روش برانكوييِ كيروش
برانکو ایوانکوویچ فصل درخشانی را در پرسپولیس گذراند. او علاوه بر موفقیت نسبی در نتیجهگیری، توانست پایگاه اجتماعیاش را هم نزد هواداران فوتبال توسعه دهد.
حمایت از بازیکنان تا لحظه آخر
برانکو مربی باهوش و کاربلدی است که هم از نظر فنی کارکرد قابل دفاعی دارد و هم از نظر اجتماعی در پذیرفتنیترین شکل ممکن به سر میبرد. او غر نمیزند، با همه کموکاستیها میسازد و به تیمی که با آن قرارداد دارد سود میرساند. برانکو از نظم و دیسيپلین بالایی هم برخوردار است؛ همانطور که با پنبه سر میبرد و خیلی ریلکس روبهروی بازیکنان خاطی میایستد، همانطور هم پشت شاگردانش باقی میماند و از حیثیت حرفهای و اجتماعی آنها در مقابل رسانهها محافظت میکند. با این همه سهلانگاری و اشتباهات ریز و درشتی که پرسپولیسیها در این مدت داشتهاند كه در نهایت منجر به پر کشیدن جام قهرمانی از دست آنها شد، حتی یک بار هم دیده نشد او در نشست خبری از کسی گله کند.
حتی وقتی خبرنگاران از بازیکنی به طور خاص نام میبردند، او از پاسخگویی طفره میرفت و فقط به کلیات میپرداخت. همین مسئله هم باعث شده بچههای برانکو حسابی از همکاری با او لذت ببرند، آنقدر که یکی مثل مهدی طارمی اواخر فصل از خود بیخود شد و در مصاحبهای جنجالی گفت: «برانکو بر خلاف درخشان از بازیکنانش حمایت میکند». درحقیقت مربي كروات به بازيكنانش اعتقاد دارد و به آنها شخصيت ميدهد. او در طول فصل و بعد از موقعيتهاي فراوان گلزني كه توسط مهدي طارمي هدر رفت، بارها از اين بازيكن ستايش كرد و مهاجم بوشهري تيمش را نعمتي بزرگ براي سرخپوشان دانست. اين درست شبيه همان رفتاري است كه برانكو در تمام طول فصل در قبال سوشا مكاني انجام داد و با اینکه خیلیها عقیده دارند این دروازهبان با سهلانگاریهایش جام را از سرخپوشان گرفت، مرد کروات حتی یک کلمه هم در مذمت او سخن نگفت. واضح است که این رویکرد فداکارانه و توام با مسئولیتپذیری، باعث افزایش محبوبیت و مقبولیت یک مربی میشود.
تزریق حس جنگجویی
پرسپوليس در پايان هفته چهارم مسابقات اين فصل دقيقا در قعر جدول ردهبندي قرار داشت. اين نخستين بار در تاريخ باشگاه بود كه سرخپوشان سر از اين منطقه درميآوردند؛ اتفاقي كه باعث شد حتي پرويز مظلومي هم به آنها طعنه بزند: «آخر پرسپوليس كه رقيب ما نيست». اين تيم اما كند و به تدريج بالا آمد.كيفيت محصول برانكو چنان بود كه تلاطمهاي تند روزگار هم آن را از نفس نينداخت. از اشتباهات عجيب داوري تا تعطيلات مكرر و بيمنطق و از خراب كردن ۷پنالتي و كوبيدن ۱۵توپ به تير دروازه تا مشكلات هميشگي مالي، موانع زيادي سر راه پرسپوليس اين فصل بود. حالا بگذريم كه تنها مصيبتي همچون جوانمرگي غمانگيز كاپيتان، ميتوانست كمر هر باشگاهي را در دنيا بشكند. اين تيم اما به جايي رسيد كه در هفتههای پایانی خودش را مدعي سزاوار قهرماني معرفی کرد.
