مرثیه سقوط شیاطین سرخ
سقوط از رتبه اول به ششم، حذف از لیگ قهرمانان اروپا، نمایش های کسل کننده و خواب آور و شکست مقابل تیم های پایین جدول باعث شده است که شیاطین شرایط نه چندان مناسبی در لیگ برتر داشته باشند. اما آیا اخراج فن خال در این مقطع تصمیم درستی است؟
مصدومیت
زمانی که شاو مصدوم شد شاید کسی فکر نمی کرد غیبت این بازیکن ۲۰ ساله در سازمان دفاعی یونایتد اخلال ایجاد کند ولی غیبت شاو به وضوح در بازی های بعد منچستریونایتد به چشم آمد.شایان ذکر است که در اردوهای پیش فصل منچستریونایتد، لوک شاو زیر نظر فن خال پیشرفتی خیره کننده داشت و در ابتدا فصل نیز جز بهترین بازیکنان این تیم بود و بارها این مربی هلندی از تاثیر بازی او در سازمان دفاعی یونایتد سخن گفته بود. غیبت شاو در اولین بازی بدون او مشخص شد و شیاطین سرخ مقابل ساوتهمپتون دو گل دریافت کردند که هر دو گل قدیس ها روی ارسال از جناح چپ منچستریونایتد به دست آمد.
در واقع مصدومیت شاو و بلافاصله مصدوم شدن جانشین او در سمت چپ یعنی مارکوس روخو، باعث شد بالانس دفاعی یونایتد به هم ریزد و در این میان استفاده از بلیند که سرعت بالایی نداشت، در کانال کناری چندان عاقلانه به نظر نمی رسید و همین موجب شد که سمت چپ یونایتد به یکی از نقاط آسیب پذیر این تیم تبدیل شود. اشلی یانگ و جکسون نیز نتوانستند جای شاو را پر کنند تا در نهایت فن خال مجبور به استفاده از دارمیان در سمت چپ باشد که همین تغییر پست، به سمت راست دفاع یونایتد نیز آسیب زد. به طور کلی می توان گفت شروع به هم ریختگی یونایتد در دفاع از مصدومیت شاو آغاز شد.
دیگر نکته قابل بحث در افت یونایتد، مصدومیت های پرشمار این تیم بود. علاوه بر شاو یونایتد در یکی از حساس ترین مقاطع فصل (بعد از بازی با اورتون که با برد ۳-۰ یونایتد همراه بود)، فیل جونز، متئو دارمیان، مارکوس روخو، اشلی یانک و آنتونیو والنسیا را در خط دفاعی از دست داد و بلافاصله پس از آن مایکل کریک، مورگان اشنایدرلین و آندر هررا به این لیست اضافه شدند سپس این مصدومیت ها با مصدومیت وین رونی تکمیل شد تا یونایتد مقابل وولفسبورگ با ۹ بازیکن مصدوم به میدان رود که ۷ تن از این ۹ بازیکن جز بازیکنان کلیدی این تیم بودند.
این مصدومیت ها باز هم موجب به هم ریختگی شد. فن خال که فصل گذشته بارها از رسیدن تیم به ثبات و بالانس صحبت می کرد با این مصدومیت ها ثبات و بالانس یونایتد از هم پاشید و باعث بی نظمی در سبک بازی شیاطین سرخ شد که همین بی نظمی ها در نهایت به حذف این تیم در لیگ قهرمانان اروپا منجر شد. با این وجود مصدومیت می تواند دلیلی مقطعی برای افت یک تیم باشد ولی نمی تواند به بهانه ای برای نتیجه نگرفتن یک تیم در طولانی مدت تبدیل شود و سقوط یونایتد تا رتبه ششم دلایل مهم تر دیگری نیز دارد.
