مقایسه عملکرد مربیان لیگ برتری با خودشان!
در فوتبال نمیشود افراد را با یکدیگر مقایسه کرد. حتماً شما هم این جمله را به کرّات از آدمهای مختلف در شرایط گوناگون شنیدهاید و قطعاً در بسیاری مواقع با بعضی از استفادهکنندگان از این منطق موافق نبودهاید. به ویژه با مربیان وطنی که در لیگ خودمان شاغل هستند.
خب؛ قبول! ما کارنامه هر مربی شاغل در لیگ برترمان را با فصل قبل خودش مقایسه میکنیم و در شرایط برابر. یعنی جدول فعلی لیگ شانزدهم در پایان هفته هفتم مقابل جدول لیگ پانزدهم در پایان هفته هفتم. اینجوری دیگر بهانهای نمیماند! تا الان هیچ مربیای نرفته و تمام این ۱۶ نفر خودشان تیمشان را بستند. یعنی نمیتوانند بگویند که نفرات با تفکرات آنها جور نیستند. از طرف دیگر تا الان پرداختها هم عقب نمانده و مسائل مالی هم نمیتوانند تا این مقطع، یعنی ۷ هفته اول، مؤثر در ناکامی یک مربی قلمداد شوند. اگر هم بحث زمین و توپ و لباس و امکانات را وسط بکشیم، باز به توجیه میزند چون یک مربی با علم به توانمندی مالی باشگاه و مدیرانش با آنها قرارداد بسته و همه چیز را میدانسته و آگاهانه پذیرفته است. پس؛ در این مقایسه عملکردها هیچ بهانهای پذیرفته نیست!
مقایسه تیمها
در شروع باید ابتدا جدول ردهبندی تیمها در پایان هفته هفتم لیگ پانزدهم و شانزدهم را با هم مقایسه کنید. فصل پانزدهم روز پنجشنبه ۸ مرداد ۹۴ شروع شد و دیدارهای هفته هفتم طی روزهای پنجشنبه، جمعه و شنبه ۲، ۳ و ۴ مهر برگزار شد. فصل شانزدهم اما دوشنبه ۴ مرداد ۹۵ استارت خورد و هفته هفتم روزهای سهشنبه ۳۰ و چهارشنبه ۳۱ شهریور برگزار شد. یعنی با ۴ روز اختلاف!
امیر قلعهنویی
با اقتدار و بدون باخت صدرنشین لیگ ماست. با تراکتوری که فصل پیش در همین مقطع «دهم» بود. امیر از ۷ بازی، ۱۵ امتیاز گرفته و تفاضل مثبت ۸ دارد در حالی که تونی ۷ امتیاز داشت با تفاضل صفر! صدالبته کارنامه ملوان فصل پیش را به دلایلی که ذکر میشود، نمیتوان به پای قلعهنویی نوشت.
برانکو ایوانکوویچ
فصل پیش با ۲ برد و یک مساوی و ۴ باخت، با تفاضل منفی ۲ و ۷ امتیاز «دوازدهم» بود و الان با ۴ برد و ۳ مساوی و بدون باخت، با تفاضل مثبت پنج، ۱۵ امتیازی است و روی پله «دوم».
علی دایی
با نفت الان «سوم» است؛ با ۱۲ امتیاز و تفاضل مثبت ۴ و تنها یک باخت، در حالی که فصل پیش با ۱۰ امتیاز و تفاضل مثبت یک «هشتم» بود، باز هم با یک باخت.
عبدالله ویسی
سپاهان او «پنجم» است؛ تیمی که فصل پیش با فرکی در همین زمان دوم جدول بود. ویسی با ۳ برد، یک مساوی و ۳ باخت و تفاضل صفر ۱۰ امتیاز گرفته، در حالی که فصل پیش در همین زمان با ۴ برد، ۲ مساوی و یک باخت و تفاضل مثبت ۴ با ۱۴ امتیاز روی پله «سوم» جدول بود. همامتیاز با تیم دوم و ۲ امتیازی صدرنشین... ویسی امروز ۵ امتیاز با صدر فاصله دارد.
