفته در اردو باشند. حالا اگر پرسپولیس در لیگ قهرمانان خوب باشد و در آخر سال در صدر جدول هم باشد، قاعدتا دوباره ۷ پرسپولیسی به تیم ملی دعوت می شوند و با توجه به اینکه شرایط اردویی هم فراهم است به نظرم پرسپولیسی ها مورد استفاده قرار می گیرند ولی اگر پرسپولیس افت داشته باشد و نتیجه نگیرد، بازیکن هایی که در تیم ملی جایشان لق است ممکن است دعوت نشوند.
مهدی هژبری: من یک سوال دارم. این دعوا که تمام می شود، ولی اگر ادامه پیدا می کند به نظر شما منطقی تر این است که باشگاه پرسپولیس پشت مربی اش باشد یا پشت تیم ملی؟
سیامک رحمانی: پرسپولیس که نمی تواند مربی اش را ندیده بگیرد.
مهدی هژبری: اگر این دعوا ادامه پیدا کند، یک بار پرسپولیس پشت مانوئل ژوزه را به خاطر کیروش خالی کرد. من احساس می کنم این دعوا اگر ادامه پیدا کند، برانکو ضرر می کند. چون در نهایت باشگاه پشت کیروش می ایستد. اگر الان کیروش این بازیکن ها را به تیم ملی دعوت نکند، هر کدام از این بازیکن ها که آزاد شوند 4 ماه بعد از پرسپولیس می روند همانطور که بازیکن های کرانچار از سپاهان رفتند که به تیم ملی دعوت شوند. هر کدام از این بازیکن ها یک سرمایه برای پرسپولیس هستند که اگر در جام جهانی بازی کنند، فروخته می شوند و یک پولی به پرسپولیس می رسد. پرسپولیس بازیکن جدید در نقل و انتقالات می خرد که اینهایی که ملی پوش هستند، قطعا به پرسپولیس نمی آیند. همین اتفاقی که دو سال پیش در دعوای قلعه نویی و کیروش برای بازیکن های استقلال رخ داد.
سیامک رحمانی: به نظرم باشگاه پرسپولیس خیلی نتیجه گراتر از این نگاه می کند که بخواهد به فکر سرمایه اش باشد.
مهدی هژبری: من می گویم نگاه عقلانی این است که پرسپولیس الان باید مشتاق تر از هر کسی باشد برای حل این دعوا.
پژمان راهبر: مصاحبه دیروز برانکو در همین مورد باشد. به نظر من اگر موضوع اینطور ادامه پیدا کند ممکن است برانکو استعفا بدهد و به کرواسی برگردد. تیمش را در صدر جدول رها کند و برود.
فرهاد عشوندی: این هم ماجرای کیروش است. یعنی رو کردن برگ استعفا است.
پژمان راهبر: من می خواهم بگویم اگر دعوا ادامه داشته باشد که البته خوشبختانه دایره اثر تیم ملی تا آخرین بازی پرسپولیس دیگر روی این تیم وجود ندارد.
سیامک رحمانی: حدود دو ماه و نیم بعد ما بازی های تیم ملی را داریم، تا آن زمان آنقدر در ایران موج های خبری زیاد است که کسی این دعوا یادش نمی آید و کسی نمی آید به کیروش فشار بیاورد که چرا بعد از ان اتفاق دوباره بازیکن های پرسپولیس را دعوت کردی.
فرهاد عشوندی: جایگاه چند تا از این پرسپولیسی ها بحرانی است؟
پژمان راهبر: به نظر من فقط رامین رضاییان. به نظر من او کاملا در جبهه کیروش است. پرسپولیس الان ۷ ملی پوش دارد که اینها باید به باشگاه وفادار باشند. در بین این ۷ نفر من رامین رضاییان را گزینه خیلی جدی می دانم برای اینکه وفاداری را ندارد. هم به این دلیل که جایش در پرسپولیس ثابت نیست، هم به این دلیل که در تیم ملی ثابت است و این را وامدار کیروش است.
فرهاد عشوندی: دقیقا برعکس است. رامین تنها کسی است که قطعا فیکس است. اتفاقا این شوک در بقیه بازیکن های ملی پوش پرسپولیس بیشتر است. چون افت روحی می کنند. جلال می تواند به دومین جام جهانی زندگی اش برود...
مهدی هژبری: بیرانوند و رامین یک مقدار حاشیه امنیت بیشتری دارند.