فلسفه اعصاب خرد کن
سبک بازی شاگردان فن خال از همان بازی اول مقابل تاتنهام کاملا مشخص شد. شیاطین سرخ پیش از هر چیزی به گل نخوردن فکر می کنند. خطوط دفاعی فشرده و سازمان یافته این تیم به همراه دو هافبک دفاعی در جلو آن ها وظیفه حراست از دروازه را بر عهده داشتند که در این امر نیز تا حدود زیادی موفق عمل کردند؛ تاکید فن خال روی سازمان دفاعی برای این بود که یونایتد ابتدا در عقب زمین منظم شود تا وی بتواند فلسفه مورد نظر خود را در جلو زمین پیاده کند و به ترکیب دلخواهش در خط حمله برسد. اما در جلو زمین عملا یونایتد هیچ خلاقیتی برای رسیدن به گل نداشت و در برخی بازی ها بازیکنان این تیم حتی از ایجاد یک موقعیت گلزنی نیز عاجز بودند. در مواردی نیز که فرصت گلزنی پیش می آمد بازیکن تمام کننده ای را مقابل دروازه نداشتند.
تاکید فن خال به حفظ مالکیت توپ و بازی سازی از دفاع باعث شده بود بازی های یونایتد کند و کم موقعیت باشند. عدم وجود خلاقیت و سرعت در خط حمله، شیاطین سرخ را در جلو زمین کاملا بی خطر کرده بود. زدن ۳۲ گل در ۲۵ بازی (بدون در نظر گرفتن بازی رفت و برگشت مقابل بروخه و بازی های لیگ کاپ) برای تیمی در اندازه یونایتد اصلا قابل قبول نیست و هواداران این تیم حق دارند که در ورزشگاه شعار "حمله، حمله، حمله" را سر دهند.
از سبک بازی یونایتد به نظر می رسد که فن خال در تلاش است با پیاده سیستم توتال فوتبال هلندی، فلسفه مورد نظر خود را در یونایتد پیاده کند و کاملا مشخص است به زمان بیشتری نیاز دارد. توتال فوتبال سیستم فوتبالی است که در آن هر بازیکن باید بتواند در چندین پست به خوبی بازی کند و این در حالی است هر بازیکن بتواند برای بازیکن دیگر که به جلو حرکت کرده است و یا به همراه بازیکنی دیگر در حال یارگیری است پوشش مناسب را ایجاد کند که ترکیب فعلی منچستریونایتد تنها چند بازی انگشت شمار دارد که قابلیت بازی در این سیستم را دارا هستند. توتال فوتبال در هلند خلق شد و رینوس میشل آن را کامل کرد. آژاکس و تیم ملی هلند بهترین نمایش ها را با توتال فوتبال داشتند و آن را به جهانیان معرفی کردند.
در این سیستم یارگیری منطقه ای حرف اول را می زند و بازیکنان باید بتوانند در هر منطقه از زمین روی بازیکن مقابل خود پرس لازم را انجام دهند تا بعد از اینکه حریف صاحب توپ شد به سرعت بتوانند دوباره مالکیت توپ را در دست بگیرند که این نکته در یونایتد مشاهده نمی شود. دیگر نکته این سیستم حفظ مالکیت توپ، بازیسازی از دفاع و به هم ریختگی خطوط دفاعی حریف با استفاده از حرکات ترکیبی و انفجاری است که دست بر قضا به جز مالکیت توپ سایر این نکته ها نیز در یونایتد کم دیده می شود. برای اجرای درست این سیستم یونایتد باید در دفاع بازیکنانی داشته باشد که بتوانند بازیسازی را انجام دهند، توتال فوتبال سیستمی شناور است و در این سیستم به ضد حمله چندان اعتقادی وجود ندارد. در دهه اخیر بهترین نمونه اجرا توتال فوتبال در بارسلونا پپ گواردیولا دیده شد که ادغامی از سیستم هلندی باشگاه بارسلونا و سیستم اسپانیایی تیکی تاکا بود. چیزی که اکنون در بایرن مونیخ نیز به بلوغ رسیده و مونیخی ها را به شانس اول فتح لیگ قهرمانان بدل کرده است.
