ریسکی بزرگ به نام کرار
تراکتوریها قهرمانی لیگ برتر فوتبال کشور را هدف گرفته و برای این منظور مهرهگیریهای خوبی هم داشتهاند و آرزوهای شیرینی را در سر میپرورانند.
توضیحات مدیرعامل سرخهای تبریزی درباره دلایل ناآرامی جاسم کرار در دفعات قبلی استقرارش در لیگ ایران شاید دور از حقیقت نباشد اما حرکات تند وی را توجیه نمیکند. با این حال این هافبک تهاجمی فنی و کارساز عراقی لابد نیک میداند که هر بازیکن لژیونری ابتدا باید با قواعد و عرف و سنن کشور جذبکننده وی همسو شود و عکس این ماجرا صادق نیست و عرف لیگ برتر نباید به سبب سلایق کرار عوض شود رایجترین عرف لیگ ما بدهکار بودن کم یا زیاد باشگاهها به اعضای خود است و هیچ باشگاهی را نمییابید که در طول فصل بین ۳۰ تا ۷۰ درصد مبالغ دستمزدها را به بازیکنانش بدهکار نباشد و حتی در پایان فصل هم فراوان هستند بازیکنانی که بین ۳۰ و حتی ۶۰ درصد از باشگاههای خود طلبکارند و این طلبها از این فصل به فصل بعدی و حتی چند فصل آتی پاس میشود و فراوان هستند ناامید شدههایی که بعد از دست خالی ماندن مقابل باشگاههای قبلی و فعلی خود مجبور به بخشش قسمت عمدهای از بدهکاریهای باشگاه به خود شدهاند و قضیه آنها همان قضیه معروف «مهرم حلال جانم آزاد» بوده است!
این تصور که تراکتورسازی بتواند تمام دیون مالی تیم حدودا ۲۵ نفرهای را که با بسیاری اسمهای پرطمطراق بسته به گونهای بپردازد که کرار احساس دیرکرد و مغبون شدن نکند و سر به اعتراض برندارد، چیزی است که به متون شیرینترین رویاها هم راه نمییابد، تراکتور میتوانست با تیمی که ادینیو را پس گرفته و سروش رفیعی را نیز حداقل تا پایان نیمفصل اول در اختیار دارد و مدافعان و هافبکهایی که وقتی جلو میروند در گلزنی هم استادانه عمل میکنند، به سوی کمال معبود حرکت کند و با خریداری کرار سری را که درد نمیکند دستمال نبندد اما حالا که خلاف این عمل کرده باید دردسرهای احتمالی آن را هم به جان بخرد و چندان امیدوار نباشد که کرار در یک لیگ ۳۰ هفتهای بسط یافته به ۹ ماه آنقدر آرام ظاهر شود که هیچ بحث و جدل بزرگ تازهای را موجب نشود.
چنین حالتی میتواند شوخی بزرگ لیگ شانزدهم تلقی شود و اگر بپذیریم که بازیکنان در قبال دیرکرد در دریافت دستمزدهای خود حق انجام کارهایی را دارند که کرار در ایران کرده، به معنای پیش راندن لیگ برتر به سوی یک بحران بزرگ است که در آن هیچ چیز به جز منافع شخصی حکم نمیراند. آشوبهای مقطع دوم عضویت کرار در استقلال به حدی رسید که کمیته انضباطی لیگ اعلام کرد وی یک فصل از شرکت در این مسابقات محروم است. نمیدانیم آن حکم چطور نادیده گرفته یا لغو و بخشیده شده است زیرا کرار که عذرش در نیمفصل لیگ پانزدهم خواسته شد، بر طبق همان حکم در لیگ شانزدهم نیز حق بازی ندارد. مطمئنا کرار به سبب مدیریت اوضاع تراکتور توسط آدمهایی در حد و اندازههای آجورلو و قلعهنویی همان آشوبهای وسیع گذشته را تکرار نخواهد کرد اما طلب کردن یک فصل کاملا بدون دردرسر و همراه با «سر به راه بودن» از وی مثل خواستن بارش برف در هوای گرم این روزهای تهران است. کرار به لیگی بازگشته که اصول آن با خواستههای وی کمترین همخوانی را دارد و هر چند خود او حق دارد که لیگ ایران را فراتر از لیگ عراق بخواهد و باز کوچ کند و بیاید و در میدانهایی سطح بالاتر ظاهر شود و بابت آن فخر بفروشد اما استخدامکنندههای او نیز با این اقدام حق یک زندگی آرام را کمی تا قسمتی - و شاید هم تام و تمام- از خود گرفتهاند.
ارسال نظر