عشق عجیب علیرضا جهانبخش
لژیونر ملیپوش فوتبال کشورمان گفت: امکانات و شرایط را در هلند با دورهای که خودم در رده پایه بودم مقایسه میکنم، دوران بچگیام یادآوری میشود و فقط افسوس میخورم.
از شرایط زندگیام در هلند راضی هستم
شرایط زندگی در هلند شاید اولین سؤالی است که باید از علیرضا جهانبخش پرسید و او هم به این شکل پاسخ میدهد: «زندگیام در هلند خدا را شکر خیلی بهتر شده است. نسبت به شرایط فرهنگی و زندگی اکنون اوضاع بهتر است و من راضیام. دو سال در NEC نایمخن برای من خوب گذشت که هم در شهر نایمخن و هم از نظر شرایط فوتبالی همه چیز خوب بود، اکنون هم که به AZ آلکمار آمدهام وضعیت خوب است و رفته رفته شرایطم بهتر هم میشود و خوشبختانه همین روند ادامه دارد. این مسائل خیلی روی فوتبال تأثیرگذار است و اگر شرایط زندگی خوب باشد مطمئناً به دنبال آن و با آرامشی که هست، فوتبالتان هم بهتر میشود».
از صبح در باشگاه هستیم
زندگی فوتبالیستها در اروپا کاملاً متفاوت با آن چیزی است که در ایران وجود دارد. باشگاههای اروپایی زندگی حرفهای و با برنامهای را برای بازیکنان ترسیم میکنند: «صبح که از خواب بیدار میشویم باید ساعت ۸:۳۰ به باشگاه برویم. صبحانه کنار هم هستیم و پس از آن تمرین بازتوانی داریم. جلسه فنی برگزار میشود و بعد بدنسازی میکنیم. تمرین فیزیوتراپی هر روز داریم و از ساعت ۱۲ هم تمرینات تاکتیکیمان آغاز میشود تا ساعت ۱۳:۳۰. ادامه برنامه ما این است که ناهار را کنار هم باید بخوریم و از ساعت ۱۴:۳۰ یا میتوانیم در باشگاه بمانیم و سرگرم شویم یا اینکه بیرون برویم یا به خانه برگردیم».
برای رانندگی گواهینامه هلندی گرفتم
محل زندگی جهانبخش تا محل تمرین آلکمار چندان هم دور نیست و او میگوید: «من نزدیکیهای آمستردام زندگی میکنم و باید برای تمرین به آلکمار بروم. این مسیر را هر روز نزدیک ۳۰ تا ۴۰ دقیقه در راه هستم و رانندگی میکنم. اینجا گواهینامه هلندی گرفتهام تا مشکلی برای رانندگی نداشته باشم. البته میشد که گواهینامه ایرانی را بینالمللی کنم، اما اعتبار آن ۶ ماهه بود که اگر قرار باشد خیلی حال بدهند، این گواهینامه را به سفارت میبرید و ۶ ماه دیگر تمدید میشود. به همین دلیل اینجا امتحان رانندگی دادم و گواهینامه گرفتم».
دانشگاه میروم و زبان میخوانم
ادامه تحصیل شاید یکی از بهترین راههای پیشرفت یک فوتبالیست باشد که همزمان با فوتبال او را بالا میکشد. این همان مسئلهای است که جهانبخش آن را رعایت کرده و ترجیح داده در هلند به جای حاشیه به درس خواندن ادامه بدهد: «من در ایران دیپلم گرفتم و بعد لژیونر شدم. دوست داشتم ادامه تحصیل بدهم و به همین دلیل در هلند در دانشگاه ثبت نام کردم و قبول هم شدم. اکنون در دانشگاههای هلندی زبان انگلیسی میخوانم تا هم درس خوانده باشم و هم اینکه زبانم را قوی کنم».
امکانات در هلند، محرومیت در ایران
بعضی مواقع برخی چیزها شما را یاد کودکیتان میاندازد، حتی اگر آن سر دنیا باشد. جهانبخش میگوید: «در هلند چیز خاصی نیست که من را یاد بچگیهایم بیندازد. اینجا امکاناتی که برای تیمهای پایه وجود دارد و اهمیتی که برای این رده سنی قائل میشوند تا آنها به تیم اول برسند و پیشرفت کنند، کار کردن مربیان با تیمهای پایه و... همه من را یاد ایران میاندازد. اینکه ما در بچگی و در ردههای پایه از تمام این امکانات محروم بودیم و شرایطمان سخت بود. همین سال گذشته آکادمی آلکمار در هلند بهترین شد و وقتی این امکانات و شرایط را با دورهای که خودم در رده پایه بودم مقایسه میکنم، دوران بچگیام یادآوری میشود و فقط افسوس میخورم. اینکه اینجا همه چیز پیشرفت میکند و در ایران هنوز چیزی خوب نشده است».