نیاز اصلی این سیستم داشتن بازیکن شماره ۱۰ است. بازیکنی که همه کاره تیم در فاز هجومی باشد. خلاقیت، شم گلزنی، دادن پاس های کلیدی، ایجاد موقعیت و انجام کارهای ترکیبی با سایر بازیکنان، پارامتر هایی هستند که بازیکن شماره ده باید داشته باشد. پستی که رینوس میشل با استفاده از یوهان کرایوف در مرکز زمین خلق کرد و بهترین نمونه امروزی آن لیونل مسی آرژانتینی است. فن خال سعی کرد در این پست از ماتا، رونی و ممفیس استفاده کند ولی هیچکدام نتوانستند آنطور که نیاز بود این نقش را بازی کنند. تنها بازیکن یونایتد که تا حدودی توانست در این پست مثمر ثمر باشد، آندر هررا در بازی منچستریونایتد مقابل اورتون بود. هررا در بازی مقابل واتفورد نیز در این پست بازی کرد و اتفاقا یک پاس گل نیز داد اما باز هم مصدوم شد تا دوباره این پست در یونایتد خالی بماند. البته تکیه به هررا برای این پست منطقی نیست ولی دست کم در آن مقطع فصل می توانست به کمک یونایتد بیاید اما شانس در این مورد نیز با فن خال یار نبود تا هررا را مقابل وولفسبورگ از دست دهد.
حال ایراد یونایتد چیست که نمی تواند توتال فوتبال را پیاده کند. یونایتد یکی از بهترین تئوریسین های فوتبال را در بیست سال اخیر را روی نیمکت دارد ولی تنها اشکال فن خال نیست، ایراد اصلی این است که یونایتد هنوز ابزار لازم برای اجرا این سیستم را در اختیار ندارد. بازیکنان یونایتد اکثرا هنوز به درک درستی از بازی در سیستم توتال پیدا نکرده اند، سیستمی که در آن هیچ بازیکنی در پست قبلا تعیین شده به زمین نمی رود و در طول بازی هر بازیکنی می تواند پست متفاوتی داشته باشد. در این میان نیز خریدهای فن خال برای اجرای این سیستم نیز در سطح خود ظاهر نشدند تا مشکلات یونایتد بیشتر شود.
سیستم پایه استفاده از توتال فوتبال ۳-۳-۴ است، ترکیبی که فن خال در پیش فصل آن را امتحان کرد اما به وضوح مشخص شد که یونایتد هنوز نمی تواند با این ترکیب به میدان رود به همین دلیل فن خال تصمیم به استفاده از ترکیبی دفاعی تر گرفت تا تیم ابتدا در فاز دفاعی قوی شود و همین به او زمان دهد تا به ترکیب دلخواهش در خط حمله دست یابد. اجرای ناقص توتال فوتبال آن هم با سیستم دفاعی ۱-۳-۲-۴ (سیستم که برای ضد حمله کاربرد دارد) باعث شد که این فوتبال شناور و چشم نواز تبدیل به یک فوتبال کسل کننده و خواب آور شود تا انتقادها از سبک بازی یونایتد افزایش پیدا کند. در واقع فن خال میخواست با استفاده از توتال و ضد حمله یک راه حل موقتی پیدا کند تا ترکیب دلخواهش در یونایتد شکل بگیرد که در اجرای آن ناکام ماند.
ممفیس و شواینی نا امید کننده
دو بازیکنی که در ابتدا قرار بود به دو رکن اصلی ترکیب یونایتد تبدیل شوند، تبدیل به دو مشکل جدی این تیم شدند. ممفیس دیپای بعد از فصلی رویایی با آیندهوون به عنوان بهترین استعداد هلند به منچستریونایتد پیوست ولی در تطبیق خود با شرایط منچستر و فوتبال انگلیس ناکام بود تا خیلی زود تبدیل به بازیکنی ضعیف در اولدترافورد شود. بر خلاف مارسیال، ممفیس نتوانست فشار رسانه ها تحمل کند و شروعی ناامید کننده در ترکیب یونایتد داشت. بجز بازی با بروخه بازی درخشان دیگری از او در یونایتد به یاد نداریم که نشانی از ممفیس آیندهوون را داشته باشد.
