ادموند بزیک یکی از بزرگترین بازیکنان تاریخ دربی محسوب میشود، بازیکنی تا آخر فوتبالش در هر تیمی که بازی کرد خیلی خوب به استقلال گل میزد. او موفق شد در اولین دربیای که به زمین رفت به رکورد ۷ سال بیشکستی استقلال پایان بدهد.
ورزش سه: بازیکن اسبق پرسپولیس در مورد خاطراتش میگوید:
افتخار میکنم که در دربی گل زنم
برای من افتخاری است که در دههای در پرسپولیس بازی کردم که بازیکنانی مثل میناوند، عابدزاده، شاهرودی و غیره در این تیم بازی میکردند. خدا من را خیلی دوست داشت که از موقعی که بازیم را شروع کردم توانستم به استقلال در دربی گل بزنم. برای هر بازیکن افتخاری است که در دربیها موفق شود گل بزند.
6، 7 گل به استقلال زدهام
من وقتی در آرارات بودم استارت گل زدنم به استقلال شروع شد از همان موقع اسم افتاد سر زبانها. آن موقع بیشتر بازی های استقلال و پرسپولیس را نشان می دادند البته بماند که آرارات هم طرفدار زیاد داشت. واقعا آرارات تیم خوبی بود، خودتان هم می دانید از این تیم ۴ بازیکن به تیمملی رفتند و همه آنها تقریبا فیکس بودند. بعد از آن با تیمملی امید در نقش جهان به استقلال گل زدم تا وقتی که بازی می کردم فکر می کنم ۶، ۷ گل به استقلال زدم.
دربیای که 7 سال بی شکستی استقلال تمام شد
در آن موقع فوتبال طرفدار زیاد داشت. برای من چون در آن زمان در استادیوم آرارات و امجدیه طرفدار برای ما زیاد می آمد، آن استرسی که همه برای دربی اول داشتند را من نداشتم. من یک هفته قبل از آن بازی که به استقلال گل زدم، تیم رفت تبریز و من کمرم درد می کرد و نرفتم. ما اول آن بازی را خوب شروع نکردیم، استقلالیها بهتر بودند و صمد مرفاوی توپ را به تیرک دروازه زد ولی کمکم خیلی بهتر شدیم و رضا ترابیان، مهرداد میناوند میتوانستند گل بزنند. هر چه از بازی گذشت ما مسلطتر شدیم و استرسمان کم شد. بهترین دقیقه که می توانی در دربی گل بزنی دقایق آخر است و خدا من را دوست داشت که در دقیقه پایانی گل زدم، البته خودم فکر می کنم در آن بازی من خیلی خوب بازی نکردم و فقط گلم خوب بود.
80درصد ارامنه استقلالی هستند
اگر اشتباه نکنم سال ۷۳ که من میخواستم به پرسپولیس بیایم، سرمربی استقلال مرحوم ناصرخان حجازی بود. در آن خیلی اصرار داشت که من به استقلال بیایم ولی من واقعا پرسپولیسی بودم. تنها بازیکنی بودم که زمانی که آرارات با گل ماسیس هاکوپیان بازی را برد، من ناراحت شده بودم. من واقعا پرسپولیسی بودم زمانی که سنم پایینتر بود واقعا خیلی پرسپولیس را دوست داشتم. ۸۰درصد ارامنه استقلالی هستند و شما درست می گویید ولی کسانی را هم می شناسم که خیلی دو آتیشه پرسپولیسی هستند.
آخرین دربیام را یادم نمیآید
طبیعتا اولین دربی چون گل زدم یادم هست اما آخرین دربی را اصلا بیاد نمیآورم. فکر میکنم آخرین دربی من مربوط به سال ۷۹ میشود که حالا که بهتر فکر میکنم یادم میآید که اصلا در آن بازی به میدان نرفتم. سال ۸۰ هم که از پرسپولیس جدا شدم.
دوست نداشتم از پرسپولیس جدا شوم
من علاقه نداشتم از پرسپولیس جدا شوم ولی به نفع فوتبالم بود که از این تیم جدا شوم. فکر میکردم توانایی این را دارم که دوباره شروع کنم و همین اتفاق هم افتاد شاید از شانس خوب من بود که استانکو سرمربی سپاهان شد و من موفق شدم با او دوباره کار کنم. زمانی هم آقای کاظمی سرمربی سپاهان شد خیلی به من کمک کرد.
استانکو بهترین مربیام است
شک نکنید استانکو بهترین مربی من بوده، با تمام احترامی که برای آقای پروین قائم. فکر می کنم آقای استانکو بهترین مربی من بود. بازیکنی که ۳، ۴ ماه در پرسپولیس کار میکند و به تیمملی می رود، فکر میکنم اتفاق خوبی است. ما تمام نفرات ذخیره تیممان هم در تیمملی بودند. افتخار میکنم در نسلی فوتبال بازی کردم که همه مردم این رای را می دهند که بهترین نسل فوتبال ایران بوده است. اگر به آن نسل نگاه کنید تمام آنها بهترین مربی آسیا هم شدهاند. فکر میکنم استانکو روی تکنیکی که داشت خیلی اصرار داشت. الان مربیای که دو بازی در دربی ببازد سریع سیستم خود را تغییر میدهد اما استانکو اینطور نبود. الان برانکو هم همین کار را دارد میکند و روی سیستمی که دارد، پافشاری میکند.
کاراکتر علی پروین خیلی جالب بود
علی آقا کلا روی نیمکت خیلی استرس داشت، مهمترین بازیش هم بازی با استقلال بود چون اکثر بازیها را برده بود، چه زمانی که ما بودیم، چه زمانی که از این تیم رفته بودیم. علی آقا همیشه می گفت گل نخوریم گل میزنیم، در کل فکر می کنم علی آقا خیلی کاراکتر خوبی برای بازی دربی داشت.
مهدویکیا بهترین همبازیام بود
بهترین همتیمی من مهدی مهدویکیا است چون ما از تیمملی جوانان با هم بودیم. همدیگر را خیلی خوب میشناختیم همه ما همتیمی بودیم، هم بازیهای همه بازیکنان خیلی بزرگی بودند.
سهراب بختیاریزاده روی اعصابم بود
اوایل که من به پرسپولیس آمده بودم، سهراب بختیاریزاده به استقلال نیامده بود اما فقط این را میتوانم بگویم که سهراب بازیکنی بود که اذیت میکرد. هم توپ را می زد و هم پا را میزد. البته محمد خرمگاه هم دفاع سمجی بود و خیلی اذیت میکرد.
ناگفته دربی
چیزی ندارم که نگفته باشم یعنی یک چیزهایی هست که نمیشود بگویی. بعضی چیزها شخصی است ولی یک روز حتما میگویم.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر