سلفی در مرگ، مرگ بر سلفی
واکنشهای منفی به مصاحبه اخیر مهدی طارمی همچنان ادامه دارند.
آی اسپورت: واکنشهای منفی به مصاحبه اخیر مهدی طارمی همچنان ادامه دارند. حالا همه شمشیرها برای مهاجم پرسپولیس تیز شده است. برای کسی که از تبِ سلفی گرفتن در مراسم ختم و تشییع و عزاداری، انتقاد کرده است. برای او که اتفاقا دست روی نکته بسیار مهمی گذاشته است. برای او که با انگشتانش ماه را نشانمان میدهد، اما خیلیها بهجای ماه به انگشتانش خیره شدهاند! یکی از مغرور شدن او در ابتدای راه صحبت میکند، آن یکی عکسهای سلفیاش با دوستان را ردیف کرده تا برایش دهان کج کند که: «مگر تو نگفتی از سلفی بدم میآید؟» اوجِ کجفهمی را میبینید؟
هر سخن جایی و هر نکته فلان؛ این چکیدهی حرفهای طارمی است. اینکه مجلس ختم و مراسم تشییع، جای بالا رفتن از سر و کول ستارهها و سلفی گرفتن نیست. آن هم با لبخندهایی به پهنای تابوتِ میّت! فهمیدن این نکته خیلی سخت است؟ یک بار دیگر حرفهای او را بخوانید: «دادکان و جعفر کاشانی و کلانی و علی پروین آمدهاند مقابل استیج برگزاری مراسم. مجری آنها را دعوت میکند تا روی سن و پشت میکروفن بروند. در این بین یک عده به این بزرگان آویزان شدهاند دارند عکس سلفی میگیرند. علی دایی آمده در تشییع شرکت کند ناچار شده برود یک گوشهای کنار فنس بایستد و یک جمعیت هم دورش را گرفتهاند...» کجای این حرفها خواندید که طارمی تمام هواداران را «آویزان» خطاب کرده؟ این تعبیر که طارمی اساسا سلفی گرفتن را کار زشتی میداند از کجای مطلب به ذهنتان رسید؟ «انصافاً آیا جایی دیگر نمیشود عکس گرفت؟ کسی که تا امجدیه آمده نمیتواند تا درفشیفر بیاید و عکس بگیرد؟ اصلاً در همان امجدیه نمیتواند صبر کند مراسم تمام شود بعد عکس بگیرد؟» میبینید که او حتی زمان و مکانِ درست برای سلفی گرفتن را هم مشخص کرده است. شاید هم نمیبینید!
بستن اتهامِ غرور و تکبر برای طارمی هم که دیگر از آن حرفهاست. واکنش داعیهدارانِ فرهنگ و شعور را ببینید: «طارمی طوری هواداران پرسپولیس را آویزان خطاب میکند که گویی یادش رفته همین هواداران او را بر سر زبانها انداختهاند. همین هواداران پرسپولیسی بودند که حضور وی که یک مهاجم گمنام بود را در تیمشان تحمل کردند و حالا...» این تحلیلِ یک باشگاه بزرگ خبری در واکنش به بازیکنی است که در متن گفتههایش این حرفها هم هست: «من که مقابل بزرگان کسی نیستم. من خودم را خاک پای مردمی میدانم که به لطف خدا و دعای همین مردم به این جایی که هستم رسیدهام و این ابراز لطف مردم هم نشانه علاقه آنها به بازیکنان و چهرههایی است که دوستشان داریم. ولی انصافا آیا جایی دیگر نمیشود عکس گرفت؟» میبینید؟ درباره مصاحبه یک بازیکن، نقدهایی مطرح شده که جوابشان به روشنی داخل خود مصاحبه هست!
پیام مهدی طارمی در حرفهایش کاملا روشن است. روشن و منطقی. مگر اینکه بخواهیم خودمان را به خواب بزنیم. برای آنکه جهت اشاره او را بهتر دریابید یک بار دیگر به این عکس نگاه کنید. اگر جزو چهرههای خندانِ این عکس هستید، لطفا کمی خجالت بکشید. اگر شما هم مثل چهرههای خندان این عکس در زمان و مکانِ ناجور از سر و کول آدممعروفها بالا رفتهاید و فقط عکستان جایی ثبت نشده، لطفا دو بار خجالت بکشید. اگر بیتوجه به بیفرهنگیِ جاری در این عکس و بیتوجه به مغزِ حرفهای مهدی طارمی بیپروا از او انتقاد کردهاید، لطفا سه بار خجالت بکشید. اگر هم هنوز متوجه ماجرا نشدهاید و حجمِ کجرفتاریِ جاری در این عکس را نفهمیدهاید، اصلا خجالت نکشید. نفهمیدن که عیب نیست. کمی دقت کنید میفهمید.
