ناگفته و گلایههای فرزند همایون بهزادی
فرزند همایون بهزادی از رنجهای پدرش در زندگی گفت و اینکه چقدر پدرش با دلی پردرد این دنیا را ترک کرد.
بهمن سال ۹۴، برای پرسپولیسیها خوش یمن نبود در اوایل این ماه همایون بهزادی پیشکسوت و سرطلایی باشگاه پرسپولیس بعد از تحمل یک دوره بیماری جان به جان آفرین تسلیم کرد تا سرخپوشان را در غم از دست دادن خود داغدار کند.
در همین رابطه با علی بهزادی فرزند همایون بهزادی هم کلام شدیم تا با وی در خصوص سرطلایی پرسپولیسیها صحبت کنیم.
روزهای سختی را در فراغ پدر سپری میکنید در خصوص این روزهایتان برای ما صحبت کنید.
مسلما روزهای خوبی پشت سر نمیگذاریم، اما تنها چیزی که ما را آرام میکند این است که پدرم انسان درستکاری بود و با وجدان درست زندگی کرد او زمانی از این دنیا رفت که همه از خوبیهای او صحبت میکردند و این مسائل ما را آرام میکند، نبودن پدر برای ما خیلی سخت است. با این همه فعلا اوایل داغ دیدن ما است و دور ما هنوز شلوغ است اما قطعا کمی که زمان بگذرد و دور ما خالی شود آن زمان غم دوری از پدر را بیشتر احساس میکنیم. امسال ما اولین عیدی را پیش رو داریم که پدر با ما نیست و او دیگر نیست که شب عید به کنارش بیاییم تا مثل همیشه با هم شوخی کنیم. من و همایون خان علاوه بر اینکه پدر و پسر بودیم، دوست و رفیق هم بودیم و سختیهای زیادی با هم کشیدیم. پدرم تنها دوست واقعی من در زندگی بود و نبودنش قطعا ما را اذیت میکند.
در این روزها چطور این غم بزرگ را پشت سر میگذارید؟
هر روز صبح که بیدار میشوم اولین کاری که میکنم دیدن عکسهای پدرم است. نبودن او واقعا ما را آزار میدهد و قطعا در آینده شرایط سختتر هم خواهد شد، این غم دوری نه فقط برای ما بلکه برای کل مردم کشور خواهد بود چرا که مردم همه او را دوست داشتند. خیلی حرف است که شما ۴۵ سال فوتبال را کنار بگذارید اما آن جمعیت زیاد برای تشییع جنازه به ورزشگاه شهید شیرودی بیاید. هر جا که میروم جور دیگری به من احترام میگذارند چرا که میفهمند من پسر همایون بهزادی هستم.
روزهای آخر عمر همایون بهزادی چطور گذشت؟
همه میدانند که همایون خان دلش گرفته بود و با دلی پر از این دنیا رفت. به خاطر مشکلاتی که داشت و به خاطر مسائل ورزشی پدرم با دلی پر اما وجدانی پاک از این دنیا رفت. پدرم بدهکار کسی نبود هر چند که خیلیها بدهکار او بودند. پدرم نه به لحاظ مادی بلکه از لحاظ معنوی از پرسپولیس طلبکار بود چرا که او پرسپولیس را درست کرد. پدر من چندین مدال آسیایی و المپیکی دارد. تا جایی که من میدانم او تنها فوتبالیستی است که این همه مدال دارد اما خوشبختانه یا متاسفانه همایون بهزادی هیچگاه از خود تعریف نمیکرد و اطرافیانش را بالا میبرد.
او دو جایزه هم در این اواخر از کنفدراسیون فوتبال آسیا گرفت. یک بار جزء ۱۰ بازیکن برتر آسیا انتخاب شد و یک بار هم به تالار مفاخر و مشاهیر فوتبال آسیا رفت. از ایران فقط پدرم و علی دایی به این تالار راه یافتند این مسایل البته هیچگاه گفته نشد اما باید بگویم که بالاترین بین آن ۱۰ امتیاز را پدر من کسب کرد و به عنوان نفر اول او جایزه را دریافت کرد. در این ۸-۷ سال اخیر پدر من قرصهای ضد افسردگی مصرف میکرد و این مسائل او را از پا انداخت وگرنه پدر من ورزشکار بود و میتوانست تا ۹۰-۸۰ سالگی هم زندگی کند. الان قصد ندارم گلایه کنم اما حالا که در این دنیا نیست امیدوارم برای او ارزش قائل باشند و اجازه ندهند او از یادها برود.
شما میگویید همایون بهزادی از پرسپولیس طلبکار نه از لحاظ مالی بلکه از لحاظ معنوی بود. در این باره بیشتر توضیح میدهید؟
بزرگترین ضربهای که پدر من خورد دور بودن از فوتبال بود. شما وقتی بخواهید یک فوتبالیست در سطح پدر من را نابود کنید باید او را از فوتبال دور کنید. پدر من با آن جمعیت زندگی میکرد. مادر من تعریف میکند که پدرم او را به باشگاه پیکان برد و سپس بولینگ عبده را به او نشان داد و از او پرسید به کدامیک برود. آن زمان بولینگ شیکتر بود و قرار شد پدرم به آنجا برود تا آنجا را بسازند. این مساله را ابراهیم آشتیانی و هم دورههای پدرم بهتر میدانند. آنها پرسپولیس را ساختند آن هم در حالی که قبل از آن پدرم شاهینی بود. اگر بخواهند گلهای زده پدرم در شاهین و پرسپولیس را به استقلال آن زمان حساب کنند او بالای ۱۶ گل به این تیم زده است.
