آخرین مرد ایستاده
ماجرای حنیف عمرانزاده بیگمان تواناییهای – دست کم – فیزیکی و حتی روحی خط دفاعی استقلال را در آستانه سه مسابقه نهایی و سرنوشتسازش در فصل رو به پایان لیگ برتر فوتبال کشور کاهش داده است.
به لحاظ فیزیکی و ماهوی، آبیها هرایر مگویان و امین حاجمحمدی را دارند تا به جای حنیف مغضوب شده در مرکز خط دفاع خویش جای دهند و محمدرضا خرسندنیا هم قادر به بازی در این منطقه است اما قضایای عمرانزاده جدیدترین سند قاطع در زمینه حاکم بودن سیاستهای غلط در نحوه اداره این تیم و در جایگاه اولیتر، در ارتکاب اشتباهات در مدیریت باشگاهی است که باید از هر نیرو و هر آرایش ممکن در نبردهای آخر سود جوید تا خودش وسیله قهرمان شدن سایرین نشود.
فقدان سیاستگذاریهای درست
اینکه مشکل واقعی حنیف چیست و مستوجب چه موارد و مجازاتهایی است، نه روشن و نه واجد نهایت اهمیت است و مهمتر از آن فقدان سیاستگذاریهای درست در پایان فصلی است که پس از ۹ ماه تلاش سرنوشت نهایی تیمها ترسیم و جوایز تقسیم میشود.
استقلال در شرایطی به آسانی حرف از حذف عمرانزاده میزند که انگار دهها گزینه در دسترس برای پرهیز از آشفتگی در خط دفاعی دارد که اگر سیدمهدی رحمتی پشت آن و درون دروازه نایستاده بود، شاید دو برابر رقم فعلی گل خورده بود.
آنهایی که رفتند
از وقتی پژمان منتظری «قطری» شد و امیرحسین صادقی و هاشم بیکزاده به عنوان نیروهای مازاد (و کسب صلاحیت نشده از منظر مظلومی) از این تیم کوچ کردند، دفاع وسط آبیها با یک دگردیسی منفی مواجه بوده است.
نمایش قدرتمندانه حاجمحمدی در ۵ بازی اول فصل به تدریج تحتالشعاع نمایش فکورانهتر مگویان قرار گرفت و با فیکس شدن این مرد ارمنستانی حاجمحمدی به نیمکت ذخیرهها رانده شد اما در هر دو حالت فرد منتخب مظلومی برای ایستادن در کنار حاجمحمدی یا مگویان، عمرانزاده بود و این منتفی نمیشد مگر در روزهای مصدومیت و سه اخطاره بودن وی. حال چه معادلاتی در آخرین روزهای لیگ پانزدهم این وضعیت را تغییر داده و حنیف را از چرخه بازی تیم به کلی خارج ساخته، مسالهای است که عجیب و دور از ذهن نشان میدهد.
البته مسائل انضباطی اهمیت زیادی دارند و اگر خطایی سر زده باشد، باید با پاسخی قاطع از سوی باشگاه همراه شود اما متهم کردن عمرانزاده به بیخیالی و جدی و پر انگیزه نبودن، لااقل در جریان مسابقات بیشتر به یک شوخی میماند و مسالهای است که به نظر میرسد فقط پوششی بر مسائل اصلیتر باشد و بیان این مسائل را میتوان و باید به مظلومی و مدیران باشگاه سپرد.
ادامه مواخذه از خود
آنچه در ورای این نکات میتوان گفت، از کف رفتن نظم و منطق در تیمی است که به رغم پیروزی ۳ - صفر اخیر برابر فولاد هنوز در گیر و دار دربی بدفرجام تهران و مشغول مواخذه از خویشتن بابت چهار گل خورده در آن مسابقه است. مسابقهای که اگر باز رحمتی در برخی صحنههای آن نمیدرخشید شمار گلهای حریف (پرسپولیس) بیشتر از این و اوضاع بسیار خرابتر از امروز میشد. عمرانزاده از آخرین «مرد»های ایستاده در سیستم تدافعی تیمی بوده است که با دست خود در سالهای اخیر اصلیترین نفراتش را رفتنی کرد و بسیار کم مهرهتر از قبل شد و امروز حتی هافبکهای وسط تدافعی و تخریبگری هم ندارد که حمله حریفان را در نطفه خفه کنند و اجازه ارسال شدن پاسهایی خطرناک را در عمق خط دفاعیشان ندهند و از این طریق فشار روی مدافعان وسط خود را کاهش دهند.
وقتی «چشمی» هم نیست
از چنان هافبک وسطهایی آندو تیموریان دو سال است که استقلال را ترک گفته و روزبه چشمی هم مصدوم و این روزها غایب است و در چنین شرایطی کنار گذاشتن عمرانزاده آن هم بدون اعلام دلایلی صریح و آشکار فقط به معنای تضعیف بیشتر خط دفاعی تیم و بیرون راندن - ولو موقتی - تک بازیکنان مستحکم و واپسین نیروهای مهم باقیمانده آن است و این اگر خودکشی نباشد، در ۳ هفته پایانی لیگ و «گنج و طلا بودن» هر تک امتیاز فراروی تیمها و با احتساب ۳ امتیاز عقبافتادگی آبیها از قرمزها در صدر جدول ردهبندی، چندان دور از آن هم نیست!
ارسال نظر