۳۳۳۱۶۲
۵۰۰۰
۵۰۰۰
پ

به بهانه نبرد رئال و اتلتیکو مادرید در فینال لیگ قهرمانان اروپا

شاهزاده و گدا

شاهزاده و گدا دوباره به هم رسیده اند. این بار در جایی غیر از رمان مشهور مارک تواین.

همشهری جوان: شاهزاده و گدا دوباره به هم رسیده اند. این بار در جایی غیر از رمان مشهور مارک تواین. لیگ قهرمانان اروپا در شهر میلان و مراکز مد آن، هر قدر برای ستاره های لوکس رئال جای مناسبی است، به همان اندازه سنخیتی با بازیکنان برچسب معمولی خورده اتلتیکو مادرید ندارد؛ باشگاهی که یک پنجم بودجه رئالی ها را دارد و از نظر مالی زورش به آنها نمی رسد اما در زمین، داستان فرق می کند. اگر دیه گو سیمونه متخصص رساندن تیم هایش به فنیال است، رئال مادرید هم متخصص بردن فینال هاست. جدال بین جنگجوهای پایین شهر و هنرمندهای بالای شهر مادرید؛ جایی که اتلتیکو برای زنده ماندن مبارزه می کند و رئال مادرید برای حفظ کردن شکوه و اقتدارش. اما ورای اینها، جذاب ترین تقابل بین دو همشهری مادریدی چیزی شبیه این خواهدبود؛ تقابل جادوی سیاه سیمونه با از گور برگشته های رئال مادرید که می خواهند فصل ناامیدکننده شان را با رویای اوندسیما شیرین کنند.

شاهزاده و گدا

پادشاه رنج ها

محمد امیرپور

باید منتظر شنبه ۸ خرداد ساعت ۲۳:۱۵ بمانیم؛ شبی که دوربین های تلویزیونی پیش از شروع فینال لیگ قهرمانان دوره اش خواهند کرد. آن طرف زمین زیدان و مزاج سرد فرانسوی- الجزایری اش در کسی سمپاتی ایجاد نمی کند اما داستان ال چولو متفاوت است؛ مردی از بند رهاشده، از گور برخاسته، با نعره های بلند کنار زمین و مشت های گره کرده به هم. احتمالا موسیقی متن این تصاویر هم شعار اتلتی های دوآتشه است که تا میلان رفته اند: «اوله... اوله... دیه گو... سیمونه...». دوباره برای مربیشان دم می گیرند که تا آخر پشتت ایستاده ایم و ال چولو هم با همان حالت دهاتی طور ساده اش دست هایش را به سمت اتلتی ها تکان خواهدداد اما به اندازه آدم های سیاه و سفید دنیا، سمیونه هم منتقد و تحسن کننده اطراف خودش می بیند.

روزی که روزنامه گاتزنای ایتالیا، او را با شمایلی شبیه ارنستو چه گوارا روی جلدش برد و تیتر زد: «انقلابی علی تیکی تاکا» صدای خیلی ها درآمد که فوتبالی که او اختراع کرده حال به هم زن است و شایسته این تحسین ها نیست. مردی که راه حل خودش را برای مبارزه با الهه های فوتبال انتخاب کرده است؛ لگد انداختن و مشت پرت کردن برای زنده ماندن مقابل تیم هایی مثل بارسا و بایرن مونیخ. درباره دیه گو سیمونه می گویند تاریخ مراسم عروسی اش را یک هفته بعد از فینال جام جهانی ۱۹۹۴ تنظیم کرده بود.

شاهزاده و گدا

دلیلش را وسط مراسم عروسی در حالی که رو به همسرش گریه می کرد، لو داد: «قول داده بودم که مدال قهرمانی جهان را به عنوان کادوی عروسی به تو هدیه بدهم. واقعا شرمنده ام» و فردا صبح رسانه های آرژانتینی که دل خوشی از هافیک بی تکنیک شان نداشتند، برای چولو (لقب سیمونه) دست گرفته بودند که او یک احمق تمام عیار است.