فارغ از نتيجه نهايي ليگ كه فقط در اثر گلشماری منجر به از کف رفتن جام قهرمانی برای سرخها شد، بايد اذعان كرد مجموعه سختكوش برانكو در لیگ پانزدهم عمده هواداران را راضي كرده است. شايد خيليها اول فصل تيم سادهاي كه پروفسور بست را آنقدرها جدي نميگرفتند اما به تدریج ورق برگشت. بيگمان عوامل زيادي در موفقيت نسبي قرمزها دخيل بوده، اما حيف خواهد بود اگر اين نكته را از قلم بيندازيم كه پرسپوليس در این فصل بازیکن بیمصرف و تنپرور نداشته است. در اتفاقات يك دهه اخير باشگاه دقيق شويد تا ليست بلندبالايي از ياغيان ناکارآمد را به ياد بياوريد؛ آنها كه دم به دم قهر ميكردند و كار را زمين ميگذاشتند، آنها كه با انواع و اقسام بيانضباطيها دمار از روزگار مربي و هوادار درميآوردند، آنها كه گلزن حريف را ۴۰متر اسكورت ميكردند و آخرش بازوبند كاپيتاني را روي مچ دستشان ميبستند. در تیم برانکو اما از این خبرها نبود. او روحیه جنگندگی را در کالبد تکتک شاگردانش تزریق کرد و از ترکیب آنها، تیمی قابل احترام و هیجانانگیز ساخت. همين كه به جاي بازیکنان پرافاده قدیمی يك مشت «سرباز» زير بيرق تيم جمع شده، يعنی خيلي مشكلات حل است.كاش پرسپوليس هميشه همينقدر ساده و خواستني باقي بماند.
«نتیجه» در اولویت نیست
یکی از تلخترین اتفاقات برای فوتبال ایران در لیگ پانزدهم، مصدومیت سنگین روزبه چشمی بود. هافبک جوان و موثر استقلال که از سرمایههای تیم ملی نیز به شمار میرود، رباط صلیبی پاره کرد. او اواخر لیگ پانزدهم را از دست داد و احتمالا در مقطع ابتدایی لیگ شانزدهم نیز محروم خواهد بود. تازه معلوم نیست بعد از چنین مصدومیتی، روزبه با کدام کیفیت به میادین بازخواهد گشت. شاید و البته فقط «شاید» اگر امسال طرز تفکر متفاوتی بر استقلال حاکم بود، سرنوشت دیگری برای چشمی رقم میخورد. اجازه بدهید با یک مثال مرور کنیم؛ بعد از بازي پرسپوليس و سايپا در نیمفصل دوم، كمال كاميابينيا مصدوم شد و به ناچار از تركيب سرخپوشان كنار رفت.
او مسابقه با تراكتورسازي را از دست داد اما گفته ميشد با فشار كادر پزشكي به بازي با صباي قم خواهد رسيد. با اين وجود تنها ۴۸ساعت پيش از نبرد با تيم دايي، برانكو اعلام كرد از كمال در اين مسابقه استفاده نميكند و بعد هم او را از ليست ۱۸نفره خارج كرد. همين مسئله باعث شد اين شايعه كه كاميابينيا به خاطر تولد فرزندش از حضور در مسابقات پرسپوليس سر باز زده قوت بگيرد، هرچند چنين چيزي نبود و همه شواهد از آسيبديدگي اين بازيكن خبر ميداد. اتفاقا به همين دليل هم بود كه ايوانكوويچ تصميم گرفت در مسابقه با صباي قم نيز قيد استفاده از مهره كليدياش را بزند. در حقيقت مربي كروات تصميم گرفت كفشگري را كه هيچ جايي در برنامههاي او نداشت فيكس كند اما اجازه ندهد با بازي زودتر از موعد، سلامت كاميابينيا به خطر بيفتد. در عين حال اما در باشگاه استقلال، اتفاقي كاملا وارونه رخ داد.