فرهاد کاظمی
فصل پیش را با راهآهن یزدان شروع کرد و وقتی رفت و تارتار آمد، این تیم «سیزدهم» بود. همین سیاهجامگان نیز مثل راهآهن ۶ امتیاز داشت و در پله «چهاردهم» قرار داشت، یعنی منطقه سقوط که کاظمی البته هفته آخر سهمیه مشهد را حفظ کرد. حالا تیم او ۹ امتیاز دارد و «ششم» است.
مجید جلالی
فصل پیش با نارنجیهای سایپا «چهارم» بود. با ۴ برد و یک مساوی و ۲ باخت و تفاضل مثبت ۲ و ۱۳ امتیاز. آقامعلم این فصل با دیگر خودروساز بزرگ کشورمان «هشتم» است. با یک برد و ۵ مساوی و تفاضل منفی یک و ۸ امتیاز.
حسین فرکی
فرکی فصل قبل در این مقطع با سپاهان «دوم» و در تعقیب استقلال بود. با ۱۴ امتیاز حاصل از ۴ برد و ۲ مساوی و با تفاضل مثبت ۵. او حالا با سایپا «نهم» است با یک برد و چهار مساوی و ۷ امتیاز. جالب اینکه هم سپاهان بدون او نزول کرده و هم سایپای این فصل با او! سایپا فصل پیش در پایان هفته هفتم، چهارم بود.
علیرضا منصوریان
استقلال را تنزل داده اما نه خودش! استقلال که معلوم است، فصل پیش با مظلومی در پایان هفته هفتم «اول» بود و ۱۶ امتیاز داشت اما حالا «دهم» است و ۷ امتیاز دارد. خود منصوریان اما فصل پیش با نفت از هفت بازی یک برد، ۴ مساوی و ۲ باخت داشت. ۶ گل زده و ۷ گل خورده و ۷ امتیاز در پله «یازدهم» اما این فصل با استقلال و درست با همین امتیاز و همین آمار (یک برد، ۴ مساوی و ۲ باخت و تفاضل منفی یک!) و همان ۷ امتیاز «دهم» است! یعنی تنها مربی شاید جهان که پارسال و امسال با ۲ تیم مختلف دقیقاً یکجور نتیجه گرفته!
محمدرضا مهاجری
فصل قبل با پدیده و با ۹ امتیاز «نهم» بود؛ با ۲ برد و ۳ مساوی و ۲ باخت و تفاضل صفر. این فصل اما «سیزدهم» است. با یک برد و ۴ مساوی و ۲ باخت و تفاضل منفی ۳ و ۷ امتیاز.
یحیی گلمحمدی
او هم نزول وحشتناکی داشته؛ فصل پیش با ۳ برد و ۲ مساوی و ۲ باخت و تفاضل مثبت ۴، ۱۱ امتیاز داشت و «پنجم» بود اما حالا با یک برد، ۳ مساوی و ۳ باخت و تفاضل منفی یک با ۶ امتیاز «چهاردهم». یحیی البته از ذوبآهن جدا شد.
رسول خطیبی
فصل قبل خودش بعد از ۴ بازی رفت ولی تا پایان هفته هفتم دستیارش تیم را اداره کرد. پس میتوان نتایج سیاهجامگان را لااقل تا این زمان به حساب او نوشت. تیمی که با ۲ برد و ۵ باخت و تفاضل منفی ۳، ۶ امتیاز داشت و در پله «چهاردهم» کاندیدای سقوط بود. رسول امروز هم با ماشینسازی دقیقاً در همین منطقه است، با این فرق که یک پله پایینتر «پانزدهم» است اما دقیقاً همان ۶ امتیاز را دارد! با یک برد و ۳ مساوی و ۳ باخت و همان تفاضل منفی ۳ پارسال!