هشت سال بعد وسط بازی های جام جهانی ۲۰۰۲ بود که از فلسفه اش رونمایی کرد: «باید یاد بگیریم چطور موفق شویم بدون اینکه پایمان را روی کسی بگذاریم.» بعد همه مسخره اش کردند که سیمونه آخرین نفر روی کره زمین است که می تواند درس اخلاق به کسی بدهد اما مدت ها از آن روزها گذشته و تنها چیزی که از دوران بازی در خاطر سیمونه باقی مانده، این است که یاد گرفته چطور با یک طناب دار دور گردنش باز هم بدود.

فلسفه مربیگری سیمونه از همان روزها می آید؛ اینکه شبیه دوران بازی اش حاضر است نقش ضدقهرمان وسط زمین را بازی کند اما تسلیم نشود. اگر توی دوران بازی نمایش مضحکش باعث اخراج بکهام و حذف انگلیس شد، حالا در نقش سرمربی سیاه پوش و زل زده کنار زمین هم بیشتر از جنتلمن ها، شبیه بدمن های سیسیلی به نظر می رسد و البته مثل همه سیسیلی ها خانواده مهم ترین بخش زندگی اش است؛ خانواده اتلتیکویی اش.

هنوز هم آن قدر متواضع به نظر می رسد که اتلتیکو را مجموعه ای کارگردان زحمتکشی بداند که برای سیر ماندن باید پیروز شوند. این روزها اتلتیکومادرید با تاکتیک ژوکر، مشغول قلع و قمع کردن ثروتمندهای اروپایی است و برای دزدی اش از باشگاه های دیگر نام هم انتخاب کرده است: چولو سیمو؛ تاکتیکی که رسانه های اسپانایی با تلفیق نام چوول و سیمونه آن را ساختند. فردای شبی که مطبوعات اسپانیایی تیتر زدند چولو سیمو بر گواردیولاییسم غلبه کرد، سیمونه یکی از همان جنگ های خیابانی سیسیلی اش را برده بود. با مالکیت ۲۲ درصدی توپ، بایرن مونیخ را شکست داد و با همان روحیه روستایی اش رو به روی دوربین های تلویزیونی اعتراف کرد: «حالا خاطرات شکست مقابل بایرن در فینال ۱۹۷۴ را پاک کردیم.»

مردی که با آن کت و شلوار همیشه سیاه، شبیه ولد ورمونت، جادوگر سیاه پوش، عطش انتقام دارد، بایرن و بارسلونا و رئال چه فرقی می کند؛ فلسفه سیمونه ساده است: «بکش تا زنده بمانی.» بازیکنان رئال تا پیش از آمدن سیمونه، با ۱۳ سال رکورد شکست ناپذیری برابر رقیب همشهری، آنها را مسخره می کردند اما جادوگر سیاه آمد و همه چیز را عوض کرد.

فوتبال ویترینی و لوکس مبتنی بر دریبل، حمله، گل و مالکیت توپ، جایش را داد به سبک مورد علاقه چولو؛ درگیری، جنجال، کتک کاری و اخراج. سیمونه نه کت و شلوارهای شیک می پوشد، نه تیم هایش فوتبال هیجان انگیزی بازی می کنند اما بردهایی که به قیمت خون و اخراج و دعوا به دست می آیند، او را تبدیل به سوپراستار دنیای مربی ها کرده است.

شاهزاده و گدا

چلسی، اینترمیلان، منچستر یا هر باشگاه دیگری که در فاصله ای دور و بعید از پیروزی قرار دارد، چشم به سیمونه دوخته است؛ مردی که تانژانت پیروزی را هر جایی باشد به دست می آورد و با ستاره هایش پول در می آورد. سیاست «ارزان بخر و گران بفروش» اتلتیکو مادرید توی تمام این سال ها موثر و کارآمد بوده است؛ به خروجی مهاجمان روخی بلانکوس نگاه کنید: تورس، سرخیو آگوثرو، فالکائو، کاستا، مانژوکیچ و جسکون مارتینز. اما باز هم آنتونی گریژمان را دارند که بار گلزنی تیم را به دوش بکشد.

