آرزوی لژیونر ایرانی برای مربیگری
وحید هاشمیان در گفتوگو با یک سایت آلمانی درباره ۱۱ سال حضور در فوتبال آلمان، تمرین زیر نظر فلیکس ماگات، حضور در کنار پپ گوآردیولا و در نهایت آرزوی مربیگری در بوندسلیگا صحبت کرده است.
به گزارش پایگاه اینترنتی spox، وحید هاشمیان یکی از موفقترین لژیونرهای فوتبال ایران در اروپا بوده که توانست سالها در لیگ آلمان بازی کند. این بازیکن که اکنون کلاسهای مربیگری را پشت سر میگذارد، صحبتهایی درباره شرایط خود مطرح کرده است.
گفتوگوی پایگاه اینترنتی spox با این بازیکن ایرانی را بخوانید:
شما تقریبا دیر کشف شدید و در ۲۲ سالگی به صورت حرفهای فوتبالتان را شروع کردید و سپس پیشنهاد هامبورگ به شما رسید. درباره این موضوع صحبت کنید.
من آن موقع در ایران فراتر از یک بازیکن تازه شناخته شده بودم و در تیم پاس و قبلتر در فتح خودم را نشان داده بودم. آقای فرانک پاگلزدورف از من دعوت کردند تا آزمایشی در تمرین هامبورگ شرکت کنم و در نهایت او را متقاعد کردم تا با من قرارداد امضا کنند.
در ۱۴ آگوست ۱۹۹۹ برای اولین بار در بازی برابر بایرن مونیخ به شما بازی رسید و به جای آنتونی یبوآ به میدان آمدید. چه احساسی داشتید برابر لوتار ماتئوس و بقیه بازیکنان نامدار بایرن قرار گرفتید؟
قطعا احساس فوقالعادهای را تجربه کردم ولی این را نیز باید بگویم که روزهای اول حضورم در هامبورگ نیز شرایط برای من خیلی سخت بود. من جوان بودم که از خانواده خودم دور شده بودم و در یک فرهنگ مختلف با زبان مختلف حضور داشتم که به من سخت گذشت. پیدا کردن دوست در آن شرایط خیلی سخت بود. در آن موقع هر تیمی میتوانست تنها از سه بازیکن غیر از اتحادیه اروپا بازیکن داشته باشد و در آن موقع آنتونی یبوآ در تیم حضور داشت و در ادامه سرگئی باربارز و اریک میر نیز به تیم اضافه شدند و من پنج ماه مجبور شدم تا منتظر بمانم تا به من بازی برسد. در آن دوران مصدومیت هم داشتم و این شرایط را برای من خیلی سخت کرده بود ولی از تمام این سختیها در روزهای نخستم در هامبورگ درس گرفتم.
حتما سخت بوده است که دوست پیدا کنید وقتی اولین مصاحبه شما همان موقع که در هامبورگ بودید، گفتید که بایرن مونیخ تیم رویایی شماست. توضیح میدهید؟
بله به یاد دارم (با خنده). خب بایرن مونیخ واقعا تیمی بوده است که همیشه من را جذب کرده است و تیم مورد علاقه من است و آن مصاحبه را نیز بدون فکر انجام دادم و تنها حقیقت را به زبان آوردم.
بهترین دوران شما سپس در بوخوم شکل گرفت جایی که حتی سهمیه یوفا را نیز کسی کردید درباره این دوران چه نظری دارید؟
در بوخوم اتحاد زیاد بود. پیتر نویروور نقش عمدهای در موفقیت ما داشت. ما در تیممان در آن سال ستارهای نداشتیم بلکه بازیکنان ما اتحاد داشتند و این رمز موفقیت ما بود. نویروور خیلی به من اعتماد داشت و این برای من خیلی خوب بود و احساس امنیت به من میداد.
پیتر هنوز هم به یاد شما است و تولد شما را تبریک گفته است درست است؟
بله من و پیتر هنوز هم با هم ارتباط داریم. او مربی خیلی خوبی برای من بوده است و همیشه تولد من را تبریک گفته است و اغلب به صورت پیام کوتاه با هم در ارتباط هستیم.
مهارت شما در ضربه سر باعث شده است تا به شما لقب هلیکوپتر بدهند. فکر کنم پاگلزدورف ابتدا این لقب را به شما داد. فکر میکردید اینقدر این لقب فراگیر شود و در پاسپورت شما ثبت شود؟
نه این طور هم نیست. به هر حال باعث افتخار است که توانایی من در یک زمینه خاص باعث شود تا به شما این لقب را بدهند و قطعا باعث لدت من بوده است. (با خنده)
درخشش در بوخوم باعث شد تا بایرن مونیخ به شما پیشنهاد بدهد. در سرتان چه گذشت وقتی تیم رویاییتان به شما پیشنهاد داد تا در این تیم بازی کنید؟
قطعا برای هر بازیکنی افتخار است تا در بایرن مونیخ بازی کنند و من نیز همین حس و حال را داشتم. من بعد از بوخوم از چند تیم حتی خارج از لیگ آلمان نیز پیشنهاد داشتم ولی وقتی پیشنهاد بایرن به دستم رسید، بیدرنگ جواب مثبت دادم.
بازی در کنار روی ماکای، سانتاکروز و کلودیو پیزارو باعث شد زیاد به شما بازی نرسد و شما نیز در ۱۲ بازی تنها یک گل به ثمر رساندید. با این حال از این دوران نکته مثبتی هم گرفتید؟
بله خب قطعا. هیچکس از همان اول نمیتواند پیشبینی کند که قرار است چه اتفاقاتی در آینده رخ دهد و هر کسی نیز در دوران خود با فریز و نشیب روبرو بوده است. هنوز هم برای من افتخار استت که در تیمی چون بایرن مونیخ به عنوان یک بازیکن خارجی بازی کردم.
