پرتغال و رویای قهرمانی یونانی
یونان در راه حضور در یورو ۲۰۱۶ نتایج فاجعه باری در مرحله انتخابی داشت و حتی دو بار هم از جزایر فارو شکست خورد ولی هوادارانشان در نبود یونان، از تیم دیگری در مسابقات یورو ۲۰۱۶ حمایت می کنند.
اما مهمترین دلیل این بود که او می توانست با همان سبک رهها گل، راه این مربی آلمانی ادامه دهد. او بعد از رههاگل، تغییرات خاصی در تیم یونان ایجاد نکرد. سانتوس دراولین کنفرانس مطبوعاتی اش پس از انتخاب بعنوان سرمربی یونان گفته بود:" فلسفه فوتبال من با رههاگل متفاوت است.ولی اهداف ما یکی است."
او پای حرفش ایستاد؛ یونان تحت هدایت او تنها کمی هجومی تر بازی می کرد. سانتوس با این حال از محدودیت های تیمش خبر داشت. می دانست که یونانی ها توانایی بالایی در فاز دفاعی دارند. نتایج او فوق العاده بودند. در ۱۷ بازی اول با مربیگری اش شکستی نخوردند که از رکورد رهها گل هم بهتر بود. به یورو ۲۰۱۲ راه یافتند و با پیروزی "یونانی" یک بر صفر در روز اخر مقابل روسیه به یک چهارم نهایی صعود کردند. در جام جهانی قبلی هم با بدشانسی در پنالتی به کاستاریکا باختند و نتوانستد به مرحله یک چهارم نهایی صعود کنند.
پس از جدایی سانتوس از یونان، همه از رفتنش ناراحت بودند. وقتی سانتوس، یونان را ترک کرد گمان نمی کرد، تیم ملی کشورش -پرتغال- سریعا به او سراغش می رود.اما پائولو بنتو بعد از شکست مفتحضانه مقابل آلبانی در مقدماتی یورو ۲۰۱۶ از سمتش استعفا داد. بنتو مربی سخت گیری بود. کسی که در تمامی بازی ها از یک آرایش استفاده می کرد و فدراسیون فوتبال پرتغال نیاز به یک مربی با افکار متفاوت داشت؛ مربی ای که بتواند از بازیکنان جوان هم بازی بگیرد. سانتوس بهترین گزینه بود اما تمایل او به فوتبال دفاعی انتقاداتی هم در پی داشت.
البته اینکه بگوییم اون دفاعی است چندان درست نیست. او بسیار منعطف است و بر اساس نحوه ی بازی تیمش تاکتیک می چیند. لوئیژ کاتارینو، گزارشگر پرتغالی که بازی های یورو ۲۰۱۶ را تحلیل می کند در موردش می گوید:" فرناندو یکی از معدود مربیان کهنه کار است که خودش را با فوتبال مدرن تطبیق می دهد."
پرتغال با سانتوس به روزهای خوبش بازگشت. بازی اولشان، پیروزی یک بر صفر مقابل دانمارک در کپنهاگ بود و در ادامه در ۷ بازی باقی مانده شان با اختلاف یک گل برنده شدند. او به بازیکنان جوان بسیاری بازی داد؛ کسانی مثل ژائو ماریو، آدرین سیلوا، آندره گومژ، ویلیام کاروالیو، دانیلو پریرا، رافائل گوئه ره رو و برناردو سیلوا؛ البته سیلوا، هافبک مستعد موناکو، بازی ها را بدلیل مصدومیت از دست داد.
سانتوش بعد از چند باری که بازی های رناتو سانچس ۱۸ ساله را دید، سریع به او بازی داد؛ او ریکاردو کاروالیو که با بنتو به مشکل خورده بود را سریعا به تیم بازگرداند. بازگشت او جو رختکن تیم را بهتر کرده. نحوه بازی هم تغییر کرده. سانتوش به فوتبال هجومی علاقه دارد. این را در هر سه بازی گروهی تیمش دیدیم. هرچند بردی نداشتند. انعطاف زیاد خصوصیات مثبت او در مربیگری است. به این حال مربیگری چندین ساله در یونان افکارش را هم "یونانی "کرده. از نظر تاکتیکی نیز به یک مربی "باهوش" تبدیل شده. این نکته را در بازی پرتغال برابر کرواسی به وضوح دیدیم.
پرتغال یک روز کمتر از کرواسی استراحت داشت. رونالدو نیز آماده نبود و کرواسی هم در مقابل اسپانیا آمادگی اش را به رخ کشید. در نتیجه تنها راز پیروزی خنثی کردن ستاره های کرواسی بود. برای اولین بار در تورنمنت از آدرین سیلوا استفاده کرد تا لوکا مودریچ و ایوان راکیتیچ را تحت فشار قرار دهد و سدریک سوارس برای اولین بار در طول بازی ها دفاع راست فیکس تیم بود. یک استراتژی کاملا یونانی که جواب داد. برای یک تماشاگر بی طرف نمایش دو تیم خواب آور بود. سانتوش ولی از همه چیز رضایت داشت و در نهایت ریکاردو کوارشما گل برتری پرتغال را به ثمر رساند.
"کاتارینو"بعد از گزارشش گفت:"شاید قبل تر ها اگر اینگونه بازی می کردیم به موفقیت بیشتری می رسیدیم." البته در پرتغال عده ایی از نحوه ی بازی تیمش شاکی اند اما او تصمیماتش را درست می داند و با همیشه شیوه لهستان را هم پشت سر گذاشتند.
در یونان کسی او را بخاطر تاکتیک های دفاعی اش ملامت نمی کرد."کاستاس براتسوس"روزنامه نگار یونانی در موردش می گوید: فرناندو نمی توانست فوتبال پرتغال را در یونان پیاده کند چون در اینجا بازیکنان تکنیک پرتغالی ها را ندارند ولی توانسته فلسفه ی فوتبال یونان را با پرتغال ترکیب کند."شاید باید نام تیمش را portugreece بنامیم. نباید انتظار بازی های هجومی از پرتغال باشیم. شاید او بخواهد از نقشه ی یونان ۲۰۰۴ استفاده کند."
ارسال نظر