مهدی مهدویکیا نور چشم فوتبال ایران
شاید اگر از ایرانیها بپرسید نام ۳ شهر در آلمان را نام ببرید، همهی آنها به شما جواب صحیح بدهند؛ برلین، مونیخ، هامبورگ.
مهدی چطور به هامبورگ رسید
نام مهدوی مهدویکیا در فوتبال ایران با واژگانی همچون سختکوش، متعصب، بااخلاق، جنتلمن و پادشاه ارسال توپ عجین شده است. در یک روز بسیار سرد زمستانی، پرسپولیس در ورزشگاه یکصدهزار نفری آزادی، مقابل تیم بهمن ـی صفآرایی کرده بود که با سرمایهگذاری کلان و حضور بازیکنانی همچون خاکپور، استیلی، مدیر روستا و سجادی، یکی از تیمهای قدرتمند آن فصل محسوب میشد. اما این مهدی بود که با پاس دقیق و زیبایش به ترابیان، بنیانگذار تک گل بازی نام گرفت تا هواداران پر تعداد پرسپولیس از یکدیگر نام او را بپرسند.
در بازی اول جام ملتهای آسیا در سال ۱۹۹۶ مقابل عراق، خیلیها متعجب شدند که یک جوان ۱۹ ساله به عنوان بازیکن ثابت در خط حمله وارد میدان شده و در کنار علی دایی، مهاجم قهار وقت تیم ملی قرار گرفته است. در واقع مصدومیت سایر مهاجمین باعث شد که سرمربی وقت تیم ملی چارهای جز بازی دادن به مهدی نداشته باشد. ایران بازی را ۱-۲ واگذار کرد اما مهدویکیا هیچگاه بازی را نباخت و به جای ناامید شدن، به تمریناتش افزود. او میدانست که شکست مقدمهایست برای کسب موفقیتها. مهدی پس از آن مدتی از ترکیب تیم ملی دور ماند. او به خوبی میدانست که با وجود زوج طلایی دایی-عزیزی در خط حملهی تیم ملی، نمیتواند در این پست به ترکیب اصلی راه پیدا کند و به همین دلیل به جناح راست رفت تا فعل خواستن و توانستن را به خوبی صرف کند. دو گل زیبای مهدویکیا به چین آن هم در جو سنگین ورزشگاه دالیان، شروعی بود برای جوانی که در آینده به بهترین هافبک راست تاریخ فوتبال ایران پس از انقلاب تبدیل شد. بازیکن جوانی که پیراهن شماره ۱۷ را از فرشاد پیوس گرفت و در پرسپولیس به حدی خوش درخشید که هواداران متعصب سرخپوشان پایتخت روی سکوها نام او را فریاد میزدند.
مهدی در مورد گل دوماش به چین میگوید: «شما بعضی اوقات در زندگیتان تصمیماتی میگیرید که برای دیگران عجیب است اما تاریخ را رقم میزند. خیلی خوشحالم که در آن لحظه تصمیم گرفتم از آن فاصله توپ را به سمت دروازهی چین شلیک کنم.»
بازیهای خوب مهدی در جامجهانی ۹۸ فرانسه با گل زیبایش به تیم امریکا تاجگذاری شد تا بازیکن مجبوب و محجوب فوتبال کشورمان چمدانهایش را ببندد و راهی دیار ژرمنها شود. کافیست یک بار دیگر با دقت فیلم آن بازی را تماشا کنید.
مهدی همچون یک دوندهی قهار پشت خط (آفساید) ایستاد و مترصد رسیدن توپ بود. توپی که علی دایی با آن شگرد همیشگیاش پشت سر مدافعین آمریکا انداخت تا مهدی همانند یک دونده دوی سرعت آنرا دنبال کند. درست در همین زمان بود که تمام ورزشگاه با استارت مهدویکیا به پا خواستند. گویی میدانستند شاهد تولد ستارهای تکرار نشدنی در فوتبال ایران هستند. ستارهای که خیلی زود لقب «موفقترین لژیونر ایران» را از آنِ خود کرد. مهدی بعد از نیم فصل حضور در بوخوم با آن پیراهن رنگارنگ و عجیباش، به هامبورگ پیوست و با پاسهای طلاییاش، به یکی از اسطورههای شهر بندری هامبورگ تبدیل شد. پاسهایی که باعث شد روی پریگر پای مهدی را ببوسد و شعار «میتی، مِیتی» در ورزشگاه ایاواِل آرنا (AOL Arena) طنینانداز شود.