یکبار گفته بودید که بهترین دوست شما در بایرن لوسیو بوده و در تمرینات همیشه مقابل هم قرار میگرفتید؛ درست است؟
لوسیو واقعا الگوی من از لحاظ ذهنی محسوب میشود. همه جلسات تمرین برای او مثل یک جنگ بوده است و همیشه با جدیت تمام در تمرینات حضور داشت و اغلب محکم و قوی شرکت میکرد و هیچ چیز را ساده نمیگرفت.
۱۱ سال در آلمان بازی کردید و اکنون همراه خانواده خود در هامبورگ زندگی میکنید. فکر میکنید که به زندگی در آلمان عادت کرده اید و آلمانی شدهاید؟
قطعا من افتخار میکنم که ایرانی هستم و آلمان به کشور دوم من تبدیل شده است و اینجا واقعا راحت هستم. اینجا دوران زیادی را تمرین کردم و در این کشور بودهام و اکنون کارهایم را دنبال میکنم تا به عنوان مربی فعالیت خود را ادامه دهم. آلمان بهترین امکانات را برای تمرین در اختیار قرار میدهد و افتخار میکنم که در این شرایط حضور دارم.
هلیکوپتر در آلمان با مربیان زیادی بوده است از اوتمار هیتزفلد که در بایرن مونیخ زیاد به بازی نداد و تو را در فهرست خروج گذاشت تا دیتر هکینگ و فلیکس ماگات. با توجه به اینکه خودتان میخواهید مربی شوید از کدامیک بیشتر درس گرفتید؟
هیچکس نبوده است که کاملا از آن الگوبرداری کنم بلکه از تمام این افراد نکات زیادی آموختم. جلسات تمرینی ماگات بسیار سخت و فشرده است و من از این موضوع درسهای زیادی گرفتم و در آن دوران بهترین شرایط بدنی را داشتم و در بایرن مونیخ نیز هر چند بازی نمیکردم و تعویضی بودم ولی تمرینات خوب باعث شده بود در تیم ملی ایران نمایش خوبی داشته باشم و فکر میکنم از ماگات بیش از بقیه درس گرفتم.
علاوه بر دوره مربیگری در کوئینزپارک، مقطعی نیز در بایرن مونیخ بودید. حضور در تمرینات گواردیولا در بایرن مونیخ را چطور ارزیابی میکنید؟
خب آلمان به من نزدیکتر بوده است و این فرصت خیلی خوبی برای من بود. بایرن مونیخ تیمی بسیار بزرگ است و افتخار است در این تیم حضور داشتن و من در بایرن در تمام جلسات حاضر بودم و نُتبرداری میکردم. تمرینات واقعا سازماندهی شده بود و هر مقطع از مرین هدف خاصی داشت و این برای من بسیار جالب توجه بود.
یکبار گفته بودید که آرزو میکنید یکی از تیم های سابق خود را در بوندسلیگا هدایت کنید درست است؟
بله قطعا (باخنده) من تازه دوران مربیگری خود را شروع کرده ام و این درست نیست بخواهم از همین ابتدا اهداف بلندمدتی را داشته باشم و خیال پردازی کنم. این نیست که من هر تیمی بخواهم در اختیار من بگذارند. باید خودم را ثابت کنم. راهی طولانی دارم و اگر بتوانم موفق شوم قطعا به این خواسته میرسم تا هدایت تیمی را در فوتبال آلمان بر عهده بگیرم. قطعا مربیگری در بوندسلیگا آرزوی من است. فوتبال دنیای من است. حتی وقتی بازی میکردم میدانستم که روزی مربی میشوم و میتوانم در تیمی مربیگری کنم و گواهی A مربیگری را گرفتم و حتی در تیمی بلافاصله بعد از پایان فوتبالم مربیگری را در تیمی در دسته پایین شروع کردم.
از شرایط تیم پاس، اولین تیم خود، بگو که چه شرایطی داشت؟
پاس تیمی بزرگ در فوتبال ایران بود و تیمی که خیالی دوست داشتم. حتی دو بار به قهرمانی در لیگ ایران رسید و تیمی که در لیگ قهرمانان آسیا نیز به مقام قهرمانی رسید ولی در سال ۲۰۰۷ منحل شد. درباره امکانات نیز باید بگویم که نیمهحرفهای بود و نمیشود این امکانات را با تیمهای آلمانی مقایسه کرد.
از شرایط فوتبالیست شدن در ایران و آلمان برایمان بگو؟
خب شباهتهای زیادی وجود دارد. در هر دو کشور بچهها به خیابانها و مدارس میروند و تورنمنتهایی در سطح مدارس برگزار میشود و همه میتوانند خودشان را نشان دهند ولی متاسفانه امروز جستجو در اینترنت و پلیاستیشن و بازیهای کامپیوتری وقت را میگیرد و این کار را سخت میکند که فرزندان بتوانند استعداد خود را نشان دهند.
پس از بایرن مونیخ به هانوفر رفتید و بعد از حضور در این تیم به بوخوم برگشتید و سپس بعد از مدتها به تیم سنتی فوتبال ایران در پایتخت یعنی پرسپولیس پیوستید. فوتبال در ایران بعد از یک دهه چه تغییری کرده بود وقتی به این تیم رفتید؟
خب من آن موقع ۳۴ سال سن داشتم و دیگر از تیمی در بوندسلیگا پیشنهادی نداشتتم و به همین خاطر تصمیم گرفتم تا به فوتبال ایران بازگردم. قطعا ساختارها در فوتبال ایران پیشرفت کرده بود ولی باز هم فاصله زیادی با کشورهایی چون آلمان و دیگر کشورهایی اروپایی داشت.
ارسال نظر