فرهاد عشوندی: هر لحظه ممکن است پژمان راهبر جای سیدجلال را بگیرد. طارمی همین الان گزینه دو است. جای وحید امیری ترابی را دارد. کمال کامیابی نیا با توجه به اینکه جدیدا روابط بین کیروش و امید ابراهیمی گرم شده و می خواهد یک نماینده استقلالی داشته باشد، جایش متزلزل است.
مهدی هژبری: اگر بخواهد کم کند اولین کسی که از این ۷ نفر خط می خورد کمال است. اولین کسی که موقعیتش را از دست می دهد سیدجلال است. طبیعی هم هست که الان سیدجلال بیاید با برانکو صحبت کند و بگوید چرا اینکار را کردی. چون سنش هم سنی است که کیروش در همین سن خسرو حیدری و آندو را حذف کرده.
پژمان راهبر: ولی من فکر می کنم شان کیروش بالاتر از این است که وارد این بازیها شود.
سیامک رحمانی: ممکن است برانکو بتواند این را تبدیل به اهرم فشار کند و به بازیکنانش بگوید که شما در این شرایط فقط اگر در پرسپولیس خیلی خوب بازی کنید کیروش را مجبور می کنید که شما را دعوت کند.
مهدی هژبری: اگر برانکو اندازه کیروش باهوش باشد می تواند بازی را به این سمت ببرد که با رفتن کیروش من سرمربی تیم ملی هستم و همین اسکلت در تیم ملی هست. یعنی یک تیم ملی دوم برای بازیکنانش بسازد. یعنی بگوید شما آنقدر باید خوب باشید که اگر یک روز کیروش تصمیم گرفت شما را حذف کند، خودش حذف شود.
فرهاد عشوندی: این یعنی فاجعه؟
پژمان راهبر: این موضوع در رابطه بین آدم ها تعریف می شود. ما نمی دانیم در دوگانه بین کیروش برانکو همه اینها کدام را انتخاب می کنند. نکته دوم اینکه اصلا آیا وادار به انتخاب هستند؟ فعلا نیستند.
مهدی هژبری: من گفتم در صورتی که دعوا ادامه پیدا کند که فکر نمی کنم. به نظرم به فراموشی سپرده می شود.
پژمان راهبر: این را هم در نظر بگیرید که تیم ملی برای بازی با چین نیاز به صد هزار نفر دارد و حتما باید موج مثبت دور و بر تیم ملی باشد.
مهدی هژبری: نتیجه ای که برانکو خواهد گرفت هم خیلی مهم است. اگر در دو بازی اول پرسپولیس نتیجه دلخواه را نگیرد قطعا یک سری از هوادارهای افراطی پرسپولیس به کیروش ربطش می دهند.
پژمان راهبر: ولی اگر نتیجه نامطلوب پس از دو هفته ادامه داشته باشد موضوع به مرور روی این شیفت می شود که برانکو مربی خوبی نیست.
سیامک رحمانی: دو سه بازی اخیر هم پرسپولیس سیر صعودی خودش را از دست داده.
فرهاد عشوندی: آخرین سوال هم درباره برانکو است و حرفی که درباره فلسفه فوتبالش در نود زد و گفت هجومی است. این را چقدر قبول دارید؟
مهدی هژبری: نظر شخصی من درباره برانکو وقتی در تیم ملی بود این بود که به شدت محافظه کار است و هیچ طراوات و شادابی به تیم ما نمی دهد. یک مربی دانشگاهی است با رعایت یک سری قواعد و روزی هم که ما را به جام جهانی رساند ماموریتش در فوتبال ما تمام شد. در مورد برانکو یک اتفاق عجیب و جالب افتاده. برعکس همه آدم ها که سنشان بالا می رود محافظه کار می شوند، برانکو دقیقا برعکس شده. اگر ده سال پیش می گفت فلسفه فوتبال من هجومی است اصلا طنز بود. این حرف را اگر کنار بازی ایران بحرین می گذاشتی که در منامه صفر صفر شد خنده دار بود.
پژمان راهبر: به نظرم حافظه تاریخی تان ضعیف است.
مهدی هژبری: بازی ایران بحرین ما هجومی بازی کردیم؟
پژمان راهبر: صفر صفر هم شده باشد چه ربطی دارد؟
مهدی هژبری: یک بار توپ را از 18 قدم اصلا از نیمه جلو نبردیم.
سیامک رحمانی: شاید منظور پژمان راهبر تیم امیدی باشد که برانکو مربی اش بوده.