بازگشت به هامبورگ
اما آخرین فرار موشک، فرار از نامهربانیها بود. نامهربانیهایی که اشکهایش را جاری کرد تا او راهی دیاری شود که مردمانش به زعم مهدی بسیار روراست و یکرنگ هستند. ژرمنهایی که اگر کسی را دوست نداشته باشند رکوراست به زبان میآورند و اگر از کسی خوششان بیاید با صداقت و در عمل آنرا به اثبات میرسانند. مهدویکیا پس از خداحافظی از فوتبال برای تماشای لیگ قهرمانان اروپا راهی لندن شد. جایی که دو تیم آلمانی بایرن مونیخ و بوروسیا دورتموند در ومبلی مقابل هم صفآرایی کردند. مهدی که پیش از آن به همراه تیم هامبورگ سابقهی حضور در لندن (بازی مقابل آرسنال) در لیگ قهرمانان اروپا را در کارنامهاش میدید، اینبار از روی سکوها شاهد بازی بازیکنانی بود که روزگاری در زمین مسابقه روبهرویشان بازی میکرد. اینبار موسیقی معروف لیگ قهرمانان اروپا موی بر تن مهدی راست کرد تا هافبک دوسداشتنی و محبوبمان ته دلش وسوسه شود که باز هم به مستطیل سبز بازگردد اما او که هیچگاه از تصمیمش برنگشته بود اینبار نیز روی تصمیماش پا فشاری کرد و معتقد بود که فصل بازیکنیاش دیگر تمام شده. درست در این هنگام بود که او با پیشنهاد سفیر فوتبال پایه آسیا روبهرو شد. پیشنهادی که مهدی به سرعت آنرا پذیرفت و از همان لحظه برنامهریزیهای دقیقاش شروع شد. موشک برای مدتی مدیریت فنی تیم ملی جوانان را نیز بر عهده گرفت.
میگویند اگر باز هم کسی باشد که بتواند فوتبال ایران را به جایی برساند افرادی مانند مهدی مهدویکیا و وحید هاشمیان هستند که بعد از درخشش در دوران بازیگری خود، در مربیگری هم لژیونر شدهاند. بعد از هاشمیان که توانست مدرک مربیگری پرولایسنس فدراسیون فوتبال آلمان را دریافت کند، مهدویکیا هم راهی آلمان شد تا پلهپله دورههای مربیگری را پشتسر بگذارد.
«با دست پر در فوتبال ایران مربیگری میکنم.» این جمله پر معنای مهدی پیش از سفر به آلمان جهت هدایت تیم نوجوانان هامبورگ بود. مهدویکیا به باشگاهی رفت که در آنجا بسیار محبوب است. موشک فوتبال ایران برای رسیدن به قله موفقیت مسیرش را خیلی خوب میشناسد و به همین دلیل کار را از همان تیمهای پایه آغاز کرد تا از یکسو همانند آکادمیاش(آکادمی کیا) به کشف استعداد بپردازد و از سوی دیگر کلاسهای پیشرفته و مدرن مربیگری را آکادمیک سپری کند. در واقع مهدی تصمیم گرفت همانند یک مهندس معمار، فوتبال را از زیر بنا درست کند. به همین دلیل از همان ابتدا چشم به فوتبال پایه دوخت.
شاید مسی آینده فوتبال از تیم آکادمی کیا باشد
مهدویکیا که هنوز هم در صحبتهایش از ارادت به علی دوستیمهر، مربی سالهای دور خود میگوید، به کنار این مربی قدیمی فوتبال ایران رفت و با تاسیس آکادمی کیا، این فرصت را برای نونهالان ایجاد کرد تا خودشان را نشان بدهند و اگر استعدادی دارند، کشف شود.
مهدي به شکلي خودآموخته و تجربي، بلوغ و باروري يک فوتباليست موفق را به تجربهی پرشمار او در ميادين جهاني نسبت ميدهد. او ساده و شفاف ميگويد که فوتباليست براي رسيدن به مرز شکوفايي مورد انتظار فوتبال روز و مدرن دنیا، بايد از نونهالي و تا پيش از رسيدن به سن ورود به تيم بزرگسالان، حداقل يکصد بازي بينالمللی در کارنامهی ورزشي خود داشته باشد. در هر يک از اين يکصد بازي، بازيکن و هم تيمي هاي او درسي از مهارت و ورزيدگي، اعتماد و خودباوري و تکاپوي جمعي براي رسيدن به هدفي والا و مشترک فرا ميگيرند.