به لطف پدرم از سه سالگی دوچرخه داشتم
معمولاً همه پسرها در کودکی یک دوچرخه داشتهاند یا دوچرخه سواری کردهاند. این موضوع برای جهانبخش کمی ویژهتر بوده که او میگوید: «قطعاً یکی از آرزوهای همه ما در بچگی داشتن یک دوچرخه بود. پدر من در شرکت دوچرخه سازی کار میکرد و به لطف او من از سه، چهار سالگی دوچرخه داشتم. در بچگی بیشتر کار من فوتبال بازی کردن و دورچرخه سواری بود که با هممحلیها تورنمنت میگذاشتیم و تا اینجا هم مسیرم با فوتبال گذشت تا به اینجا رسیدم. بیشتر بچگی من در فوتبال خلاصه میشد و در تیمهای پایه رده به رده پیشرفت میکردم و بالا میآمدم که همیشه همین موضوع در ذهنم بود».
به چرخهای دوچرخهام گلپر و شبرنگ میزدم، مثل همه بچهها
بچههایی که دوچرخهباز بودند عشق این را داشتند که به چرخهای آن گلپر و شبرنگ وصل کنند و هافبک تیم ملی فوتبال کشورمان هم از همین مسائل حرف میزند: «من هم خیلی دوست داشتم از این کارها انجام دهم و خوشبختانه امکانات آن را هم داشتیم، چون همانطور که گفتم پدرم بود و امکانات را برای ما فراهم میکردم. از بچگی علاقه زیادی به این کارها داشتم و همیشه دوچرخه خوبی بین هممحلیها داشتم».
با دوچرخهای که دو روز بود خریده بودم رفتم تو تیر برق!
جهانبخش که این روزها در کورس گذاشتن با مدافعان باشگاههای هلند برنده است، در کودکی هم همیشه برنده بوده اما امان از روزی که خاطره بد برایتان اتفاق بیفتد. او درباره این مسئله یک خاطره تعریف میکند: «یکی از سرگرمیهای ما موقع دوچرخهسواری این بود که تورنمنت دوچرخهسواری می گذاشتیم. یک خاطره بد هم از این تورنمنتها و کورس گذاشتنها دارم. من دوچرخهام را دو روز بود خریده بودم که در کوچه خودمان با یکی از دوستانم کورس گذاشتم و قرار بود از اول کوچه به آخر کوچه برویم. اتفاقاً اول هم شدم و به انتهای کوچه که رسیدم، خوشحال بودم و میخندیدم. یک لحظه برگشتم ببینم دوستم چقدر با من فاصله دارد که برگشتن من همانا، تصادف کردنم با تیر برق همانا! دوچرخهام خراب شد، صورتم زخمی شد و اصلاً نمیدانم تیر برق وسط کوچه چه کار میکرد».
دوچرخهام خراب شد، اما کتک نخوردم
اینکه دوچرخه جدیدت را دو روزه خراب کنی ممکن است کتک هم بخوری، آن هم از دست پدر که برای خریدن دوچرخه زحمت کشیده و عرق ریخته است، اما جهانبخش: «دوچرخهام خراب شد و خودم هم زخمی شدم، اما کتک خوردنی در کار نبود. هر وقت دوچرخهام خراب میشد، پدرم خودش آن را درست میکرد و مشکلی نبود، اما خودم ناراحت شدم و حسرت خوردم. ناراحت از اینکه دوچرخهای که دو روز بود خریده بودم، خراب شد».
عشق تک چرخ زدن بودم
ویراژ دادن، بدون دست راندن دوچرخه، دو ترکه سوار شدن و تک چرخ زدن همه از ویژگیهای دوچرخه سواری بود و ستاره این روزهای AZ آلکمار هم روزی عاشق این کارها بوده است: «یکی از کارهایی که در بچگی دوست داشتم با دوچرخه انجام بدهم، تک چرخ زدن بود. عشق تک چرخ زدن بودم و این کار را هم خوب انجام میدادم. بدون دست میرفتم، تک چرخ میزدم، کورس میگذاشتم و با دوچرخه سواری عشق میکردم. دیگر الان وقتی برای این کارها نیست، هم بزرگ شدهام و هم اینکه فوتبال وقتمان را گرفته است».