پژمان راهبر: نه اینطور نیست. چون حافظه من بهتر است بیایید اینطور بررسی کنیم. زمانی که برانکو سرمربی تیم ملی شد تیم را برای بوسان 2002 تحویل گرفت. قرار بود تیم امید را به اضافه 4 بازیکن بزرگسال ببرد. با بازیهای تدارکاتی نه چندان خوب تیم را آماده کرد...
مهدی هژبری: بازیهای تدارکاتی آن زمان الان برای ما حسرت است.
پژمان راهبر: پاراگوئه که تیم ملی اصلی اش نبود.
مهدی هژبری: دقیقا تیم ملی اصلی بود ضمن اینکه الان ما با همان هم نمی توانیم بازی کنیم.
پژمان راهبر: بالاخره تیمی که ساخت یک سری بازیکن های جدید را به تیم ملی اضافه کرد به اضافه یک سری بازیکن باتجربه، یک تیم 22 نفره به بوسان رفتند و در واقع تیم بوسان نسل تازه فوتبال ما بود، یعنی نسلی که واقعا برای فوتبال ما ساخته شد. حدود ده دوازده سیزده بازیکن شاخص ساخته شد.
مهدی هژبری: این اصلا چه ربطی به حرف من داشت؟
فرهاد عشوندی: در سه بازی اول تا قبل از رفتن علی دایی از تیم انتقاد می شد، بازی ها خوب نبود، یک باره یک شوک روحی به تیم وارد شد...
مهدی هژبری: این دیگر هنر مربی است. برانکو از مرگ هادی نوروزی هم یک پوئن مثبت درآورد.
پژمان راهبر: این پله اول برانکو بود. بعد برانکو با تیم ملی قطع همراهی کرد آقای شاهرخی آمد. بعد دوباره برانکو آمد در اولین بازی جام بین قاره ای 4 تا به نیوزیلند زدیم و بردیم. بعد دیگر تیم را گرفت و با همان دست فرمان بالا رفت. ما با برانکو یک صعود مقتدرانه به جام ملت ها داریم، حضور در جام ملت ها با تهاجمی ترین تیم فوتبال بعد از انقلاب داریم که 4 تا به کره زده، 4 تا به بحرین زده، بازی با چین را ده نفره بودیم ولی می توانستیم ببریم و ...
مهدی هژبری: با ژاپن خیلی بد بودیم.
پژمان راهبر: نه بد نبودیم. ژاپن قهرمان آن تورنمنت بود. تنها بازی بد ما با اردن بود. بعد از این هم مسابقات مقدماتی جام جهانی شروع می شود. دور اول با سختی قطر را بردیم...
مهدی هژبری: اینها را سریع می گذری.
پژمان راهبر: سه دو قطر را بردن که تدافعی نیست. و بعد ما وارد بازی های مقدماتی جام جهانی شدیم. به عقیده من با فوتبال هدفمند بالا رفتیم. بازی اول صفر صفر با بحرین، برای اینکه بحرین حریف سختی بود و نباید می باختیم. بازی بعد با ژاپن. بازی سوم در کره شمالی دو تا زدیم. بازی چهارم بازی های برگشت شروع شد. کره شمالی را یک هیچ در تهران بردیم بعد بحرین را بردیم و بازی اخر هم تشریفاتی شد. بازی بحرین را ببین چند تا حمله داریم.
مهدی هژبری: ایران بحرین در منامه، ایران کره شمالی در تهران، ایران ژاپن در تهران، ما را دیوانه کرد تا وحید هاشمیان اضافه شد.
پژمان راهبر: خودش نمی خواست بیاید. مهرعلیزاده او را به تیم اضافه کرد.
مهدی هژبری: بله. با فشار رسانه ها. برانکو اصلا او را قبول نداشت.
پژمان راهبر: به نظرم واقعیت را مخدوش می کنید.
سیامک رحمانی: ما که نیت قلبی او را نمی دانیم. چیزی که از برانکو دیده می شد این بود که اصراری برای آمدن او نداشت.
مهدی هژبری: ایراد بعدی او این بود که تیم ملی را به شیوه باشگاهی اداره می کرد. 14 بازیکن داشت، بازیکن حتی اگر 15 هفته بدترین بازی را در تیم باشگاهیش می کرد در تیم ایشان فیکس بود. اردو هم کم نمی گذاشت.