تیم فوتبال آکادمی کیا در شرایطی به عنوان نایب قهرمانی تورنمنت اتریش دست پیدا کرد که مهدی مهدویکیا با هزینهی شخصی و اعتبارش این تیم را به موفقیت رساند. این تیم از همان روز اول با نام «آکادمی کیا» فعالیتش را آغاز کرد و اردوهای مختلفی را پشت سرگذاشت تا آمادهی حضور در تورنمنت اتریش شود. تمام هزینههای این تیم شامل برگزاری اردوها، تامین البسه، هتل، بلیت پرواز و … توسط مهدویکیا تامین شد.
کاپیتان پیشین تیم ملی حتی زمانی که بازیکنان این تیم به اعتبار مهدی راهی ورزشگاه اختصاصی بایرن مونیخ شدند هم یک پیراهن این باشگاه آلمانی را از جیب خودش خریداری و به بازیکنان هدیه کرد. آنها ماهها در شمال کشور اردو زدند و در نهایت نیز به عنوان نایب قهرمانی در تورنمنت اتریش دست یافتند. عنوانی که باعث شد توجه تربیت بدنی آموزشوپرورش جلب شود. هرچند در مقطعی کار به گونهای پیش رفت که ممکن بود زحمات شبانهروزی مهدویکیا و دوستیمهر یک شبه به نام آموزشوپرورش مصادره شود اما علی دوستیمهر آب پاکی را روی دست مسئولیت تربیت بدنی ریخت: « این بازیکنان متعلق به ما یا وزارت آموزشوپرورش نیستند و هدفمان صرفا سرمایهسازی است. بازیکنانی که از جمع استعدادیابیها برای تشکیل این تیم انتخاب میشوند، متعلق به هیچ شخص یا نهادی نیستند. با حمایت وزارت آموزشوپرورش بازیکنانی زیادی استعدادیابی شده و پس از تشکیل تیم و انجام تمرینات به تورنمنتهای مختلف میروند اما باز هم تاکید میکنم که آنها متعلق به ما یا وزارت آموزشوپرورش نیستند.»
به نظر دوستیمهر «پیشرفت استعدادها به جای نتیجهگیری» تنها راه سرمایهسازی در فوتبال پایه است: « اقدامها در آکادمی کیا به همین موضوع معطوف است که در شروعِ سازندگی و بسترسازی برای فوتبال کشورمان، تنها به فکر استعدادیابی و پرورش صحیح بازیکنان ردههای پایین باشیم و نتیجهگیری برایمان اهمیت نداشته باشد. حضور در تورنمنتهای بزرگ بینالمللی، باعث میشود که تجربه بازیکنان بالا برود و آنها در آینده در رقابتهای مهم بینالمللی برای فوتبال ایران موثر باشد. شاید مسی آینده فوتبال از تیم آکادمی کیا باشد.»
زمانیکه از مهدی در مورد آکادمیاش سوال پرسیدیم چشمانش برق زد: «یادگار رستمی را دیدید؟ بهترین بازیکن تورنمنت اتریش، از میان آن همه بازیکن مستعد و آیندهدار، از تیم ما انتخاب شد که این اتفاقی بسیار ارزشمند بود. یادگار بازیکنیست که او را از روستای ساووجی از لب مرز کردستان کشف کردیم. مطمئنا اگر این بازیکن و سایر نفرات تیم درست پرورش یافته و تا ردههای بزرگسالان به زندگی حرفهای ادامه دهند، میتوانند در آیندهای نه چندان دور به یکی از چهرههای مطرح فوتبال ایران و حتی جهان تبدیل شوند.»
تیم آکادمی کیا در آخرین دستاوردش به مقام نایبقهرمانی مسابقات نروژ کاپ ۲۰۱۵ رسید. این تیم در این مسابقات با عملکرد خوب خود موجب شگفتی دیگر تیمهای شرکتکننده و خبرنگاران کشورهای دیگر قرار گرفت زیرا نفرات تیم آکادمی کیا حداقل ۲ سال از بازیکنان تیمهای دیگر کوچکتر بودند. ميثم رضايی پديدهی جديد تيم كيا در این مسابقات بود، بازیکنی که در پست هافبک به میدان میرود.