فراز کمالوند
و بالاخره صاحب ضعیفترین کارنامه به رغم تدارک مناسب گسترش در تعطیلات و خریدهای خوب؛ کمالوند فصل قبل «هفتم» بود، با ۳ برد و ۲ مساوی و تفاضل صفر و ۱۱ امتیاز اما امروز بدون برد و با ۵ امتیاز و تفاضل منفی ۲ «شانزدهم» است.
مردانی که رفتند، مردانی که آمدند
در لیگ فصل قبل، همانطور که در جدول پیداست، مربیانی مثل پرویز مظلومی بودند که امروز غایب هستند. سه تیم ملوان، استقلال اهواز و راهآهن یزدان هم که سقوط کردند و طبعاً مربیانشان تغییر. به جای ایشان سه تیم صنعت نفت، پیکان و ماشینسازی آمدند که رسول خطیبی و نادر دستنشان با صعود تیمهای محبوب تبریزی و آبادانی روی صندلی خود ماندند اما مرزبان جای خود را به جلالی داد. به این ترتیب دستنشان وارد فهرست شد (خطیبی فصل پیش هم بود) و البته دو تیم خوزستانی هم بعد از رفتن سرمربیان خود ترجیح دادند با دستیارانشان ادامه دهند. به این ترتیب سیروس پورموسوی جای عبدا... ویسی روی نیمکت قهرمانی نشست تا تیم حفظ شود و نعیم سعداوی هم پس از سالها نفر دوم بودن در فولاد بالاخره تصمیمگیر اصلی شد. به این جمع باید صمد مرفاوی را هم اضافه کرد. مردی که پس از یک سال دوری از لیگ برتر، دوباره به تیم سابقش یعنی صبا برگشت تا جای خالی علی دایی را پر کند.
در جدول میتوانید جایگاه تیمهای این مربیان را ببینید. طبعاً موفقترین این تازهواردها، دستنشان است که روی پله چهارم نشسته و ناکامترین نیز سعداوی که فعلاً دوازدهم است. البته که تا پایان راه زمان بسیار...
حرف آخر، همان حرف اول
تا زمانی که خودمان قبول نکنیم مشکل داریم، کسی نمیتواند کمکمان کند و تا وقتی از توجیه برای گذر از مسائل استفاده و صورت مسئله را پاک کنیم، به قول قدیمیها «آش همین است و کاسه همین». واقعیت این است که فوتبال در دنیای مدرن امروزی مثل هر صنعت پولساز دیگری، علم محسوب میشود و برای موفقیت در آن باید دانش و تجربه را با هم داشت. این علم هم نمیتواند ساکن بماند و سالها استفاده شود. تقریباً هر سه، چهار سال یک بار در همه چیز انقلابی رخ میدهد و مربیان ما باید هر ماه و هر سال و مداوم در حال بهروز کردن خود باشند. کلاس بروند و جزوه بخوانند و CD ببینند و کار کنند. اگر غیر از این بود، در باشگاههای بزرگ، مرکزی چندطبقه برای کار مربیان و آنالیز ایجاد نمیشد و یکی مثل گواردیولا یا فانخال یا اسکولاری به واسطه افتخارات گذشتهاش تا ابد قهرمان بود اما میبینید که حتی فرگوسن بازنشسته هم سر کلاسهای دائمی یوفا حاضر است و هر روز تازهای به تازههای علم افزوده میشود. این آمار و این بررسی و این مقایسه برای خراب کردن نیست. برای درست شدن است، درست شدن فوتبال. اگر یک مربی بر اثر فشارهای روزمره یادش رفته که چه کارنامهای داشت و کجا بود، ما به یادش آوردیم تا تلنگری شود و فارغ از هر حب و بغض، جایگاه امروزیاش را ببیند و بشناسد.
ارسال نظر