بیرانوند در دوراهی عابدزاده و معمارزاده
اگر اتفاق عجیبی رخ ندهد دیگر باید علیرضا بیرانوند را دروازهبان پرسپولیس دانست؛ انتقالی که با توجه به اتفاق رخ داده برای سوشا مکانی و جدا شدن ایمان صادقی محتمل به نظر میرسید.
۲- شاید به خودی خود سوشا موافق خروج نباشد و همانند روزی که با وجود حضور نیلسون، اعلام کرد به پرسپولیس میآید تا با این گلر برزیلی برای تصاحب پیراهن شماره یک مبارزه کند، این بار هم هوس تقابل به سرش بزند. اما باشگاه پرسپولیس نباید مرتکب این اشتباه تکراری شود. عملی که دایی یک بار انجامش داد و نتایج پرسپولیس در پایان همان فصل نشاندهنده حقیقت این اشتباه محرز بود. در ثانی پیش از این این ۲ دروازهبان در آغاز لیگ سیزدهم با یکدیگر هم باشگاهی بودند. همان برههای که نفت زیر نظر گلمحمدی کار میکرد و حتی تا روز پایانی لیگ شانس قهرمانی داشت.
آن روزها بیرانوند شناخته شده نبود و همه تصور میکردند سوشا تبدیل به مرد شماره یک نفت میشود اما درخشش خیرهکننده این دروازهبان اصالتا موجب شد سوشا پس از مشاجره با یحیی گلمحمدی در نیمفصل روانه اهواز شود؛ انتقالی که یکی از ارکان اصلی قهرمانی شاگردان وقت حسین فرکی بود. از این رو به نفع سوشا است بار دیگر به مجموعهای برود که در آنجا آرامش دارد و میتواند در قامت یک مهره کلیدی ظاهر شود. از این رو جدا شدنش در این مقطع، هم به نفع او است و هم به نفع پرسپولیس. سوشا نشان داده طاقت نیمکتنشینی را ندارد و در صورت اصرار برای ماندن به احتمال بسیار زیاد، هم جایگاهش را در پرسپولیس از دست میدهد و هم تیمملی. بنابراین خروج بهترین راهکاری است که مدیران پرسپولیس با توجه به اتفاقات گذشته میتوانند آن را عملیاتی کنند.
۳- اما برسیم به علیرضا بیرانوند. او شاید به اندازه مکانی، حاشیه و سر و صدا نداشته باشد اما اتفاقات رخ داده بین او و منصوریان نشان داد، پتانسیل لازم را داراست. البته بعید است در تیم برانکو او مرتکب اشتباهات گذشته شود. غیر از لیگ سیزدهم که پرسپولیس بیشتر از هر زمان دیگری به قهرمانی لیگ برتر نزدیک بود، در باقی اوقات آنها مشکل جدی از ناحیه دروازهبانی داشتند. گلرهایی که همه در تیمهای سابق خود ستاره بودند اما به محض حضور در جمع قرمزها ناگهان شروع به اشتباهاتی کردند که به سختی در باور میگنجید.
از میثاق معمارزاده گرفته تا رحمان احمدی و شهاب گردان. در این بین معمارزاده تا خودِ نابود شدن پیش رفت اما گردان و رحمان توانستند با انتخابهای هوشمندانه، دوباره به مدار بودن بازگردند. علیرضا حقیقی هم داستان عجیب خودش را دارد. او قبل از پیوستن به روبین کازان در آخرین نبردی که پیراهن پرسپولیس را بر تن کرد ۳ گل در داربی خورد تا از چشم بسیاری از هواداران تیمش بیفتد. اگرچه حقیقی حالا مرد شماره یک تیم ملی است اما اگر کیروش نبود شاید سرنوشتش همانند میثاق میشد. در این باره تردید نکنید.
۴- از این رو میشود بیرانوند را در یک جایگاه تاریخی تصور کرد. اگر همان دروازهبان پرصلابت گذشته نه چندان دور باشد که اولا گل مفت(از همانهایی که پرسپولیس در دو فصل اخیر کم نخورده) نخورد و ثانیا توانایی ستاره شدن را داشته باشد، آنوقت لباس منجی بر تنش است. درست همان نقشی که این روزها مهدی رحمتی در استقلال ایفا میکند. سوشا مکانی در ۱۷ بازی گذشته شاید تنها در بازی با گسترش فولاد این نقش را داشت و برای پرسپولیس که داعیه قهرمانی دارد باید این نمایشها دستکم چندین برابر باشد. قطعا دوستان و مشاوران علیرضا بیرانوند به او گفتند برخلاف زمان حضور در نفت، اینجا تنها یک گاف لازم است تا زیر چکش سختترین انتقادات برود. اینگونه نیست که فقط همه سیوهایش را به یاد بسپارند اتفاقا برعکس، همه دنبال یک تک اشتباه هستند تا روحیهاش را نابود کنند.
علیرضا بیرانوند اگر میخواهد برخلاف حقیقی، میثاق، گردان، رحمان و... گلری باشد که بهزعم خودش ۱۰ سال ماندنی، باید خودش را برای یک نبرد عجیب و طاقتفرسا آماده کند. این انتقال میتواند زندگی ورزشی او را برای همیشه تغییر دهد، اینکه قبلا اعلام کرده استقلالی است اصلا اهمیتی ندارد، چرا که محبوبترین دروازهبان تاریخ پرسپولیس مردی است که نه تنها گفت استقلالیام که از قضا پیراهن این تیم را بر تن کرد و قهرمان ایران و آسیا شد. دوراهی تصاحب عنوان فاخر عابدزاده بودن و مبدل شدن به معمارزاده همینجاست. همینجایی که امروز علیرضا بیرانوند در آنجا ایستاده است. گذشته را دربست فراموش کند، چرا که به محض درخشش، نامش را از گلوی دو آتشههای قرمز میشنود. آنهایی که سالهای سال در حسرت دیدن یکی مثل همان عقاب سابقا آبیاند.
ارسال نظر