اینجا مراسم رونمایی از کتاب نیست. دورِهمی عادل و هوادارانش هم نیست. اینجا مراسم تشییعجنازه رضا احدی است. اینجا آخر دنیاست اصلا. وگرنه کجا میشود در عزای یک ستاره، قهقههی خنده سر داد جز آخر دنیا؟! داشتن یک سلفی با عادل فردوسیپور، باید خیلی باارزش باشد که نیشها را تا منتهیالیه بناگوش باز کند. آن هم وقتی دور و برَت تا شعاع چندصد گریه، همه عزادار جوانمرگیِ رودی فولر ایران هستند. عاشقان سلفی، سیریشسلبریتیهای عصر ما، با اسمارتفونهایی که بیرحمانه حلق زندگی را دریدهاند، از هیچ فرصتی برای شکار نمیگذرند. حتی از مرگ. مبارکتان باشد این سلفی در مرگ. ای مرگ بر این سلفی.
هر سخن جایی و هر نکته فلان؛ این چکیدهی حرفهای طارمی است. اینکه مجلس ختم و مراسم تشییع، جای بالا رفتن از سر و کول ستارهها و سلفی گرفتن نیست. آن هم با لبخندهایی به پهنای تابوتِ میّت! فهمیدن این نکته خیلی سخت است؟ یک بار دیگر حرفهای او را بخوانید: «دادکان و جعفر کاشانی و کلانی و علی پروین آمدهاند مقابل استیج برگزاری مراسم. مجری آنها را دعوت میکند تا روی سن و پشت میکروفن بروند. در این بین یک عده به این بزرگان آویزان شدهاند دارند عکس سلفی میگیرند. علی دایی آمده در تشییع شرکت کند ناچار شده برود یک گوشهای کنار فنس بایستد و یک جمعیت هم دورش را گرفتهاند...» کجای این حرفها خواندید که طارمی تمام هواداران را «آویزان» خطاب کرده؟ این تعبیر که طارمی اساسا سلفی گرفتن را کار زشتی میداند از کجای مطلب به ذهنتان رسید؟ «انصافاً آیا جایی دیگر نمیشود عکس گرفت؟ کسی که تا امجدیه آمده نمیتواند تا درفشیفر بیاید و عکس بگیرد؟ اصلاً در همان امجدیه نمیتواند صبر کند مراسم تمام شود بعد عکس بگیرد؟» میبینید که او حتی زمان و مکانِ درست برای سلفی گرفتن را هم مشخص کرده است. شاید هم نمیبینید!
بستن اتهامِ غرور و تکبر برای طارمی هم که دیگر از آن حرفهاست. واکنش داعیهدارانِ فرهنگ و شعور را ببینید: «طارمی طوری هواداران پرسپولیس را آویزان خطاب میکند که گویی یادش رفته همین هواداران او را بر سر زبانها انداختهاند. همین هواداران پرسپولیسی بودند که حضور وی که یک مهاجم گمنام بود را در تیمشان تحمل کردند و حالا...» این تحلیلِ یک باشگاه بزرگ خبری در واکنش به بازیکنی است که در متن گفتههایش این حرفها هم هست: «من که مقابل بزرگان کسی نیستم. من خودم را خاک پای مردمی میدانم که به لطف خدا و دعای همین مردم به این جایی که هستم رسیدهام و این ابراز لطف مردم هم نشانه علاقه آنها به بازیکنان و چهرههایی است که دوستشان داریم. ولی انصافا آیا جایی دیگر نمیشود عکس گرفت؟» میبینید؟ درباره مصاحبه یک بازیکن، نقدهایی مطرح شده که جوابشان به روشنی داخل خود مصاحبه هست!
پیام مهدی طارمی در حرفهایش کاملا روشن است. روشن و منطقی. مگر اینکه بخواهیم خودمان را به خواب بزنیم. برای آنکه جهت اشاره او را بهتر دریابید یک بار دیگر به این عکس نگاه کنید. اگر جزو چهرههای خندانِ این عکس هستید، لطفا کمی خجالت بکشید. اگر شما هم مثل چهرههای خندان این عکس در زمان و مکانِ ناجور از سر و کول آدممعروفها بالا رفتهاید و فقط عکستان جایی ثبت نشده، لطفا دو بار خجالت بکشید. اگر بیتوجه به بیفرهنگیِ جاری در این عکس و بیتوجه به مغزِ حرفهای مهدی طارمی بیپروا از او انتقاد کردهاید، لطفا سه بار خجالت بکشید. اگر هم هنوز متوجه ماجرا نشدهاید و حجمِ کجرفتاریِ جاری در این عکس را نفهمیدهاید، اصلا خجالت نکشید. نفهمیدن که عیب نیست. کمی دقت کنید میفهمید.
اینجا مراسم رونمایی از کتاب نیست. دورِهمی عادل و هوادارانش هم نیست. اینجا مراسم تشییعجنازه رضا احدی است. اینجا آخر دنیاست اصلا. وگرنه کجا میشود در عزای یک ستاره، قهقههی خنده سر داد جز آخر دنیا؟! داشتن یک سلفی با عادل فردوسیپور، باید خیلی باارزش باشد که نیشها را تا منتهیالیه بناگوش باز کند. آن هم وقتی دور و برَت تا شعاع چندصد گریه، همه عزادار جوانمرگیِ رودی فولر ایران هستند. عاشقان سلفی، سیریشسلبریتیهای عصر ما، با اسمارتفونهایی که بیرحمانه حلق زندگی را دریدهاند، از هیچ فرصتی برای شکار نمیگذرند. حتی از مرگ. مبارکتان باشد این سلفی در مرگ. ای مرگ بر این سلفی.
پ
ارسال نظر