یورگن کلوپ چگونه لیورپول را دوباره محبوب کرد؟
می گوید وقتی عینک روی چشمانش هست و کنار خط با عصبانیت کارهای عجیبی می کند، شبیه قاتل های زنجیره ای می شود.
اگرچه در فوتبال، او چیزی کمتر از این نیست و حالا با گذشت یک فصل پرتلاطم در آنفیلد، به همان قاتلی تبدیل شده که با پیراهن طلایی دورتموند سال ها بسیاری از بزرگان فوتبال آلمان و اروپا را از دم تیغ گذراند تا در دنیا شناخته شود.
یورگن کلوپ این روزها همان حال و هوای گذشته را دارد؛ مردی پرشور در کنار خط که دشمنانش را یکی پس از دیگری از پیش بر می دارد و می خواهد لیورپول را به دوران پرشکوهش بازگرداند. او قاتل زنجیره ای بزرگان جزیره شده اما نه یک قاتل ترسناک و خشن، بلکه یک قاتل آرام و اهلی که پس از کشتن چلسی و آرسنال در لندن، به سراغ سوژه بعدی خود در منچستر می رود؛ هدف بعدی او شیاطین سرخ هستند.
استقبال از فلسفه کلوپ
یک سال قبل در کارلینگ کاپ بزرگترین مشکل لیورپول عبور از حریفی دسته دومی به نام چارلیز یونایتد بود که حتی نامش هم شنیده نشده بود. بازی با ضربات پنالتی به پایان رسید و سرخ های آنفیلد با حقارت تمام توانستند با نتیجه 3-2 پیروز شوند. این پیروزی نشانه ای از پایان عصر برندن راجرز در این تیم بود. به رغم پیروزی مقابل دربی کانتری در مرحله بعد، تیم همچنان روی بازی کسل کننده خود تاکید داشت تا حوصله همه دوآتشه های آنفیلد از این وضعیت دردناک به سر برسد.
پس از آن یورگن کلوپ هدایت تیم را بر عهده گرفت تا یک سال بعد در چنین روزهایی همان هواداران به خود ببالند که کلوپ از تیم شان یک تیم ترسناک ساخته است؛ تیمی که می توانند پس از مدت ها با افتخار به آن اشاره کنند.
در همان روزهای اول که پایش به بندر لیورپول رسید، همه می دانستند که او فلسفه های خاص خود را در فوتبال دارد و باید به وی و تیمش زمان بدهند تا این فلسفه ها در تیم جان بگیرد و جاری شود. اکنون پس از گذشت کمتر از یک فصل همه چیز باب طبع کلوپ است و بازیکنان به خوبی از تفکرات این مربی آلمانی استقبال و آن را پذیرفته اند.
اخلاق کاری و انعطاف پذیری
اخلاق کاری در این تیم استثنایی است. این تیم دیگر به هیچ فوق ستاره ای وابسته نیست. آنها یکی از بازی های این فصل خود را بدون در اختیار داشتن روبرتو فیرمینو، فیلیپه کوتینیو و دانیل استوریج آغاز کردند و در هیچ یک از بازی ها تفاوت بزرگی در علمکرد و بازده این تیم به چشم نیامد. این یکی از آن دسته فرآیندهایی است که در چند فصل گذشته اصلی ترین چالش لیورپولی ها بود و وقتی استوریج یا کوتینیو به میدان می آمدند، تفاوت ها نمایان می شد. فشار بیش از حد روی این بازیکنان علمکرد باکیفت آنها را نیز مختل می کرد. حالا فاصله ها در این تیم از بین رفته و به قول کلوپ رسیدن به این شرایط حکم صدرنشینی در لیگ برتر را دارد. انعطاف پذیری تیم هم چیزی کمتر از این ندارد.
جردن هندرسون، آدام لالانا و جیمز میلنر در پست هایی بازی می کنند که به نظر می رسد موقعیتی در مزین نیست که آنها بتوانند بهترین عملکرد خودشان را به نمایش بگذارند. تفاوت در نگرش و وضعیت بازیکنان شجاعانه است و در این میان کلوپ توانسته خواسته های تیم را فراتر از علاقه و خواسته های بازیکنان قرار دهد. در این شرایط دیگر هواداران لیورپول نگران از دست دادن کوتینیو در میان بازی های سنگین اروپایی نیستند. وضعیتی که برای بازیکنی چون استوریج هم مشابه است و حالا اوریگی ثابت کرده که می تواند مهره خطرناکی برای جانشینی استوریج باشد.
استراتژی جذب بازیکن
در دوران حضور راجرز در لیورپول، بازیکنان ورودی همیشه به عنوان انتخاب راجرز یا کمیته نقل و انتقالات باشگاه عنوان می شدند اما همیشه اختلاف میان مربی و دیگر اعضای کمیته مشهود بود و معمولا در کنفرانس های خبری خودش را نشان می داد. اکنون با حضور کلوپ شواهدی از چنین شکافی در باشگاه به چشم نمی آید.
گزارش ها حکایت از آن دارد که کلوپ در انتخاب بازیکنان دست بالاتر را دارد. شاید هم بتوان این گونه تفسیر کرد که کمیته و مربی در نوع نگرش به نقل و انتقالات با یکدیگر همگام هستند. علاوه بر این کلوپ بر رشد و توسعه بازیکنان از آکادمی و تیم اول تاکید دارد. این در شرایطی است که راجرز هم به همین اندازه درباره رشد بازیکنان حرف می زد اما در عمل چیزی نشان نمی داد و بازیکنان چون امره چان، لازار مارکوویچ و لوییس آلبرتو همیشه نیمکت نشین بودند. در حالی که کلوپ به همه آنها اعتماد کرده تا اعتقادش به رشد بازیکنان را نشان دهد.
هویت فوتبالی
در فصول گذشته به نظر می رسید لیورپول هویت فوتبال خود را با حضور راجرز از دست داده است. این مرد ایرلندی کارش را با سیستم تیکی تاکا آغاز کرد اما خیلی زود به شیوه ضدحمله روی آورد و در دو فصل آخر همه نقشه هایی که در سر داشت را از دست داد. با انتقال تاکتیک تیم به حالت تدافعی، تعادل در تیم از بین رفته بود و حریفان به راحتی در ضدحملات به این تیم گل می زدند. حالا زیر نظر کلوپ، لیورپول تعادل خوبی پیدا کرده و شیوه پرس هجومی جذابیت بصری خاصی برای این تیم خلق کرده است.
با افزودن بازیکنانی چون ماتیپ، وینالدم، مانه و گروجیچ، کلوپ ضعف بلندی و قدرت در تیم را برطرف کرده است. او توانسته اعتماد به نفس را به لالانا و هندرسون بازگرداند؛ بازیکنانی که بسیاری گمان می کردند پس از آمدن این مربی آلمانی تیم را ترک کنند. با این حال تیم کلوپ با تیم هایی که دفاع اتوبوسی دارند با مشکل مواجه است و به همین خاطر است که با تیم های بزرگ جزیره راحت تر بازی می کند.
وقتی کلوپ به لیورپول آمد، او به تغییر شکاکان به معتقدان اشاره کرد. سفرش در بندر به آرامی آغاز شد و هنوز هم به همان آرامی پیش می رود اما نشانه های کنونی برای لیورپول و کلوپ بسیار امیدبخش است.
ارسال نظر