چرخه معیوب تولید مربی در ایران
با اینکه بارها به ثبات مربیان در فوتبال ایران تأکید شده اما همچنان به نظر میرسد این موضوع به صورت تکاملیافته در لیگ حرفهای کشورمان وجود ندارد.
فصل جدید با نیمکت جدید
٦ مربی در لیگ شانزدهم حضور دارند که سال گذشته روی نیمکت تیم دیگری بودند و حالا با یک تیم جدید تجربهای را پشت سر میگذارند. مجید جلالی با وجود نتایج ضعیف از سایپا به پیکان منتقل شد. حسین فرکی که در میانه فصل از سپاهان کنار گذاشته شده بود، هدایت سایپا را برعهده گرفت. علیرضا منصوریان بعد از ٢ فصل حضور در نفت تهران بالاخره سرمربی استقلال شد. عبدالله ویسی با وجود رقم زدن یک شگفتی بزرگ و قهرمانی با استقلال خوزستان خیلی زود این تیم را ترک کرده و به سپاهان رفت. همچنین علی دایی بعد از سال نهچندان موفقی که در صبا سپری کرد، راهی نفت تهران شد. در آخر هم صمد مرفاوی بعد از ناکامی عجیب خود در لیگ چهاردهم که با سقوط پیکان همراه بود، بار دیگر هدایت صبای قم را برعهده گرفت.
نخستین تجربه مربیگری
فقط ٢ مربی در لیگ شانزدهم هستند که نخستین تجربه سرمربیگری خود در لیگ برتر را سپری میکنند. درواقع مثل گذشته خیلی به مربیان جدید و بیتجربه میدان داده نشده و فقط سیروس پورموسوی و نعیم سعداوی درتیمهای خوزستانی میتوانند چنین شرایطی داشته باشند. پورموسوی فصل گذشته بهعنوان دستیار ویسی فعالیت میکرد و در این فصل با اعتماد مسئولان استقلال خوزستان باید تیم مدافع عنوان قهرمانی را هدایت کند. نعیم سعداوی نیز چند سالی درکنار فرکی و اسکوچیچ به مربیگری در فولاد پرداخته بود اما نخستین تجربه سرمربیگریاش را پشت سر میگذارد.
٨ مربی حفظ شدند
البته یک آمار نسبتا امیدوارکننده نیز نسبت به فصول قبلی در میان تیمهای لیگ برتری دیده میشود که نیمی از آنها مربی خود را حفظ کردهاند، اگرچه این ٥٠درصد نیز با استانداردهای جهانی و اروپایی فاصله دارد. رسول خطیبی و نادر دست نشان مربیان ٢ تیم دسته اولی ماشینسازی و صنعت نفت بودند که موفق به حضور در لیگ برتر شدند و مدیران این ٢ باشگاه نیز به آنها اعتماد کردند. رضا مهاجری در پدیده ماندگار شد و فرهاد کاظمی نیز در دیگر تیم مشهدی باقی ماند. برانکو ایوانکوویچ خیلی زود قراردادش را با پرسپولیس تمدید کرد و فراز کمالوند نیز با گسترش فولاد چنین شرایطی را داشت. امیر قلعهنوعی با وجود کشوقوسهای فراوان در تراکتورسازی باقی ماند تا با مدیران جدید این باشگاه کار کند. همچنین یحیی گلمحمدی با وجود صرفهجویی ذوبآهنیها تصمیم گرفت روی نیمکت این تیم ثبات داشته باشد.
... و این داستان تکراری
سالهای زیادی است که یک دسته از مربیان خاص در فوتبال ایران فعالیت میکنند و به شکلی عجیب با وجود گرفتن نتایج ضعیف باز هم مدیران باشگاههای دیگری به آنها اعتماد میکنند. این موضوع فضا را برای مربیان جدید تقریبا بسته، اگرچه در سالهای اخیر برخی از مربیان جوان توانستهاند خودشان در سطح اول فوتبال ایران جا بیندازند. شاید از همین حالا بتوان آلترناتیو مربیان اخراجی لیگ شانزدهم را حدس زد. پرویز مظلومی، فیروز کریمی، مهدی تارتار، حمید درخشان و... قطعا نامهایی هستند که به محض ناکامی یک تیم درهفتههای ابتدایی جزو مدعیان نیمکت این تیمها هستند. شاید کمی نیاز باشد که مدیران باشگاهها به مربیان جوان و حتی بیتجربه اعتماد کنند، کاری که در گذشته باشگاههایی مثل نفت تهران و ذوبآهن انجام دادند و جوابش را هم گرفتند. این چرخه محدود مربیان که یک داستان تکراری را برای فوتبال ایران رقم زده، ازسوی شخص خاصی اداره نمیشود اما این موضوع را نشان میدهد که مدیران فوتبال ایران جرأت کافی برای میدان دادن به جوانان را ندارند. شاید حضور مربیان جوانی مثل کلینزمان و گواردیولا در تیمهای بزرگی همچون تیمملی آلمان و بارسلونا که با تجربهای موفق همراه بود، بتواند الگوهای خوبی برای فوتبال ایران باشد.
ارسال نظر