از سال ۴۷ که پرسپولیس را تشکیل دادند تا سال ۵۳ که پدرم در این تیم بود ببینید پرسپولیس چند بار قهرمان شده است؟ پرسپولیس قرار بود تمام شود اما پدرم قرآن را وسط گذاشت و ۸-۷ نفر از قدیمیهای این تیم را دور هم جمع کرد و با هم دست یاعلی دادند و دوباره پرسپولیس سر پا شد و الا این تیم همان زمان تمام شده بود. حالا شما در نظر بگیرید فردی با این منش و اخلاق مردم چقدر او را دوست داشتند. آدمی در حد همایون بهزادی همان آدمی بود که در اوج قدرت و شهرت قرار داشت.
او همیشه مردم را دوست داشت و همواره خود را خاک پای مردم میدانست. همایون خان راهی را شروع کرد و جزو اولین اسطورههای این کشور بود. تاکنون کسی دیده که پدر من زد و بند کرده باشد یا اینکه برای رسیدن به مقاصدی علیه پرسپولیس صحبت کند؟ این در حالیست که همه با او این کار را کردند. من میخواستم مراسم چهلم پدرم بگذرد و این حرفها را بزنم.
خود آقای بهزادی این اواخر در این باره صحبتهایی میکرد؟
او هیچگاه اهل گلایه نبود. همایون بهزادی بعد از سالها فعالیت و تلاش در فوتبال خیلی بیخود و بیجهت از فوتبال کنار گذاشته شد. این مسئله اگر برای کسی رخ دهد به نظر شما آن فرد میتواند از نظر روحی خودش را سر پا کند؟ همین شد که پدرم افسردگی گرفت. پدرم به هیچ کسی بدی نکرد و با شجاعت اعلام میکنم که محمد دادکان تنها رئیس فدراسیونی بود که پدرم را در فدراسیون مشغول به کار کرد و او را رئیس کمیته پیشکسوتان کرد. من دست او را میبوسم. دادکان حرفهایی برایم زده که نمیخواهم درباره آنها صحبت کنم. پدرم هیچگاه به آنچه استحقاقش را داشت نرسید.
چرا این اتفاق نیفتاد و همایون بهزادی به حقش در این فوتبال نرسید؟
بگذارید از ابتدا شروع کنم آن اوایل میگفتند که همایون بهزادی فردی سیاسی است و همین مسائل باعث شد که پدر من ۸ ماه زندان باشد چه کسی از نسل جدید این مسائل را میداند؟ چه کسی باید جواب این مسائل را بدهد؟ نادوستان برای او خیلی کارها کردند اما روز تشییع جنازه به شهید شیرودی آمدند و گفتند که بهزادی حب علی داشت. همان مسائل باعث شد تا همایون بهزادی را از فوتبال دور کنند و یکسری جای او را قاپیدند.
آن هم همانهایی که زیر تابوتش را گرفتند. آن روز در تشییع جنازه در ورزشگاه شهید شیرودی من داشتم رفتار خیلیها را نگاه میکردم و یاد کارهایی که با پدرم کرده بودند افتادم اما نمیخواهم از کسی اسم ببرم. میخواستم ببینم آنها با چه رویی به این مراسم آمدند. خیلی از مسائل باعث شد، پدرم قرص ضد افسردگی بخورد. پدر من فردی بود که همه او را دوست داشتند و به نظر شما چنین فردی میتواند کسی را دستگیر کند؟ همایون بهزادی از خیلی از مسائل خسته شده بود. تا ۱۵ سال پدرم را به استادیوم راه نمیدادند.
اگر پدر شما اروپایی بود فکر میکنید شرایط برایش چطور میشد؟
شما ببینید پلاتینی و بکنبائر کجا هستند و کجای فوتبال جا دارند؟ پدر من جزء مفاخر فوتبال آسیا بود و جزء ۵ سر زن برتر جهان بود. او فوتبالیست کمی نبود اما نباید چون افتاده بوده حقش خورده شود. پدرم هیچگاه بلد نبود برای مطرح شدن پول خرج کند. پدرم همیشه به فوتبالیستهای جوان میگفت که برای پیراهنتان ارزش قائل باشید. او حتی در مدرسه فوتبال که با بچههای کوچک کار میکرد به آنها میگفت که قدر پیراهنی را که دارید بدانید و هر روز لباستان را عوض نکنید.