بعد از بازي استقلال و گسترش فولاد، خبر رسيد روزبه چشمي دچار مصدوميت شده و سه هفته از ميادين به دور خواهد بود. حتي خيليها با توجه به محروميت اميد ابراهيمي از بازي با راهآهن، غصه پرويز مظلومي را خوردند كه او بدون دو هافبك دفاعي اصلياش در اين مسابقه چه خواهد كرد؟ با اين وجود اما در كمال شگفتي روزبه به بازي با راهآهن رسيد و ۹۰دقيقه هم در ميدان حاضر بود! بعد از آن بود كه چشمي اواسط نيمه اول مسابقه با پديده در اثر يك زمين خوردن ساده دچار مصدوميت شديد و پارگي رباط صليبي شد. حالا هافبك دفاعي موثر آبيها بايد چند ماه خانهنشين باشد، در صورتي كه با يكي، دو هفته استراحت و از دست دادن بازي با راهآهن و پديده ممكن بود چنين اتفاقي براي او رخ ندهد. در حقيقت فرق برانكو با مظلومي اين بود كه سرمربي پرسپوليس روي سلامتي بازيكنش ريسك نكرد و بعد از تعطيلات نوروز او را آماده به خدمت گرفت اما مظلومي روي حضور چشمي در آسانترين مسابقات فصلش قمار كرد و تاوان سختي هم داد.
مهمترین مسئله «نتیجه» نیست، این موضوع را برانکو بارها نشان داده چه در حوزه مسائل پزشکی چه حتی در حیطه موارد انضباطی. باز هم باید مثال بزنیم؛ اواخر لیگ چهاردهم برانکو برای هفتههای طولانی پیام صادقیان را در اختیار داشت، اما از او استفاده نکرد تا به اصول اخلاقیاش پايبند بماند. در حالی که استقلالیها در مقطع انتهایی لیگ پانزدهم حنیف عمرانزاده را از لیست کنار گذاشتند اما بعد از محرومیت مگویان و خالی ماندن دستشان، ناگهان او را بخشیدند که از قضا بازگشت این بازیکن به ترکیب با یکی از بدترین باختهای فصل استقلال به تراکتورسازی همزمان شد. طبیعی است که مردم کسی را بیشتر دوست خواهند داشت که به اصولش وفادار باشد.
اتحاد با سه «علی» پرسپولیس
معمولا در باشگاه پرسپولیس رسم بر این بوده که پیشکسوتها به مربی غیرخودی راه نمیدادهاند و با عینک بدبینی به او نگاه میکردهاند. به ویژه اگر سرمربی فردی خارج از مجموعه پرسپولیس بوده، این احساسات و مقاومتها تشدید هم شده است. با این وجود برانکو که به اتکای نام و کارنامه قابل قبولش از حاشیه امنیت اولیه برخوردار بود، در ادامه توانست ضمن برقراری ارتباط مطلوب با پیشکسوتان باشگاه، انرژی آنها را به سود خودش و مجموعه پرسپولیس به کار بگیرد. مثلا برانکو بارها از علی پروین به نیکی یاد کرد؛ طوری که لحن محبتآمیز او کمکم سلطان را به هوادار سرسخت پرسپولیس در لیگ پانزدهم تبدیل کرد. سلطان پرسپولیسیها در این فصل هر کاری از دستش برآمد برای پشتیبانی از پرسپولیس انجام داد.
او روی اینستاگرامش مطلب گذاشت، مصاحبه کرد و پیدرپی در نطقهایش به سرخپوشان روحیه داد. گفتوگوی اخیر پروین با رسانهها اما بسیار جالب بود؛ جایی که او بهرغم ناکام ماندن سرخپوشان در کسب عنوان قهرمانی گفت: «پرسپولیس از نظر من قهرمان است آقا!» همین رابطه بین برانکو و دیگر بزرگان باشگاه پرسپولیس هم برقرار بود. میان مربی کروات و علی دایی، همیشه پردهای از احترام وجود داشته، تا جایی که او در طول فصل بارها مدعی شد: «متاسفانه من در تیمم علی دایی ندارم». سرمربی پرسپولیس با این سیاست، حمایت دایی را هم به سمت سرخپوشان جلب کرد چنانکه شهریار نیز بارها به تمجید از برانکو پرداخت و برای قرمزها پالس مثبت فرستاد. از همه جالبتر، ماجرای رابطه برانکو با علی کریمی بود. مربی کروات اواخر فصل مهمان برنامه شبهاي فوتبالي در شبكه ورزش بود و مصاحبه مفصلي انجام داد.