در طرف دیگر خرید شواین اشتایگر آن هم فقط با ۶ میلیون پوند یک خرید بسیار هوشمندانه به شمار می آمد. اسطوره بایرن مونیخ و کاپیتان تیم ملی آلمان در یک انتقال پر سر و صدا راهی اولدترافورد شد تا به قول خودش به آخرین آرزوی فوتبالی اش برسد. اما شواینی تاکنون نتوانسته است به بازی منچستریونایتد ریتم مورد نظر فن خال را بدهد. بدترین نمایش شواین اشتایگر مقابل وولفسبورگ در آلمان بود. جایی که انتظار می رفت بازیکن آلمانی که سابقه بازی در بوندسلیگا را دارد بتواند میانه میدان را در دست گیرد ولی او نیز نتوانست شیاطین سرخ را کمک کند تا منچستر با قبول شکست ۲-۳ از لیگ قهرمانان اروپا حذف و راهی لیگ اروپا شود.
فروش های عجیب
فروش بازیکنی که یک سال قبل با مبلغ ۵۹ میلیون پوند خریداری شده بود، با مبلغ تنها ۴۵ میلیون پوند بجز حماقت دلیل دیگری نداشت. آنخل دی ماریا ستاره آرژانتینی فعلی پاریسن ژرمن سال گذشته شروعی خوب با منچستریونایتد داشت ولی مصدومیت او را از فرم خوبش دور کرد و در نیم فصل دوم توسط فن خال به یک نیمکت نشین تبدیل شد. حتی فن خال حاضر نشد یک سال دیگر به آنخل زمان دهد و او را در همان تابستان به پاریسن ژرمن فروخت تا ممفیس جانشین او شود. درخشش دی ماریا در پاریسن ژرمن و نمایش های ضعیف دیپای تنها باعث شد هواداران یونایتد از فروش او افسوس بخورند.
دیگر فروش عجیب یونایتد، فرستادن رابین فن پرسی به فنرباحچه بود. مهاجم هلندی و خوش نقش یونایتد به سادگی توسط فن خال فروخته شد تا مشکلات یونایتد در خط حمله بیش از پیش شود. بودن فن پرسی می توانست بسیاری از مشکلات منچستریونایتد را مرتفع کند ولی فن خال به او نیز زمان نداد و مارسیال جوان را جانشین وی کرد.
در این بین می توان به جدایی فالکائو و چیچاریتو نیز اشاره کرد و تنها این سوال مطرح می شود، آیا به جای این سه مهاجم فروخته شده، مهاجم هدف دیگری منچستریونایتد جذب کرد یا فقط در این پست به مارسیال تکیه داد؟ واقعا چه منظقی پشت این فروش های عجولانه بود؟ آیا رونی که دو فصل است به عنوان مهاجم هدف بازی نمی کند، آمار قابل قبولی برای جانشینی آن ها داشت؟
مورد عجیب وین رونی
بودن رونی در ترکیب یونایتد یک مشکل است، نبودن او مشکلی دیگر! سوال اصلی اینجاست که رونی دقیقا باید در کدام پست برای منچستریونایتد بازی کند؟ از سال آخر فرگوسن تا اکنون رونی به عنوان یک بازیکن همه کاره در ترکیب یونایتد به کار رفت و تقریبا در تمام پست های زمین برای شیاطین سرخ بازی کرد. در کیفیت بازی وین رونی هیچ شکی نیست ولی او در این فصل فاجعه بوده است با این وجود اگر در ترکیب یونایتد قرار نگیرد، سازمان یونایتد در حمله مختل می شود.
از فرگوسن گرفته تا مویس و فن خال، در چهار سال اخیر هیچکدام نتوانسته اند پستی را پیدا کنند که رونی در آن پست خوب بازی کند. تاثیر رونی بر بازی منچستر مشخص است ولی در سال های اخیر هیچگاه بازیکنی نبوده که نتیجه بازی را عوض کند. رونی دیگر آن مهاجم گلزن سابق یا آن بازیساز پشت مهاجم قهار نیست ولی هنوز یونایتد بدون او خوب بازی نمی کند. افت وحشتناک وین رونی شاید بزرگترین مشکل فن خال است.