آلمان؛ جایی که دوست دارم در آن مربیگری کنم
مهدویکیا که به تازگی با شبکهی اختصاصی باشگاه هامبورگ مصاحبهای ویژه انجام داده معتقد است که ساختار فوتبال کشورمان سالهاست که دچار مشکل بسیار بزرگی شده: «زمانی که فوتبال پایه در یک کشور دچار نقص و کاستی شود مطمئناً طی چند سال اثراتش را نشان خواهد داد که این تاثیرات بیشک منفی و مخرب است. به همین دلیل است که پس از سال ۲۰۰۶ دیگر تیم ملی ایران نتوانست در سطح آسیا و جهان خودنمایی کند. ما در ردههای پایه در ایران به هیچ عنوان کار اصولی انجام نمیدهیم و در نتیجه بازیکنان با استعداد که شمارشان نیز بسیار است را نمیتوانیم پرورش دهیم. من خودم برای کمک به تیم ملی ایران، آکادمی کیا را راهاندازی کردم و دوست دارم واقعاً برای ردههای ملی کشورم بازیکن بسازم. متاسفانه فوتبال پایهی مدتهاس در ایران دچار مشکلات عمیق است و اگر نجنبیم در آیندهی ضربهی نهایی که دیگر غیر قابل جبران است را خواهیم خورد. من روزی که آکادمی فوتبالم را راهاندازی کردم فقطوفقط به آیندهی فوتبال ایران فکر کردم. الان تمام تلاش من و همکارانم در هامبورگ این است که بتوانیم بازیکنان را آبدیده کنیم. آنها را طوری بسازیم و به میادین بین المللی ببریم که در سن پایین تجربیات زیادی کسب کنند. این همان کاریست که در آکادمی کیا نیز انجام دادیم. ما در سن ۱۱ سالگی بازیکنانمان را به یک تورنمنت اروپایی بردیم تا بازی کنند. قرار است به زودی هم به ۳ تورنمنت اروپایی دیگر نیز حضور پیدا کنند. میخواهیم وقتی این بچهها ۱۸ سالشان شد، اینقدر تجربه بینالمللی داشته باشند که بتوانند در هر میدانی بازی کنند. در این صورت دیگر مشکلی از نظر تجربه نخواهیم داشت. حتی می توانیم یک فضای رقابتی فوقالعاده ایجاد کنیم.»
مهدی در ادامه افزود: «به صورت روزانه با بچههای ۱۱ تا ۱۹ سال درگیریم و آموزشهای لازم را به آنها میدهیم. کارهای اختصاصی مهاجمان و هافبکهای هجومی برعهده من است و خدا را شکر که ارتباط خوبی با بازیکنانم دارم. البته گاهی اوقات هم در تمرینهای تیم اصلی شرکت میکنم تا تجربیاتم بیشتر شود. ما یک برنامهی ۵ ساله برای تیمهای پایه هامبورگ داریم و پس از ۵ سال زحماتمان به بار خواهد نشست. کارمان خوب و طبق برنامه پیش میرود. در باشگاه هامبورگ و البته در کل فوتبال آلمان هر چیزی سر جای خودش است. بودجهی لازم برای پیشرفت هست. هزینه میشود تا جوانان پیشرفت کنند. من تازه کارم را شروع کردهام و تازه اول راه هستم. تجربیاتی را که دارم به بازیکنان منتقل میکنم. قطعاً راه زیادی برای رسیدن به اهدافم پیش رو دارم. هر کسی دوست دارد یک روز در بوندسلیگا کار کند. من هم که در دوران بازیکنیام سالها در این لیگ توپ زدم از این اصل مستثنی نیستم و دوست دارم در دوران مربیگریام هم تجربهی نشستن روی نیمکت یک تیم بوندسلیگایی را به دست بیاورم. البته دوست دارم از یک طرف هم به فوتبال کشورم کمک کنم به همین دلیل تصمیم گرفتم به کمک دوست و همکار عزیزم، علی دوستیمهر، باشگاه بانک ملی را احیا کند. باشگاهی که سابقهی طولانی در فوتبال پایهی ایران دارد.»
ارسال نظر