او در بخشي از گفتوگويش، در پاسخ به اين سوال كه كدام ستاره فوتبال ايران را بالاتر از ديگران ميداند به علي كريمي اشاره كرده و حتي استعداد او را همسطح ليونل مسي آرژانتيني دانست. اين اتفاق در حالي رخ ميدهد كه كريمي هم چندي پيش به شدت از مرد كروات تمجيد كرده بود. جادوگر كه به ندرت چنين اظهارنظرهايي انجام ميدهد، اوايل فصل با پيشبيني خروج پرسپوليس از بحران گفته بود: «برانكو بهترين مربي خارجي بعد از انقلاب است كه به ايران آمده» . اين اتفاق در حالي رخ ميدهد كه تا قبل از بازگشت مربي كروات به كشورمان، آخرين قاب ويژه از همكاري او با اين بازيكن، به لگد تاريخي جادوگر به ساك پزشك تيم ملي مربوط ميشد؛ صحنهاي كه بعد از تعويض كريمي در بازي با پرتغال رقم خورد و براي هميشه به نماد حضور ايران در جام جهاني آلمان تبديل شد. با این وجود سیاست برانکو در جلب حمایت پیشکسوتان کار را به جایی رساند که همین علی کریمی در مقاطع حساس لیگ پانزدهم دو بار سر تمرین پرسپولیس حاضر شد و به بازیکنان روحیه داد.
سبک بزرگان
آنچه در مورد برانکو گفتیم، تنها اختصاص به این مربی ندارد. از قرار معلوم، این فاکتورها را باید فصل مشترک شیوه رفتاری همه مربیان بزرگ و بینالمللی دانست. به کارلوس کیروش نگاه کنید تا تبلور بسیاری از همین ویژگیها را در کنشهای او نیز ببینید. اگر قرار باشد از انضباطگرایی مربی پرتغالی حرف بزنیم، تنها کافی است مورد تاریخی مهدی رحمتی را به یاد بیاوریم؛ گلری که در آستانه حساسترین مسابقات مقدماتی جام جهانی به دلیل مسائل رفتاری کنار گذاشته شد و البته کل مجموعه تیم ملی و فوتبال ایران شهد شیرین این استراتژی را با صعود به جام جهانی چشید.
اگر بنا باشد به نوع تعامل کیروش با اساطیر فوتبال ایران استناد کنیم، تنها کافی است به ادبیات سرشار از احترام کارلوس هنگام حرف زدن راجعبه علی دایی یا علی کریمی نیمنگاهی بیندازیم. اگر قرار باشد در مورد تزریق حس جنگجویی به بازیکنان سخن بگوییم، فقط کافی است مشتهای گره کرده و رگ گردن بیرونزده کیروش در اولسان کرهجنوبی را به یاد بیاوریم، یا همان عکسی که او از چوی، مربی بیادب کرهای روی پیراهنش چسبانده بود تا به کمک آن بازیکنانش را به فعالیت و تلاش بیشتر تشویق کند. در حوزه احترام به یاران خودی هم خود شما ميتوانيد ساعتها پای اینترنت بنشینید و فقط یک بار، یک مصاحبه از کیروش بیابید که وی در آن گناه ناکامی را گردن یکی از بازیکنانش انداخته باشد. میبینید؛ کار حرفهای اصول خاص خودش را دارد و با قواعدی جهانشمول تعریف میشود. بیهوده نیست که مردم ایران چنین شیدا و شیفته کیروش و برانکو شدهاند و از راه رسیدن مربیانی بیشتر از همین تبار را انتظار میکشند.
نظر کاربران
مطالبتون کاملا کارشناسی شده ودرست بود.