زندگی مجردی در یک کشور دیگر سخت است
مجرد زندگی کردن برای یک فوتبالیست که زمان زیادی برای رسیدگی به زندگی و پخت و پز غذا ندارد، کمی سخت است و بیشتر از آن تنهایی، اما فوتبالیستهای حرفهای باید به این موضوع هم عادت کنند. همانطور که جهانبخش میگوید: «تقریباً به زندگی مجردی عادت کردهام. من از از ۱۴، ۱۵ سالگی از خانه بیرون رفتم و تنها زندگی میکردم. مدتی در خوابگاه بودم و از زمانی هم که به داماش رفتم، تنها در خانه زندگی میکردم و با همه چیز زندگی مجردی آشنا هستم و تقریباً عادت کردهام. زندگی مجردی در یک کشور دیگر کمی سختتر است، اما زندگی حرفهای باید همین چیزها را هم داشته باشد».
خانواده هاشمیمقدم من را تنها نمیگذارند
امیر هاشمیمقدم مدیر برنامههای علیرضا جهانبخش است که در هلند زندگی میکند و او جهانبخش را کمک زیادی کرده تا در فوتبال پیشرفت کند. بخشی از این کمک هم تنها نگذاشتن این بازیکن در کشوری غریب است. هافبک تیم ملی فوتبال کشورمان از مدیر برنامههایش تشکر میکند که او را در هلند تنها نگذاشتند: «خوشبختانه بخشی از سختی زندگی مجردی در هلند را دوستانم و خانواده امیر هاشمیمقدم برایم آسان کردهاند. آنها به من سر میزنند، به خانهام میآیند، من پیش آنها میروم و با هم در رفتوآمد هستیم. خانواده خودم هم سالی یکی دو بار به هلند میآیند که همیشه تنها نباشم و به من سر میزنند».
یکی باشد و قوت قلب بدهد زندگی آسانتر میشود
مگر میشود زندگی سختی نداشته باشد و بدتر از آن تنها زندگی کردن سخت نباشد. اگر وقت نداشته باشید، این سختیها بیشتر هم میشود، اما هر چیزی هم بدی دارد و هم خوبی که جهانبخش درباره بدیها و خوبیهای زندگی مجردی میگوید: «سختیهای زندگی مجردی غذا درست کردن و تنها بودن است. شاید اگر یکی باشد و به آدم قوت قلب بدهد خیلی شرایط بهتر میشود و خیلی چیزهای دیگر که زندگی مجردی را سخت میکند دیگر نباشد. اگر در خانه تنها نباشید و وقتی میآیید در خانه همه چیز آماده باشد و یک نفر پیشتان باشد شاید کمی شرایط سخت نباشد، اما من بازهم راضی هستم و زیاد سخت نمیگیرم. از خوبیهای زندگی مجردی هم این است که آدم خودش باید روی پای خودش بایستد، جایی که دوست دارد زندگی میکند و این مسائل به نظرم خوب است».
فعلاً به ازدواج فکر نمیکنم
شاید وقتی تنها باشید به تشکیل خانواده زودتر فکر کنید و برای خارج شدن از تنهایی ازدواج کنید. این راهی است که بازیکن ایرانی آلکمار به آن فکر میکند اما عجلهای برای آن ندارد: «ازدواج کردن مسئله مهمی در زندگی است، اما فعلاً که قصد چنین کاری ندارم. البته که باید به ازدواج فکر کرد و این مسئله برای خودم هم مهم است، اما میگویم بهتر است فعلاً مسیرم خوب پیش برود و هر وقت به شرایط مناسبی رسیدم ازدواج کنم. از این وضعیت راضی هستم، اما این را هم میدانم قطعاً این مسئله کمک خواهد کرد و باعث پیشرفت میشود».
زمان خاصی برای ازدواج در نظر ندارم
آیا زمان خاصی برای ازدواج در نظر گرفتهای و برای خودت محدودیت سنی قائل هستی. اینکه بعد از فوتبال حرفهای ازدواج کنی یا در سن خاصی؟ جهانبخش کوتاه به این سؤال پاسخ میدهد: «نه، زمان خاصی در نظر نگرفتهام. نه، به این موضوع فکر نکردم».
ازدواج کردن نیاز به بلوغ فکری دارد
جهانبخش تازه ۲۲ ساله است. این سن شاید برای ازدواج یک مقدار کم باشد و ستاره آیندهدار فوتبالمان به این مسائل هم فکر کند. از او سؤال میپرسیم آیا به خودت میگویی برای ازدواج کردن هنوز بچه هستی که جهانبخش پاسخ میدهد: «سؤال عجیبی است، اما فکر میکنم ازدواج چیزی نیست که برای آن زمانی را تعیین کنید. وقتی کسی احساس کند به بلوغ فکری رسیده و به ازدواج نیاز دارد، این مسئله مهمی در زندگی است که باید اتفاق بیفتد».
نظر کاربران
خوش بحالت
زن خوب واست سراغ دارم اومدی ایرون میرم واست خواستگاری.