اگر پدر من روی نیمکت پرسپولیس مینشست این تیم با سیستم او بزرگ میشد و یک پسر ۲۳ ساله نمیتوانست شاخ و شانه بکشد. قصد ندارم نامی از کسی ببرم اما اگر پدرم بود بازیکنان نمیتوانستند برای شندرغاز قهر کنند و تمرین انجام ندهند. او لباس چرکهای تیم پرسپولیس را به خانه میآورد تا مادرم آنها را بشوید آن هم در حالی که کاپیتان و بزرگ پرسپولیس بود. اینها پرسپولیس را اینطور بزرگ کردند.
همین چندی پیش بود که بازیکنان پرسپولیس به دلیل نارضایتی از مسائل مالی اعتصاب کردند. هر چند که همایون خان این اعتصاب را ندید اما دو سال پیش یک بار دیگر بازیکنان به خاطر مسایل مالی اعتصاب کردند که پدر شما حتما آن روز را به یاد داشت. در این باره صحبت خاصی هم انجام داد؟
پدرم همیشه میگفت ما فوتبال را حرفهای کردیم اما فرهنگ فوتبال را حرفهای نکردیم. مگر میشود بازیکن پولش را از باشگاه نگیرد؟ بازیکنان باید بدانند که چه زحماتی کشیده شده تا پرسپولیس به اینجا رسیده است؟ گله من نه از مدیران الان بلکه از کل مدیران چند سال اخیر است که چرا یک عکسی از پدرم یا امسال او در باشگاه پرسپولیس وجود ندارد تا بازیکنان جوان بدانند چه کسانی زحمت کشیده و خون دل خورده تا پرسپولیس به اینجا رسیده است. بازیکنان باید بدانند اگر مردم آنها را دوست دارند به خاطر پرسپولیس است نه چیز دیگر. پدر من، پدر پرسپولیس بود و پرسپولیس برادر من به حساب میآید. من عاشق این برادرم هستم و شاید اغراق نباشد که بگویم پدرم پرسپولیس را از بچههایش بیشتر دوست داشت چون خود او پرسپولیس را ساخت.
اما قبول دارید که بازیکنان پرسپولیس به جز محسن بنگر معرفت را درباره پدر پرسپولیس تمام نکردند و به مراسم ختم او نیامدند؟
آن زمان دوست نداشتم حرفی بزنم که پرسپولیس دچار لطمه شود چرا که تیم باید با سپاهان بازی میکرد من نمیخواستم آنها را دچار حاشیه کنم. شما میانگین سنی بازیکنان پرسپولیس را ببینید که حدود ۲۴ سال سن دارند. این حرفهای من ربطی به مدیران فعلی دارند. در باشگاه پرسپولیس عکس عدهای وجود دارد اما چرا عکسی از همایون بهزادی که افتخارات زیادی برای این باشگاه بدست آورده وجود ندارد. یک بازیکن ۲۳ ساله که پورشه زیر پایش میاندازد باید یک نفر به او بگوید که همایون بهزادی و امسال او چه کارهایی برای این تیم کردهاند؟ این بازیکن باید بداند وقتی پیراهن پرسپولیس را میپوشد این لباس قبلا تن چه کسانی رفته است؟
آنها بدون پول افتخارآفرینی کردند البته پدرم معتقد بود که بازیکن باید تا ریال آخر پولش را بگیرد چون زحمت میکشد. پدرم معتقد بود که بازیکنان به جای اعتصاب میتوانند از راههای دیگر پولشان را بگیرند. درباره آن شب که بازیکنان به تولد رفتند و به مراسم پدرم نیامدند باید بگویم که بازیکنان پرسپولیس در اقدامی جالب در آن جشن تولد عدد ۶ را نشان میداند اما سوال من از این بازیکنان این است که عزیزان! این عدد ۶ که شما پز آن را میدهید چه کسی آن را درست کرده است؟ باید بازیکنان پرسپولیس این فرهنگ را بیاموزند که به بزرگتر احترام بگذارند البته سوال من این است که چرا محسن بنگر آمد اما بقیه نیامدند؟ مگر همین بنگر همان شب به جشن تولد نرفت! بنگر با این کار شخصیت خودش را نشان داد.
کمال کامیابینیا شخصیت خودش را نشان داد که با ما ابراز همدردی کرد. هر کس در این مراسم شرکت کند و به پیشکسوتان احترام بگذارد شخصیت خود را نشان داده است. فکر کنم با این کارها محبوبیت آنان بیشتر میشود و آنها بدانند که پول محبوبیت نمیآورد. شاید همه فوتبالیستها مشهور باشد اما همه آنها محبوب نیستند. بازیکنان باید بدانند که محبوبیت ماندگار است. پدر من همیشه میگفت که این مردم هستند که ما را بالا میبرند نه اینکه ما مردم را بالا ببریم.
در پایان اگر حرف خاصی دارید بگویید؟
در ابتدا از خبرگزاری فارس بابت این وقتی که به ما دادید تشکر میکنم. همچنین امیدوارم پرسپولیس قهرمان لیگ شود تا همه ما خوشحال شویم و قطعا روح پدر من هم شادتر خواهد شد. امیدوارم که دیگر کسی داغ نبیند و همه ما مراقب بزرگترها و پیشکسوتان باشیم.
ارسال نظر