اگر بازی های منچستر را دیده باشید نمی توانید ارزش های رونی را زیر سوال ببرید ولی در حال حاضر این سوال مطرح است که رونی باید بازی کند؟ اگر جواب مثبت است کجا بازی کند؟ اگر جواب منفی است، چه کسی جای او بازی کند؟یک چرخه که مدام تکرار می شود و سه سالی است که هواداران منچستر منتظر هستند این مشکل برطرف شود. افت رونی تنها مسئله ای در مورد بازیکن نیست، بلکه مربی ها نیز نتوانسته اند رونی را تبدیل به آن بازیکن سابق کنند، برای حل این مشکل هم خود وین رونی باید همت کند که بهتر شود و هم مربیان راهکاری برای اوج گرفتن او پیدا کنند. به جرات می توان گفت اگر رونی دوباره اوج گیرد با توجه به کیفیت و قابلیت هایی که دارد به راحتی می تواند نقش شماره ۱۰ را در یونایتد بازی کند و مشکلات منچستر در این پست رفع شود.
آیا اخراج فن خال تصمیم درستی است؟
مسئله تنها در مورد اخراج لویی فن خال نیست، مسئله در مورد این است که چه کسی جانشین او شود. وودوارد می تواند فن خال را اخراج کند ولی اخراج او راه رفتن روی لبه تیغ است. اخراج او هم می تواند باعث صعود تیم شود هم می تواند دلیلی برای سقوط باشد. چیزی که مشخص است این است که شرایط منچستریونایتد هنوز کاملا بحرانی نیست. درست است که آن ها هشت بازی متوالی پیروز نشده اند و در این بین از لیگ قهرمانان اروپا نیز کنار رفته اند ولی شیاطین شانس خوبی برای کسب سهمیه لیگ قهرمانان دارند و با صدر جدول نیز تنها ۹ امتیاز اختلاف دارند.
بحران زمانی است که همه چیز به اما و اگر کشیده شود ولی یونایتد اکنون شانس بالایی برای کسب سهمیه لیگ قهرمانان دارد و خوش بینانه می تواند به قهرمانی نیز امیدوار باشد. دو بازی اخیر منچستر اگرچه با شکست مقابل استوک و تساوی مقابل چلسی به اتمام رسیده ولی نمایش شاگردان فن خال در فاز هجومی بهتر از بازی های پیش بوده است. این یک نقطه حساس برای یونایتد است، آن ها اگر بتوانند تغییر کنند می توانند همه چیز را تغییر دهند ولی اگر بخواهند به همین روند ادامه دهند برای رسیدن به هیچ عنوانی شانس ندارند.
در طرف دیگر، هیچکدام از بازیکنان یونایتد دوست ندارند لوئیس فن خال اخراج شود با بازی هجومی خود مقابل چلسی و تلاش های خود برای گلزنی این پیام را رساندند که خود فن خال نیز در کنفرانس مطبوعاتی به آن اشاره کرد. اخراج او می تواند رختکن شیاطین سرخ رو آشفته کند و مربی بعدی در اولین گام باید دوباره اعتماد رختکن را به خود جلب کند. اتفاقی که برای رئال مادرید پس از اخراج آنچلوتی افتاد با این تفاوت که بنیتز زمان این را داشت تا نیمکت را یکدست کند ولی مربی بعدی یونایتد زمان این کار را در چنین شرایط حساسی ندارد.
مسئله دیگر این است که چه کسی جانشین فن خال شود که دست کم این تیم را راهی لیگ قهرمانان سال بعد کند. گیگز هنوز تجربه لازم برای هدایت یونایتد را آن هم در این مقطع حساس ندارد و مربی خوب دیگری نیز جز ژوزه مورینیو در دسترس نیست ولی این مربی پرتغالی گزینه چندان مناسبی برای منچستر نمی باشد. اول اینکه سیاست مدیران یونایتد برای تغییر سبک بازی منچستر به سمت توتال فوتبال است و مورینیو نقطه مقابل این سبک بازی است. دوم، آکادمی برای منچستری ها بسیار حائز اهمیت است و مدیران یونایتد به پیشرفت آکادمی و بازیکنان آن اهمیت زیادی می دهند که مورینیو در این مورد نیز کارنامه قابل قبولی ندارد. سوم اینکه هیچ تضمیمی برای موفقیت آقای خاص در اولدترافورد وجود ندارد زیرا که همین مربی با تیم قهرمان فصل قبل در رتبه پانزدهم قرار داشت و سرانجام نیز اخراج شد.