به قول روزنامه های هوادار رئال مادرید در پایان هر فصل کرکس ها روی استادیوم ویسنته کالدرون پرواز می کنند تا ستاره بعدی اتلتیکو را شکار کنند اما ستاره ها در فلسفه سیمونه اهمیت ندارند. حتی مهم نیست کدام بازیکن به زمین برود؛ تنها چیزی که اهمیت دارد، این است که وظیفه ای را که سیمونه بر عهده آنها می گذارد، درست انجام دهند. دیه گو سیمونه نه انقلابی است، نه علاقه ای به چه گوارا بودن دارد. او با همه مربیان همنسلش متفاوت است؛ گواردیولا و زیدان کت و شلوارهای گران می پوشند اما کراوات نازک و کت چروک سیمونه سوژه مجله های مد هستند پپ و زیدان مثل جنتلمن ها حرف می زنند و سیمونه مثل دهاتی ها دنیا را به جنگی تشبیه می کند که باید درش زنده ماند. بیایید به احترام سیمونه بایستیم؛ مربی ای که به همین سادگی، تبدیل به قهرمان هواداران بی بضاعت اتلتیکو مادرید شده و عکسش روی پرچم و تی شرت های آنها رفته است؛ مردی که شایسته لقب «پادشاه رنج هاست».

رویای اوندسیما در معبد ایتالیایی

امیررضا یهایی پور

رئال مادرید فاصله فرش تا عرش را توی یک ماه طی کرد تا برسد به سکانس پایانی زیدان و رئال؛ سکانسی که می تواند بهترین پایان برای شروع کابوس وار قوهای مادرید باشد. همین چند ماه پیش چه کسی تصور می کرد تیم منتخب تنبل های رافا بنیتز، برسد به اینجا به یک قدمی «اوندسیما» و میلان. رو به روی حریفی که تجربه آخرین رویارویی شان در اروپا، گرفتن دهمین قهرمانی اروپا بود. دو همسایه باز به هم رسیده اند؛ دو دشمن قدیمی و داستان زخمی کهنه که فینال لیگ قهرمانان بهانه باز کردن دوباره آن است. تا دلتان هم بخواهد می شود برایشان تیترهای تاریخی پیدا کرد. کارگرها در مقابل ثروتمندها، لوس بلانکوس در مقابل روخی بلانکوس، اولتراسور در مقابل فرنته اتلتیکو اما هر جور هم که فکر کنید، باز این رئال است که جام را بالای سرش می برد. شهر مادرید دوباره دو تکه شده است و باز هم سرنوشت رئال مادرید و باشگاهی که فوتبال را به خاطر فوتبال، بازی می کند، گره خورده به سرخپوست های سیمونه که برداشت های عجیب و غریبی از فوتبال دارند. مشت، لگد و چیزهایی شبیه این که اسمش را فوتبال گذاشته اند.

شاهزاده و گدا

شاید بیشتر مردم، فوتبال اسپانیا را با داستان رقابت و دشمنی بین بارسلونا و مادریدی ها بشناسند ولی برای حس کردن نفرت و کینه جای بهتری هم وجود دارد. آتش کینه و نفرتی که بین رئال مادرید و اتلتیکو مادرید وجود دارد، اگر از روابط بین سفیدپوشان و آبی اناری ها شعله ورتر نباشد، کمر نیست. روزی که دیکتاتور بزرگ اسپانیا ژنرال فرانکو تصمیم گرفت با سوءاستفاده از نام رئال مادرید- که جام های اروپایی را یکی پس از دیگری تحت مدیریت برنابئو درو می کرد- محبوبیت خود را بین مردم افزایش دهد، شاید نمی دانست که همین، سال ها بعد بهانه ای می شود برای نفرت از رئالی ها در میان بعضی طرفداران تیم های اسپانیایی و بیشتر از همه اتلتیکویی ها که حس فرزند نامشروع را در پایتخت داشتند.

