رونمایی از مکالمات قلعه نویی و رحمتی
فاجعه بارترین سکانس یکشنبه تلخ آزادی آخر قصه بود.
کاپ: لحظاتی پس از اینکه حسین زرگر در سوت خود دمید و پایان بازی دراماتیک استقلال و تراکتورسازی را اعلام کرد چمن ورزشگاه مملو از افرادی شد که مشخص نبود با چه هدفی به این محل آمدند. نخستین واکنش را فرهاد مجیدی نشان داد. او که در CIP حضور داشت بلافاصله به اطرافیانش گفت که چرا به ناگاه چنین اتفاقی افتاده و افراد غیرمسئول وارد زمین شدند. ماجرا اما وقتی به جنگ تن به تن بدل شد که کاپیتان آبی ها ناگهان برآشفت.
آشفتگی که نه به امروز و دیروز که ریشه در سالیان دور دارد.
جنگ آغاز شده بود
یکی از شاهدان عینی در این باره به کاپ عنوان کرد: همه ما که در صحنه حضور داشتیم شوکه شده بودیم. در دو سوی جایگاه های ورزشگاه هواداران استقلال مواضع تندی نسبت به سرمربی سابق شان داشتند و الفاظ تندی به او و خانواده اش نسبت دادند. شاید بتوانم بگویم هشتاد هزار نفر به امیر فحش می دادند.
وی ادامه داد: یکی از افراد مسن که در زمین حضور داشت و می خواست موضوع را جمع کند داد می زد آقایان ۳۰ سال است جنگ ایران و عراق تمام شده. خجالت بکشید به رختکن بروید و کار را مشکل تر از این نکنید.
قلعه نویی در آن لحظات نه راه پس داشت و نه پیش. او نمی توانست به رختکن برود و از سوی دیگر شاگرد سابقش را می دید که حرف های تندی می زند. یک شاهد عینی دیگر در این باره می گوید: مهدی عنان اختیار از دست داده بود و حرف های عجیبی می زد. او اول گفت، برو بابا به الهلال باختی اینجا واسه ما شاخ و شونه میکشی. خوشم اومد الهلال شاخت شکوند. قلعه نویی در آن لحظات رنگش پریده بود و بهت زده به اطرافش نگاه می کرد. طبق معمول در این لحظات یکی از نزدیکان او فنا می شود و به همین دلیل بود که تا یکی از مدیران اجرایی تراکتور را دید یک پس گردنی به او زد و گفت، گم شو رختکن!
در این هاگیر واگیر مزدک میرزایی با میکروفون آمده بود و دعوت می کرد طرفین در آرامش باشند تا او مصاحبه اش را انجام دهد. حال اینکه گزارشگر بازی استقلال و تراکتورسازی هرگز متوجه اتفاقات داخل زمین نشد و در دقایق آغازین مسابقه که درگیری ها شروع شد مرتب می پرسید متوجه نشدیم چه اتفاقی افتاد که رحمتی به قلعه نویی معترض است.
القصه
نزدیکان رحمتی می گفتند قلعه نویی به دروازه بان استقلال از راه دور لفظی را به کار برده که او پریشان حال شده است. جالب بود این وسط سیروس دین محمدی شده بود سپر بلا و مانند ذرتی که زیرش روغن داغ است بالا و پایین می پرید. او حتی سمت قلعه نویی هم رفت و داد و هوار کرد اما کسی متوجه نشد ادعای مربی آبی ها دقیقا چیست. ماجرای شاگرد و استاد در آخرین روزهای دومین ماه سال ۹۵ تیره و تار شد. حالا دیگر کسی نمی تواند منکر این شود که آنها اختلاف نظر جدی داشتند و در زمان همکاری شان هم این روند ادامه داشته. حالا به نظر می رسد طرفین رازهای مگو را راحت تر فاش سازند.
بهار است و ابرهای تیره ظاهرا دارند کنار می روند.
انتهای این جدل به کجا خواهد رسید؟
آشفتگی که نه به امروز و دیروز که ریشه در سالیان دور دارد.
جنگ آغاز شده بود
یکی از شاهدان عینی در این باره به کاپ عنوان کرد: همه ما که در صحنه حضور داشتیم شوکه شده بودیم. در دو سوی جایگاه های ورزشگاه هواداران استقلال مواضع تندی نسبت به سرمربی سابق شان داشتند و الفاظ تندی به او و خانواده اش نسبت دادند. شاید بتوانم بگویم هشتاد هزار نفر به امیر فحش می دادند.
وی ادامه داد: یکی از افراد مسن که در زمین حضور داشت و می خواست موضوع را جمع کند داد می زد آقایان ۳۰ سال است جنگ ایران و عراق تمام شده. خجالت بکشید به رختکن بروید و کار را مشکل تر از این نکنید.
قلعه نویی در آن لحظات نه راه پس داشت و نه پیش. او نمی توانست به رختکن برود و از سوی دیگر شاگرد سابقش را می دید که حرف های تندی می زند. یک شاهد عینی دیگر در این باره می گوید: مهدی عنان اختیار از دست داده بود و حرف های عجیبی می زد. او اول گفت، برو بابا به الهلال باختی اینجا واسه ما شاخ و شونه میکشی. خوشم اومد الهلال شاخت شکوند. قلعه نویی در آن لحظات رنگش پریده بود و بهت زده به اطرافش نگاه می کرد. طبق معمول در این لحظات یکی از نزدیکان او فنا می شود و به همین دلیل بود که تا یکی از مدیران اجرایی تراکتور را دید یک پس گردنی به او زد و گفت، گم شو رختکن!
در این هاگیر واگیر مزدک میرزایی با میکروفون آمده بود و دعوت می کرد طرفین در آرامش باشند تا او مصاحبه اش را انجام دهد. حال اینکه گزارشگر بازی استقلال و تراکتورسازی هرگز متوجه اتفاقات داخل زمین نشد و در دقایق آغازین مسابقه که درگیری ها شروع شد مرتب می پرسید متوجه نشدیم چه اتفاقی افتاد که رحمتی به قلعه نویی معترض است.
القصه
نزدیکان رحمتی می گفتند قلعه نویی به دروازه بان استقلال از راه دور لفظی را به کار برده که او پریشان حال شده است. جالب بود این وسط سیروس دین محمدی شده بود سپر بلا و مانند ذرتی که زیرش روغن داغ است بالا و پایین می پرید. او حتی سمت قلعه نویی هم رفت و داد و هوار کرد اما کسی متوجه نشد ادعای مربی آبی ها دقیقا چیست. ماجرای شاگرد و استاد در آخرین روزهای دومین ماه سال ۹۵ تیره و تار شد. حالا دیگر کسی نمی تواند منکر این شود که آنها اختلاف نظر جدی داشتند و در زمان همکاری شان هم این روند ادامه داشته. حالا به نظر می رسد طرفین رازهای مگو را راحت تر فاش سازند.
بهار است و ابرهای تیره ظاهرا دارند کنار می روند.
انتهای این جدل به کجا خواهد رسید؟
پ
نظر کاربران
متاسفم
سلام.رحمتی با وجود تمام شایستگی های فنی دیروز وارد حاشیه ایی شد که برای استقلال گران تمام شد.بی احترامی به مربی تیم حریف که حکم استاد رو داره مردوده
اینکه رحمتی وقلعه نوعی باهممشکل دارند بر کسی پوشیده نیست،اما اینکه رحمتی توبازیبه اون حساسی تمرکز خودش وتیم را به بزنه جای تعجبه