با این وجود نام مورینیو از لیست کاندیدا خارج نشده است و به نظر می رسد تنها یک نفر بیشتر از او شانس هدایت یونایتد را در آینده دارد و آن پپ گواردیولا است. گواردیولا در پایان فصل از بایرن مونیخ جدا می شود و از اکنون گمانه زنی ها در مورد مقصد بعدی وی شروع شده است. یونایتد باید با همشهری خود بر سر جذب پپ رقابت کند، رقیبی که به نظر از یونایتد بسیار جلوتر است و بر اساس شنیده ها گواردیولا حتی با سران سیتی نیز به توافق رسیده است.
گاردین در گزارشی مدعی شده است که تماس های سران یونایتد با مدیر برنامه های گواردیولا باعث شده است این مربی اسپانیایی برای معرفی مقصد بعدی خود اندکی دچار تردید شود. پپ بارها از علاقه خود به مربیگری در لیگ برتر سخن گفته است و یکبار نیز اشاره کرد که دوست دارد در منچستریونایتد مربیگری کند. علاوه بر این گواردیولا سبکی را در تیم پیاده می کند که مورد نظر سران منچستر است و یونایتد نیز از نظر مالی هیچ محدودیتی مقابل گواردیولا قرار نمی دهد و تمام این ها در کنار هم می تواند منچستر را تبدیل به مقصد جذاب برای مربی اسپانیایی کند.
هنگامی که مویس اخراج شد، مربیان خوب جوانی از جمله یورگن کلوپ و آنتونیو کونته در دسترس بود اما یونایتد با انتخاب فن خال نشان داد که به فکر ساختن آینده است و زمام امور را دست فرد با تجربه ای داد تا بتواند سبک جدیدی را هم در ترکیب اصلی و هم در آکادمی یونایتد پیاده کند. رسیدن به کمال بدون صبر ممکن نیست، اخراج فن خال در این مقطع بدترین تصمیم می تواند باشد، آن هم در شرایطی که مربی مثل گواردیولا در تابستان در دسترس است. فردی که می تواند این انقلاب را در یونایتد سرعت بخشد.
از تیم قهرمان ۳ سال پیش فرگوسن تنها هفت بازیکن باقی مانده اند که نشان می دهد یونایتد در حال یک تغییر نسل اساسی است و برای اینکه تغییرات جواب دهند باید صبر کرد. تصمیمات اشتباه مدیریت در چنین برهه حساسی می تواند آینده باشگاه را تهدید کند. حمایت بابی چارتون، اسکولز، فردیناند و سایر اسطوره های منچستر از فن خال در این مقطع و مخالفت با اخراج LVG، علیرغم انتقاداتی که به وی داشته اند نشان می دهد که در حال حاضر اخراج یک تصمیم نادرست است. انتقاد از سبک بازی تیم وجود دارد ولی اکنون زمان گرفتن تصمیم احساسی نیست.
کارنامه لویی فن خال مشخص است. مربی صاحب سبکی است و بهتر از هواداران به شرایط تیم آگاه می باشد و می داند که در چه باشگاهی مربیگری می کند. با چنین شرایطی نیز بیگانه نیست، اما آینده اش در هاله ای از ابهام قرار دارد و باید دید تصمیم مدیران منچستر چیست اما به نظر می رسد تا زمانی که پپ مقصد بعدی خود را مشخص نکند، فن خال اخراج نخواهد شد. بهترین سناریو برای منچستر این است که با فن خال یا بی فن خال سهمیه لیگ قهرمانان اروپا را کسب کنند و پس از آن در تابستان به آوردن گواردیولا در مسیری که قرار گرفته اند، ادامه دهند.
آینده ژوزه مورینیو، پپ گواردیولا و لوئیس فن خال به طور عجیبی به هم گره خورده است و سرنوشت دو مربی دیگر به آینده فن خال بستگی دارد. در این میان اگر هر کدام از مربی ها در مورد آینده خود تصمیم بگیرند حل این پازل ساده تر خواهد شد.
ارسال نظر