این موضوع باعث شد هواداران اتلتیکو به رئالی ها اتهام بهره مند بودن از حمایت و پشتیبانی حکومت را بزنند. آن هم اتلتیکویی که خود روزی تیم وابسته به ارتش اسپانیا و طبیعتا تیم نزدیک به حکومت و مورد علاقه فرانکو بوده است. یکی از شوخی های تاریخ است که اتلتیکویی که باشگاهی را چند نفر از ژنرال های فرانکوی دیکتاتور پایه گذاشته اند، این روزها در نقش مظلوم و قربانی فرورفته و انگشت اتهام را به سمت رئال مادرید گرفته است. حتی تاریخ هم گواهی می دهد که قرمز و سفیدهای مادرید بیشتر از همشهری رئالیشان، دولتی و وابسته به قدرت بوده اند.

از مسائل سیاسی که بگذریم، هواداران اتلتی عمدتا از قشر کارگر و ضعیف تر مردم مادرید هستند و این توهم را در خود پرورانده اند که با پیروزی مقابل رئال می توانند حق پایمال شده خود را از حکومت پس بگیرند!! حال دست سرنوشت کاری کرده که معبد ایتالیایی فوتبلا، سن سیرو، میزبان این کینه و نفرت اسپانیایی در فینال لیگ قهرمانان امسال باشد. برای اولین بار در تاریخ، دو تیم از یک شهر برای دومین بار در فینال لیگ قهرمانان مقابل یکدیگر قرار می گیرند. داستان رسیدن این دو تیم به آخرین سکانس لیگ قهرمانان البته کمی متفات بوده. کهکشانی ها که با هدایت اسطوره فرانسوی، زین الدین زیدان، برای دومین بار در سه سال اخیر به این مرحله از رقابت ها رسیدند و رویای کسب یازدهمین قهرمانی خود در اروپا یعنی اوندسیما را در سر دارند. نابغه فرانسوی خرابه های به جا مانده از دوران بنیتز را از نو ساخت، اتحاد و همدلی را به رئال برگرداند و آبی اناری ها را در ورزشگاه خانگیشان یعنی نیوکمپ مقابل هوادارانشان تحقیر کرد.

زیدان زندگی را به سلول های مرده رئال مادرید برگرداند و تمامی بازیکنان را متحول کرد. ابرستاره پرتغالی مادردی به روند گلزنی فوق العاده اش زیر نظر زیزو بازگشته و در نیم فصل دوم نمایش های فوق العاده ای مثل گلزنی در نیوکمپ و دعوت به سکوت صدهزار بارسایی که او را هو می کردند، داشته است. گرت بیل هم زیر نظر زیدان احیا شده و به یک ماشین دریبل زنی فوق العاده تبدیل شده است. پسر ولزی محبوب فلورنتینو پرز، با سرعت و قدرت و تکنیک دیوانه وارش کابوس خط دفاع هایی شد که مقال رئال مادرید بازی کرده اند.

شاهزاده و گدا

مطمئنا یک گرت بیل آماده یکی از اصلی ترین اسلحه های زیدان برای شکستن دفاع اتوبوسی اتلتیکو مادرید است. کاپیتان سرخیو راموس هم در هفته های اخیر عالی کار کرده؛ کابوس شاگردان سیمونه که ضربه سرش در وقت های تلف شده در فینال لیسبون بزرگ ترین حسرت یک اتلتیکویی را در زندگی اش به وجود آورد. کاپیتان راموس مثل سدی استوار و صخره ای محکم نقشی کلیدی در دو کلین شیت مقابل سیتیزن ها داشته و حالا نوبت بالابردن جام است. کاپیتان در بهترین روزهای فوتبالش آماده است تا خاطرات تلخ اتلتی ها را دوباره به روز کند.

پادشاهان اروپا کاملا آماده هستند تا دوباره در اروپا تاجگذاری کنند. دو باشگاه پایتخت نشین در میلان شانه به شانه مبارزه خواهند کرد و به رقیب کاتالانشان طعنه خواهندزد که جایی در فینال ندارد؛ ۹۰ دقیقه ای که در پایان آن لذت فوتبال و قهرمانی یک سمت شهر مادرید خواهدایستاد و کیست که نداند آن سمت، جایی است که شاگردان زیدان ایستاده اند.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج