تلخ ترین حسرت برای افشین قطبی
کمتر کسی دوست داشت در میانه آذر ۹۴ جای افشین قطبی باشد. او نه امپراتور که بیشتر شبیه پسری غمگین بود...
او با آن صورت همیشه «شیو» شده، کت و شلوار مرتبی که حتی از گیرنده های تلویزیونی هم می شد حدس زد با چه وسواسی ادکلن اش زده است، با لقبی که هواداران یکصدا فریاد می زدند: افشین امپراتور، افشین امپراتور!... با آن ادبیات خاص اش در نشست های مطبوعاتی، با «قلب شیر» گفتن هایش، لبخندهای درشت، موهای ژل زده و شخصیتی که به عنوان یک جتلمن ساخته بود ... چه کسی دوست نداشت آن روزها جای افشین قطبی نباشد؟!
اما مشت بسته روزگار همیشه پر است از غافلگیری. ستاره بخت اش افول کرد. تیمش نتیجه نگرفت اما در مراسم تحلیف محمود احمدی نژاد در کنار محمدرضا شریفی نیا حاضر شد. نتایجش با تیم ملی منجر به برکناری اش شد. به ژاپن رفت و آنجا هم چندان ندرخشید.
با این همه هنوز هم بسیاری از هواداران پرسپولیس از او خاطرات خوبی دارند اما او هنوز هم مثل روز آمدنش رازآلود است. کسی دقیقاً متوجه نشد خاستگاه خانوادگی اش کجاست، نام کوچک پدرش را رسانه ها هر بار متفاوت ذکر کردند و روابط خانوادگی اش ... مثل مایلی کهن که دنبال کشف روابط افلاطونی و جاسوسی قطبی بود و یکبار او را به کاخ سفید ربط داد و بار دیگر به یوروم همسر کره ای اش حمله کرد، علاقه ای به افشای نیمه پنهان قطبی نداریم اما او دوباره به واسطه یک رابطه خانوادگی و نه فوتبالی خبرساز شد.
میم مثل مادر، میم مثل مالیات...
می گویند مادرها هر وقت بمیرند زود است. از دست دادن عزیزان همیشه تلخ است، خاصه آنکه آدم از آنها دور باشد و نتواند در آخرین لحظه ها کنارش بیاید و حتی در مراسم تدفین اش حاضر شود. مادر افشین قطبی چند سال پیش در گفتگویی بلند عنوان کرد که از سال ۵۶ که افشین با پدرش بدون خداحافظی ایران را ترک کرد تا سال ۷۸ که به هلند برای دیدارش رفت هیچ خبری از او نداشت. ۲۲ سال بی خبری.
و حالا پسر حتی نتوانست در مراسم تدفین در کنار مادرش باشد.
مشکل مالیاتی عنوان شد. مسائل مالیاتی یکی از بزرگترین گرفتاری های ورزشکاران و باشگاه هاست. انگار هیچکس آن را جدی نمی گیرد تا زمانی که یک ورزشکار قصد خروج از کشور را داشته باشد. گاهی هم با ریش گرو گذاشتن خارج می شود و دیگر برنمی گردد! اتفاقی که برای برانکو بعد از جام جهانی ۲۰۰۶ افتاد و بعدتر برای افشین قطبی ...
کمتر کسی دوست داشت در میانه آذر ۹۴ جای افشین قطبی باشد. او نه امپراتور که بیشتر شبیه پسری غمگین بود که با اشتباه خودش یا خلف وعده مسئولینی که قول داده بودند مالیاتش را پرداخت کنند و نکردند حتی نتوانست در مراسم تدفین مادرش شرکت کند.
مادری که در بدو ورودش در سال ۸۶ به ایران در فرودگاه پرچم سه رنگ ایران را بر شانه های او انداخت، به خاک سپرده شد، در مراسمی که کسی از ستاره های ورزش در آن شرکت نکرد. او را با عکسی از پسرش افشین قطبی به خاک سپردند.
به خاک سرد بهشت زهرا. جایی که آدم ها خیلی زود از یاد می روند....
ارسال نظر