پژمان راهبر: اولا که وقتی می خواهی تیمت را برای جام جهانی آماده کنی طبعا به اردوهای بیشتری نیاز داری. ما برای مقدماتی جام جهانی زمان برانکو هیچ اردویی نداشتیم. بازی بحرین فریدون زندی و علی دایی که ۴۸ ساعت قبل آمدند بازیکن های تیم ملی هم بازی چهارشنبه بود از یکشنبه به اردو رفتند.
مهدی هژبری: من در این مورد حضور ذهن ندارم.
سیامک رحمانی: به نظر من سقف خواسته های برانکو این بود که به جام جهانی برسد، وقتی رسید دیگر هیچ برنامه ای نداشت.
پژمان راهبر: شما در نقد برانکو در جام جهانی یک نکته مهم را فراموش می کنید آن هم اینکه همه ستاره های این تیم مصدوم بودند. علی کریمی، مهدوی کیا، فریدون زندی و...
سیامک رحمانی: اگر مصدوم بودند چرا آنها را کنار نگذاشت.
پژمان راهبر: تو نمی توانی علی کریمی را کنار بگذاری. الان ما حتی یک بازیکن در قواره علی کریمی و مهدوی کیا نداریم.
فرهاد عشوندی: کیروش نگذاشته چنین بازیکنی ساخته شود که جلویش قد علم کند.
مهدی هژبری: من می گویم برانکوی سرمربی تیم ملی این برانکوی شجاع پرسپولیس نبود.
پژمان راهبر: باید براساس فکت صحبت کنی.
فرهاد عشوندی: این مدل که الان پرسپولیس بازی می کند تیم ملی بازی می کرد؟
پژمان راهبر: با تعداد جلسات تمرینی کمی که داشت نمی توانست این فوتبال را بازی کند.
مهدی هژبری: شرایط تیم ملی با باشگاه فرق می کند پژمان راهبر درست می گوید.
سیامک رحمانی: درباره کیروش هم می توانند بگویند تیم را می بندد و در زمین پرس می کند ولی چون به دنبال برنده شدن و کسب نتیجه است، این احساس به بیننده دست نمی دهد که یک تیم دفاعی محافظه کار بازی می کند.
پژمان راهبر: یعنی شما از تساوی ایران در بازی سوریه چه احساسی بهت دست می دهد؟
مهدی هژبری: روی آن زمین بازی غیرعادی بود.
پژمان راهبر: موضوع این است که با عبور از هر کدام از این رویدادهای ورزشی، یک سری مسائل قاتی شده است. صحبت های امروز را در اشل آن روز می گویید.
مهدی هژبری: من اتفاقا درباره همان زمان می گویم. کو سردار آزمونی که آقای برانکو تحویل فوتبال ما داده باشد؟ همان تیم بوسان حتی یک نفرشان را برای اولین بار برانکو دعوت نکرد. همه زمان بلاژوویچ بودند.
پژمان راهبر: محمد علوی، جلال کاملی مفرد نبودند.
مهدی هژبری: اینها که فاجعه هستند.
پژمان راهبر: محسن بیاتی نیا که گل فینال را زده نبوده.
مهدی هژبری: بیاتی نیا دعوت می شد. برانکو کدام نسل را ساخته. سیزده چهارده بازیکن اصلی ما را نابود کرد؟
پژمان راهبر: شما چه کسی را می توانستی جای جواد نکونام یا آندو تیموریان بگذاری؟
مهدی هژبری: آندو و مجتبی جباری بازیکن هایی بودند که با برانکو آمدند.
فرهاد عشوندی: باز هم برآیند همه حرف های تو فوتبال هجومی برانکو نمی شود.
پژمان راهبر: من می گویم شما درباره سوپرتلنت های یک نسل صحبت می کنید، آنها برانگیخته از فوتبال ایران هستند و با هر مربی فیکس بازی می کردند. شما قبول دارید تیم بوسان تیم بزرگی بود؟
مهدی هژبری: شما درست می گویید تیم بوسان هجومی بود.
پژمان راهبر: ما موفق ترین دوره فوتبال ملی مان بعد از انقلاب با برانکو است.
مهدی هژبری: طبق آمار هیچ تردیدی نیست.
پژمان راهبر: الان در فاکتورهای نتیجه، حاشیه، بازیکن ورودی، نمایش برانکو در همه اینها نمره اش بالاتر از کیروش است.
مهدی هژبری: ولی فوتبالش هجومی نبوده.
پژمان راهبر: تنها فاکتوری که کیروش در آن موفقتر است، این است که یک تیمی را دور خودش متشکل کرده است.
فرهاد عشوندی: همچنان ولی محتاط است.
ارسال نظر